موانع توسعه:
یکی از نظریه پردازان توسعه به نام راجرز عناصر فرهنگی را که به عنوان مانع توسعه عمل می کند بیان می کند که به بعضی از آنها اشاره می شود یکی از این عوامل عدم اعتماد متقابل در روابط شخصی است بدگمانی و بدبینی و حسد به علت کمبود منابع و مزایای کمیاب ( ثروت – زمین و...) در افرادمانع همکاری و تعاون آنها با همدیگر می شود این عامل شاید در شهرستان خواف مشاهده می شود عدم اعتماد متقابل به معنی این نیست که مردم در هیچ زمینه ای با هم تعاون و همکاری نکنند. مثلا، در امور خیرات ، کمک به فقرا ، ساختن مسجد از کمک کردن دریغ ندارند. یعنی مردم در اموری کمک می کنند که برای طرف مقابل سود و سرمایه ای آنچنانی نداشته باشد که پیشرفت آنان را فراهم آورد، عدم اعتماد متقابل و عدم تعاون در اموری است که زمینه ساز رقابت و پیشرفت مادی آنان باشد. یعنی خیلی کم افرادی در شهر بودند که سرمایه های اندک خود را روی هم بگذارند و در تأسیس یک کارگاه کوچک با هم همکاری کنند دومین عامل تقدیر گرایی است یعنی این اعتقاد که همه چیز از قبل تعیین شده است . سرنوشت انسان رقم خورده است و تلاش انسان نمی تواند تقدیر و سرنوشت را عوض کند.
اگر چه تقدیر گرایی برای آرامش روانی در بعضی امور خوب است اما اگر مانع تلاش و فعالیت شود و انسان خود را ناتوان از مداخله در امور ببیند چیزی بد خواهد بود مثلاً برای افزایش بهره برداری میزان تولیدات تا سالها از سموم دفع آفات استفاده نمی کردند. می گفتند: «رزق و روزی ما از قبل مشخص شده است.
نمی توانیم به زور چیزی به خودمان بدهیم.
این چند روز دنیا ارزش ندارد که این همه زحمت بکشیم. برای کی این همه زحمت بکشیم.»
این جملاتی است که هر یک به نوبه خود عدم کار و تلاش را تشویق می کند . سومین عامل عدم توانایی چشم پوشی از منافع آنی به خاطر منافع آتی: به این معنی که نیازهای فوری خود را نتوانیم به منظور کسب نفع بیشتر در آینده به تأخیر بیندازیم برخی از مردم شهر ما هنگام بدست آوردن سرمایه ای از محصولات خود مثل زعفران – گندم یا محصولات دیگر مبالغی زیاد از آن را صرف هزینه های جاری خود می کند اگر بتوانند این سرمایه ها را پس انداز کنند و این پس اندازها را به صورت جمعی در یک فعالیت تولیدی به کار گیرند زمینه رشد اقتصادی که خود یکی از ابعاد توسعه است را فراهم می کنند.
چهارمین عامل پایین بودن سطح آرزوها می باشد از نظر راجرز در آرزوها در جامعه دهقانی و روستایی بسیار پایین است انها فاقد انگیزه قوی بوده و هیچ گونه جاه طلبی برای پیشرفت فردی ندارند به آنچه که دارند راضی می باشند. به طوری که انگیزه پیشرفت که یک ارزش اجتماعی است و عبارت است از میل دستیابی فرد به برتری و کمال فردی در جامعه روستایی پایین است چنانچه در شهر ما نیز مردم انگیزه ای برای پیشرفت نداشته باشند یا پیشرفت فردی را مترادف با غرور بدانند عوامل انسانی که خود یکی از وجوه توسعه می باشد رشد نمی کند بطوری که در بسیاری از روستاهای شهرستان سطح سواد پایین است و مردم در دهه های گذشته علاقه ای به ادامه تحصیل نداشتند حتی در زمینه کشاورزی و دامداری علاقه مند به توسعه نبودند و از روشهای آبیاری تحت فشار ، بذرهای اصلاح شده تا سالها استفاده نمی کردند. در دامداری های خود از نژادهای مختلط یا پر بازده به کار نمی گرفتند.(ازکیا ،) از دیگر موانع توسعه پنهان کردن سرمایه است بدین معنی که برای گسترش صنایع یا کارخانجات به سرمایه عظیم نیازمند است اما بعضی از سرمایه داران برای این که از زخم زبان دیگر مردم یا اقوام خود در امان باشد سرمایه خود را از شهرستان خارج است و به سرمایه گذاری ( خصوصاً زمین) در شهرهای دیگر می پرداختند.
ممکن است از این سرمایه فراوان دیگران زبان به طعنه بگشایند و مثلاً بگویند فلانی قاچاق فروش است یا فلانی رباخوار است.
پس این عامل سرمایه ها را فراری می دهد. سرمایه و پس انداز برای به کار انداختن کارخانجات لازم و ضروری است امروزه هم که دولت با دادن وام سعی دارد سرمایه لازم را برای مردم منطقه فراهم آورد بسیاری از مردم از گرفتن وام های بانکی به دلیل سود بالای آن خودداری می کنند. چرا که طبق عقاید مذهبی خود گرفتن وام با سود را خلاف شرع مقدس اسلام می دانند و از استفاده آن نه تنها خود امتناع می ورزند بلکه دیگران را نیز از گرفتن ان برحذر می دارند.
