ادامه .....
فارابی در توصیف «مدینهی جاهله» مینویسد:
… «مردمش نه سعادت را میشناسند و نه سعادت به خاطرشان خطور میکند»، چنانچه اگر ایشان را به سعادت راهنمایی کنند، بدان سوی نروند. اگر از سعادت برای ایشان سخن گویند بدان اعتقاد نیابند. از خیرات جز سلامت جسم و فراخی در تمتع از لذات نشناسند. 19
تمدن امروز مغرب زمین را نمیتوان مصداق تام مدینهی جاهله دانست، اما بسیاری از صفاتی را که فارابی برای انواع مدینهی جاهله بازمیشمارد میتوان در آن جستوجو کرد:
… مدینهی بداله، آن مدینهای است که مردمش جز برای رسیدن به فراخ نعمتی و ثروت تلاش نمیکنند … و مدینهی خست و شقاوت، آن مدینهای است که قصد مردمش تمتع از لذت محسوس است از مأکول و مشروب و غیر آن، برگزیدن هر نوع هزل و لعب بر امور دیگر … و مدینهی تغلب و آن مدینهای است که مردمش میخواهند بر دیگران پیروز شوند و سعادتشان را در این پیروزی میدانند. مدینهی جماعیت، آن مدینهای است که مردمش خواهان هرجومرج و متابعت از هوای نفسند و اینکه هر گونه که بخواهند عمل کنند. «مردم این شهر عنان گسیختهاند و هرچه خواهند کنند و همه برابرند و یکی را بر دیگری برتری و سیادت نیست» 20
حضرت رسول اکرم (ص) بعد از هجرت از مکه به مدینه، درصدد تأسیس مدینهای برآمد که غایات شریعت اسلام در آن محقق گشته باشد. اگرچه این امر آنسان که باید به انجام نرسید، اما با تحقق در تاریخ صدر اسلام و اعمال و اقوال ایشان میتوان به تصوری روشنتر از یک «مدینهی غایی» که شایسته است به مثابه افقی برای سیر تاریخی جوامع اسلامی اتخاذ شود، دست یافت.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( پنج شنبه 88/9/19 :: ساعت 7:54 عصر )