گشودگی فرهنگی
توسعه، فرایندی همه جانبه و مرتبط با ارزشهای هر جامعه و فراخوان مشارکت همه افراد و گروههایی است که هم بنیانگذار آن بوده و هم از آن منتفع می شوند.
در ایران مقوله توسعه، مشابه دیگر کشورهای جهان سوم، درون زا نبوده، بلکه وجهی برون زا داشته و همانند کالای وارداتی، بدون آنکه ضررها و فایده اش برای جامعه مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، این عنصر غریبه نه به عنوان میهمان، بلکه به منزله صاحب خانه پذیرفته شده است.
بدون شک، فرهنگ مقوله ای است که به لحاظ مفهومی، سکوی پرش ملتها به سمت ایده آلها و آرمانهاست. «ای.بی.تیلور» استاد انسان شناسی دانشگاه آکسفورد، دو اصطلاح فرهنگ و تمدن را چنین تعریف می کند: «فرهنگ یا تمدن در مفهوم گسترده و قوم نگارانه آن، کلیت پیچیده ای است که شناخت، اعتقاد، هنر، اخلاقیت، قانون، آداب و رسوم و دیگر تواناییها و عادتهایی را که انسان به عنوان عضوی از اجتماع فرا می گیرد، شامل می شود.»
فرهنگ نه تنها دربردارنده هنر و ادبیات است، بلکه شیوه های زندگی، حقوق اساسی نوع بشر، نظامهای ارزشی، سنتها و باورها را نیز شامل می شود. به تعبیر دیگر، فرهنگ به فعلیت رساندن همه خلاقیتهای بالقوه اجتماع یا جامعه است و آموزش و پرورش، ابزاری است که می تواند استعدادهای بالقوه را شکل دهد و آنها را در جهاتی رهبری کند تا جامعه را به مطلوبهایش برساند.
آموزش و پرورش از یک طرف منبعث از فرهنگ و از طرف دیگر انتقال دهنده الگوها و معانی فرهنگی است. بنابراین، ساز و کار اصلی و طبیعی برای انتقال فرهنگ و ایجاد توسعه و تغییرات فرهنگی به شمار می آید.
«کلود لوی اشتراوس»، مردم شناس فرانسوی می گوید: «تمامی فرهنگها آمیزه ای از مبادلات و داد و ستدها هستند». یکی از عواملی که به نظر می رسد در پیشرفت جوامع نقش داشته باشد، گشودگی فرهنگی در مقابل ایده های دیگر همراه با تمایل و قابلیت جذب و همسان سازی آنها در قالب فرهنگ خودی بوده است.
جامعه ای که حالت دفاعی به خود می گیرد، بیشتر به سنت گذشته تکیه دارد و از هرگونه تغییر رویگردان است؛ و جامعه ای که از لحاظ فرهنگی به خود اطمینان دارد، گشودگی به تحولات خارجی و نوآوریها را از خود نشان می دهد و از آنها بهره بیشتری می برد.