با فرزندتان بلوغ را تجربه کنید
بررسی نقش والدین در بحران بلوغ نوجوانان
نوجوانی، دورهای است که در آن فرد نهتنها از نظر فیزیکی، بلکه از نظر روحی و فکری و ذهنی هم دچار تغییرات اساسی میشود. به همین دلیل است که این دوره، مرحلهای مهم در زندگی هر فرد است که همچون یک انقلاب و دگرگونی بزرگ در بسیاری از خانوادهها بروز میکند.
با وجود برخی نظریات منفی درباره نوجوانی، نوجوانان اغلب پرانرژی، فکور و آرمانگرا هستند و علاقه زیادی به حق و عدالت دارند. پس گرچه این دوران میتواند یکدوره مشاجره و اختلاف نظر بین خانواده و فرزند باشد ، اما سالهای نوجوانی زمانی برای کمک به کودک برای رشد و مستقل شدن و تبدیل شدن او به یک جوان سالم و موفق هم هست.
همواره این شعار را به عنوان والدین یک نوجوان در نظر داشته باشید که «ما این دوران را با هم سپری میکنیم و با هم از آن خارج میشویم! با هم»! سرکشی ؛ رفتاری متداول
یکی از رفتارهای متداول نوجوانان در این سن و سال، سرکشی است؛ بخصوص در مقابل والدین. اگرچه این یک رفتار متداول بین نوجوانان است، اما تنها نشانه دوران بلوغ نیست و در مورد همه صدق نمیکند.
هدف اول در سالهای نوجوانی، کسب استقلال است. برای ایجاد این وضعیت، نوجوانان سعی میکنند از والدینشان فاصله بگیرند؛ بخصوص نوجوانانی که والدینشان به آنها نزدیکترند. نوجوانان معمولا کارهای متفاوتی انجام میدهند که به نظر والدینشان عجیب و غریب است. هرچه نوجوان بالغتر میشود ، تفکرات او منطقیتر میشود. آنها اخلاقیات خاص خود را دنبال میکنند و والدین متوجه میشوند که کودکانشان که تا دیروز به دنبال پیروی از آنها برای جلب رضایتشان بودند، اکنون سعی در دفاع از عقاید و باورهای خود دارند و در مقابل آنها طغیان میکنند.
شاید در این شرایط لازم باشد که والدین درباره میزان استقلالی که به فرزندشان میدهند، کمی بیندیشند و از خود بپرسند که آیا والدین کنترلکننده و مستبدی هستند؟ آیا به سخنان فرزندشان گوش میدهند؟ آیا اجازه میدهند که نظرات فرزندشان با نظرات آنها متفاوت باشد؟
در اینجا به نکاتی اشاره میکنیم که باید در دوران نوجوانی فرزندتان به آنها توجه کنید تا فرزندتان این مرحله را راحتتر سپری کند:
در این زمینه مطالعه کنید و اطلاعات خود را بالا ببرید کتابهایی در مورد نوجوانان بخوانید. به سالهای نوجوانی خود فکر کنید و سعی کنید به یاد بیاورید که چگونه با مشکلات آن دوران خاص دست و پنجه نرم میکردید. تغییرات روحی و روانی فرزند خود را درک و خود را برای آن آماده کنید. والدینی که از قبل درباره اینگونه تغییرات اطلاعات کسب کردهاند، بهتر میتوانند با آنها کنار بیایند. هر چه بیشتر بدانید، بهتر میتوانید آماده شوید.
با فرزند خود به موقع صحبت کنید. در مورد تغییراتی که در دوران بلوغ در بدن آنها صورت میگیرد ، با آنها صحبت کنید و به سوالات آنها تا حد ممکن پاسخ بدهید.
شما فرزند خود را بهتر میشناسید و میتوانید کاملا متوجه شوید که چه زمانی برای اینگونه بحثها مناسب است. اگر این بحثها را به تاخیر بیندازید، فرزندتان هنگام این تغییرات، دچار ترس، اضطراب یا حتی تصورات غلط میشود.
