چگونگی برطرف شدن موانع کرسی درس حضرت صادق
وقتی حضرت صادق علیه السلام در حیره بود ابی العباس خلیفه مردم را منع می کرد که به خدمت آن حضرت برسند و مسائل شرعی خود را سؤ ال کنند مردی حیله ای کرد و لباس روستائی بر تن نموده و مقداری خیار با خود حمل کرده و ندا می کرد که خیار می فروشم و بدین وسیله رسید به خدمت امام و مسئله ای راجع به طلاق سؤال کرد و بیرون آمد و این کار را سه مرتبه تکرار کرد و در هر مرتبه مسئله ای را می پرسید.(77)
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 88/11/26 :: ساعت 5:38 عصر )
چگونگی برطرف شدن موانع کرسی درس حضرت صادق
وقتی حضرت صادق علیه السلام در حیره بود ابی العباس خلیفه مردم را منع می کرد که به خدمت آن حضرت برسند و مسائل شرعی خود را سؤ ال کنند مردی حیله ای کرد و لباس روستائی بر تن نموده و مقداری خیار با خود حمل کرده و ندا می کرد که خیار می فروشم و بدین وسیله رسید به خدمت امام و مسئله ای راجع به طلاق سؤال کرد و بیرون آمد و این کار را سه مرتبه تکرار کرد و در هر مرتبه مسئله ای را می پرسید.(77)
منصور دوانیقی چندین مرتبه خواست امام صادق علیه السلام را شهید کند ولی در هر مرتبه چون امام را می دید هیبت و شکوه امام مانع می شد تا اینکه مانع از ملاقات مردم با آن حضرت شد و از این جهت مردم در شدت مضیقه و سختی قرار گرفتند چون مسائلی در نکاح و طلاق پیش می آمد که مردم حکم آن را نمی دانستند و چه بسا زن و شوهری بدون جهت همدیگر را ترک کرده و از یکدیگر جدا می شدند تا اینکه خداوند به دل منصور انداخت که روزی به حضرت صادق عرض کرد میل دارم چیزی که در نزد تو است و کسی آن را ندارد به من تحفه و هدیه کنی ، حضرت ((مخصرة )) چیزی که مانند تازیانه یا تکه ای چوب بود و رسول خدا آن را به دست خود می گرفت و طول آن یک ذراع بود برای منصور فرستاد منصور خوشحال شد و گفت جزای تو جز این نیست که آزادانه علم خود را در میان مردم و شیعیانت آشکار سازی و دیگر کسی متعرض تو نخواهد شد ولی در شهری که من هستم نباشی پس علم حضرت صادق علیه السلام آشکار شد.(78)