قناعت از دیگر ویژگی های مردم شهر ماست که مانع توجه آنان به سرمایه گذاری برای کسب درآمدهای بیشتر می کند به طوریکه در ضرب المثل هایی که مردم استفاده می کنند به وضوح مشاهده می شود مثل « هر آن کس که دندان دهد نان دهد.» می خواهیم این سرمایه را با خودمان به کجا ببریم. دیگران که سرمایه دار شدن چه کاری انجام دادن و به کجا رسیدن که ما می خواهیم برسیم.
از دیگر موانع توسعه کمبود امنیت یا نبود آن به دلیل همسایگی با کشور افغانستان است شهرستان خواف بیشترین مرز خود را با افغانستان دارد این امر هم انگیزه دولتهای ایران را برای سرمایه گذاری در شهرستان گرفته است به طوری که سالهای متمادی در معدن سنگ آهن سنگان سرمایه گذاری نمی شد و فقط به استخراج اندک از آن بسنده می شد ترس از حمله احتمالی افغانستان سبب شده بود که بسیاری از کارخانجات مرتبط به سنگ معدن آهن را در شهرستان های دیگر احداث کنند که حتی از لحاظ مسافت خیلی از هم دور و هزینه بر است . هر چند که مشکل سرمایه گذاری در سالهای جاری کمی برطرف شده است « امنیت یک کالای عمومی و زیر بنایی است که مردم و بخش خصوصی تأمین آن را از دولت می طلبند باید توجه داشت که اختلال در عرصه امنیت بروز نا امنی ، مانند اختلال همزمان کلیه کالاهای زیربنایی عمل می کند: بنابراین ، وجود کالای عمومی امنیت عنصر اساسی ادامه فعالیت و توسعه بخش های دولتی و خصوصی اقتصاد است در شرایط ناامنی( نبود امنیت) دولت در ایجاد کالای عمومی امنیت ناتوان هستند و چشم انداز هر فعالیت اقتصادی تقریباً هیچ سودی را احتمال نمی دهد. این ناامنی باعث خروج سرمایه و نیروی انسانی ماهر می شود. (میرمحمدی ص )
در شهرستان خواف همانطور که دولت تمایلی برای سرمایه گذاری در سالهای قبل به دلیل هم مرزی با افغانستان نداشت در مردم هم همین عدم تمایل مشاهده می شود چرا که در سالها بعضی افغانها با آدم ربایی و قاچاق مواد مخدر جو ترس و وحشت را در مردم بوجود آورده بودند به طوری که بعضی سالها مردم سر شب از خانه بیرون نمی آمدند این امر امنیت روانی مردم را هم از بین برده بودند و فقط فکر مردم را به تأمین ادامه امنیت معطوف کرده بود و از توجه به تحقق نیاز خود شکوفایی منصرف شده بودند. همچنین علاوه بر اینها مردم خود نیز توانایی ریسک و اقدام به کارهای بزرگ را در خود نمی دیدند و در عرصه اقتصاد که نیاز به سرمایه زیاد داشت ریسک نمی کردند که یکی از علت های آن نبود همین فضای امنیت است . پس سرمایه خود را به فضای امن می بردند. یکی دیگر از موانع توسعه که راجرز به آن اشاره می کند وابستگی و دشمنی نسبت به دولت است. راجرز می گوید که رابطه مردم با مأموران دولتی بر اساس حفظ فاصله ، دوری کردن و عدم اعتماد است و مردم غالباً دولت را علیه خود می دانند که ممکن است در موقع ضروری سرمایه های آنان را به یغما برد. در ایران نیز معمولاً تصورات مردم که میراث دوران استعمار بیگانگان است دولت را دشمن خود می داند این تصورات که شاید بیشتر نادرست باشد بارها به ضرر آنها بوده است. مثلاً فرض کنید مردم خواف این گونه تصور کنند که جوی مذهب آنها تسنن است دولت به آنها کمک نخواهد کرد و مانع توسعه آنها خواهد شد همین تصور برای عدم رشد آنها کافی است چرا که این امر را از تلاش باز می دارد و عقب افتادگی خود را به گردن دولت می اندازند مثلاً می گویند کارخانه در شهر ما نمی زنند چون دارای این مذهب هستیم حال آنکه در اکثر کشورها و از جمله کشور ما گرفتن مجوز برای فعالیت های صنعتی در صورت وجود شرایط طبیعی بستگی به چانه زنی مردم و تقاضای های مکرر آنها از دولت دارد وجود این تصور منفی آنها را از چانه زنی باز می دارد و هر گونه عدم موفقیت خود را به این عامل مرتبط می کنند هر چند که این تصور باطل و غلط است اما ممکن است در بین مردم وجود داشته باشد از طرفی از نظر راجرز مردم روستایی به دولت وابستگی افراطی نشان می دهند به این معنی که مردم فکر می کنند اصلاح و بهبود منطقه آنها باید توسط دولت انجام شود. و مردم هم برای انجام امور عامه به نظرات دولت وابسته اند این تصور شاید در کشور و منطقه ما هم باشد که خود از موانع توسعه می باشد. در کنار این عوامل بادهای گرم و سوزان تابستانی و آب و هوای گرم و خشک و کمبود آب در خواف خود مزید بر علت شده و زمینه های مناسب طبیعی برای توسعه را گرفته است.