میتوانید کتابهای مناسب را در این زمینه به او بدهید تا مطالعه کند. حتی میتوانید از دوران بلوغ خود برای فرزندتان تعریف کنید. این کار باعث میشود فرزندتان حس بهتری داشته باشد و دچار ترس و احساس تنهایی نشود.
ضرورت درک احساسات
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
خواسته ی نوجوان از شما
نوجوانان از والدین خویش توقعاتی دارند که برآورده شدن این انتظارات، می تواند نقش مهمی در سلامت روان آنان داشته باشد. این عوامل به اختصار عبارتند از:
1 - محرم اسرار: نوجوانان به بزرگسالانی نیاز دارند، که به حرف های آن ها گوش نموده و آن ها را درک نمایند و از همه مهم تر این که رازدار آن ها باشند. این اشخاص می توانند پدر و مادر و یا معلم آن ها باشند.
2 - مورد اعتماد بودن: زمانی که نوجوان مرتکب خلافی می شود، باید به او فرصت توضیح داد. برای یک نوجوان دردمند، هیچ چیزی آرامش بخش تر از وجود والدینی که بتواند آزادانه حرفش را به آنان بگوید، نیست.
3- آزادی در تصمیم گیری: نوجوان می خواهد مشکلاتش را خود حل کند و براساس کمک های والدین و یا معلمان در تصمیم گیری آزاد باشد. والدینی که این فرصت را به فرزندان خویش نمی دهند ، درحقیقت آنان را هم از اعتماد به نفس در مواجهه با موقعیت بازداشته و هم از حل مسئله محروم ساخته اند.
4- توجه و علاقه مداوم والدین: کودکان و نوجوانان دوست دارند، که والدین مسئول داشته باشند. زیرا این حالت به آنان اطمینان می بخشد. روان شناسان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند، که خانواده مطلوب و ایده آل خانواده ای است که امنیت عاطفی، احساس ارزشمندی، احساس تعلق و مورد عشق و علاقه بودن را تأمین می کند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
نوجوانان دیررس؛ نگران نباشید!
علل بلوغ دیررس و درمان آن
یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله ای از رشد است که برای همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل می شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاکی از اهمیت و حسّاسیتی است که آن ها برای پدیده بلوغ قائل اند. سمیلرز نوجوانی را دوران عدم انطباق، و سکولیانکورز آن را تب عقل، وس گوتهز آن را گره کور بین کودکی و پیری، سشیلدرز آن را موجی خروشان در اقیانوس زندگی و استانلی هالز آن را تولد دوباره خوانده اند.
ژان ژاک روسو، بلوغ را ولادت دوم می خواند. گویی نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانی نو آشنا می شود و دیگر باره متولد می گردد و افق های جدیدی در برابر دیدگانش گشوده می شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدی است که بعضی آن را زندگی تشنج آمیز و دوران منفی نامیده اند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
به آرامی، کنارش باش!
با آن که آدمی در پایان دوره کودکی با محیط خود، سازش یافته، به نظر می رسد هنوز فردی است که به مرحله نهایی تحوّل و گسترش خود نرسیده. پایان دوره کودکی آغاز دوره بزرگی است که هر انسانی در جریان یک تحوّل طبیعی، با عبور از آن « تعادل نهایی » را به دست می آورد. این دوره، که موسوم به دوره نوجوانی است، هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین، از قدیم، دورانی دشوارتر از سال های کودکی قلمداد شده است. شاید بتوان گفت که نوجوانی بحرانی ترین مرحله زندگی است و هر کس در جریان زندگی خود ، به ناچار باید از این گردباد شدید بگذرد. این گردباد آن چنان وجود روانی و جسمانی نوجوان را دست خوش جریانات خویش می سازد که می توان گفت: او را دچار حیرت و سرگشتگی می کند.
او آرام و قرار ندارد، به این در و آن در می زند، تلاش می کند تا از میان امواج خروشانی که از هر سو او را احاطه کرده است، راهی به سوی ساحل نجات بیابد. پس نوجوان را باید شناخت، باید به دلش راه یافت و در حلّ و فصل مشکلات این سن، او را یاری کرد. به راستی، کم تر خانه ای است که در آن، نوجوانی زندگی نکرده و یا آینده نزدیکی در انتظار او نباشد. همه به نحوی با نوجوانان سروکار دارند. بنابراین، لزوم آشنایی با مسائل و مشکلاتی ـ که در واقع ـ زیرساز بحران های رفتاری نوجوانان است، برای همه افراد کم و بیش لازم است; زیرا هرگونه ناآشنایی با این مسائل ممکن است سبب تشدید واکنش های عصیانی نوجوان و بروز رفتارهای غیرعادی خطرناکی شود که دامنگیر خود نوجوان و اطرافیان او خواهد شد.
ماهیت دوره نوجوانی
از لحاظ روان شناسی ، در تحوّل روانی آدمی، دوره مهمی وجود دارد که بین دوره کودکی و بزرگ سالی قرار می گیرد و به دوره «نوجوانی» مشهور است.
نوجوانی، معرّف مرحله تغییر عمیقی است که کودک را از بزرگ سال جدا می سازد. این مرحله واقعاً به منزله دگرگون شدن است; زیرا در چنین دوره ای، نوجوان دایم در حال تغییر است .اگرچه نوجوان در حال دگرگون شدن و تغییر یافتن است، ولی در عین حال، این دوره ای است که آدمی در مقابل مسائل زندگی، به صورتی که در حیات روزمرّه در اجتماع بزرگ سالان مطرح می شود، وضع مشخصی به خود می گیرد. بنابراین، می توان گفت: پدیده اساسی نوجوانی تهیه شخصیّت است و این عمل تهیه می تواند در اشکال گوناگون ظاهر شود.
نوجوان همان کسی است که تقریباً تا سن یازده، دوازده سالگی، بخاطر قبول بی چون و چرای دستورات بزرگ سال رفتاری طبیعی و بهنجار از خود نشان می داد; نه تنها به پیروی تن در می داد، بلکه می خواست شرایطی را که توسط بزرگ سال یا پدر و مادر وی پیش بینی و تعیین شده بود، بپذیرد.
اما به ناگاه، تغییر شیوه می دهد و برخلاف سابق، آنچه بزرگ سال می گوید و سابقاً مورد قبول وی بود، گردن نمی نهد. این چیزی است که نظر هر کس را به خود جلب می کند. گاهی طرز راه رفتن خود را عوض می کند ، لهجه خود را تغییر می دهد، رؤیایی و عشق طلب می شود، نسبت به زیبایی ها با حسّاسیت می نگرد و اندک اندک قدم به دنیای درون خویش می گذارد. افکار وی بیش تر متوجه چیزهایی می شود که مربوط به زمان حال نیستند و با واقعیات همان لحظه تناسبی ندارند. در خلال این تحوّل، نوجوان آرام آرام نسبت به قدرت فکر هشیار می شود و به زودی در کمند ارزش های فردی خود در می غلتد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
من هنوز بی قرارم
اختلال بیش فعالی- کم توجهی درنوجوانی
زمانی اختلال بیش فعال ـ کم توجهی (ADHD) بیماری دوران کودکی تصور می شد که با افزایش سن، علایم کاهش یافته و بیماری تاثیر کمی روی عملکرد فرد در دوران نوجوانی و بزرگسال می گذارد و به خاطر همین والدین بدون آن که اقدام خاصی انجام دهند منتظر می ماندند تا کودک بزرگ شود و همه چیز تمام شود و می گفتند: بزرگ که شود خوب می شود. ولی حالا تحقیقات نشان می دهد که علایم و جنبه هایی از این بیماری ادامه یافته و بر عملکرد زندگی کودک در دوران نوجوانی و بزرگسالی تاثیر می گذارد و نیز علایمی چون مشکل توجه و تمرکز، بی نظمی، رفتارهای تکانشی و بدون فکر، بی ثباتی هیجانی و .... باعث مشکلاتی در زندگی فرد شده و عملکرد او را در این حوزه های مهم که برای یک زندگی خوب و لذت بخش لازم است تحت تأثیر قرار می دهند.
مشخصات و ویژگی های اختلال بیش فعال ـ کم توجهی درنوجوانان و بزرگسالان چیست؟
1. نقص توجه و تمرکز
این نقص بخصوص برای دانش آموزان و دانشجویان مشکل زا خواهد بود. این افراد در توجه و تمرکز هنگام مطالعه و انجام امور روزمره مشکل دارند، زمانی که مشغول خواندن هستند به رؤیا فرو می روند، دقایق سپری می شود و آنها هنوز در همان صفحه اول در جا می زنند. به چیزهای مختلف فکر می کنند الاّ به آن چیزی که باید دقیقاً روی آن تمرکز داشته باشند. این مسئله به ویژه برای دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانی می تواند مشکل ایجاد کند. مشکل عدم توجه و تمرکز باعث می شود که فرد وسایل کوچک مورد نیازش را گم کند و نداند آنها را کجا گذاشته است، مثل کلید، سوئیچ، خودکار، کیف و ... و مرتب دنبال وسایل می گردد. نمی تواند مکالمات (سخنرانی، صحبت طرف مقابل، برنامه تلویزیون) را گوش دهد و در این زمان ها حواسش متوجه موضوع دیگری است.
مشکل عدم توجه و تمرکز در دوران نوجوانی باعث می شود که فرد وسایل کوچک مورد نیازش را گم کند و نداند آنها را کجا گذاشته است
2. مشکلات حرکتی
مثل بیقراری هنگام نشستن و سرپا ایستادن، توانایی های ورزشی ضعیف تر، دست خط بد، اینها بیشتر سرپا هستند تا نشسته. در هنگامی که مجبور به نشستن هستند احساس بیقراری دارند و با پا یا دست خود ضرب می گیرند.
3. رفتارهای تکانشی و بدون فکر
فرد خیلی ناگهانی بدون مقدمه، بدون فکر کردن و بررسی عواقب پیامدهای کارش رفتاری را انجام می دهد یا حرفی را می زند. در نتیجه به علت سخنان نسنجیده ممکن است منجر به رنجش دیگران شود. یا حرفی را بزند، شوخی کند که مناسب جمع نیست و بعد از آن پشیمان شود. تصمیم گرفتن بدون فکر و عمل کردن به آن باعث می شود که عجولانه ازدواج کند، عجولانه طلاق بگیرد، عجولانه شغل خود را ترک کند، استعفا دهد یا عوض کند، بی محابا رانندگی کند، تصادفات منجر به جرح داشته باشد و .....
این علامت در نوجوانان منجر به بروز رفتارهای پر خطری مثل مصرف مواد مخدر، وارد شدن به ارتباطات جنسی محافظت نشده، رانندگی های پر خطر و ... می شود.
4. بی نظمی
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
برای دخترا و پسرای خیالاتی
بررسی نقش خیالبافی در نوجوانی
در هر دوره از زندگی انسان، خیالبافی وجود دارد اما در دوره نوجوانی شدت آن بیشتر از سایر دوره های زندگی می باشد. نوجوانان از تخیل به عنوان یکی از مکانیسم های دفاعی استفاده می کنند زیرا خیالبافی در این دوره برای آنها شیرین است.
ابن سینا رویا و تخیل را ناشی از قوه مخیله می داند و قوه مخیله را دارای گستره های عظیم و نامحدودی می داند که می تواند اشیا را بزرگتر یا کوچکتر از واقعیتش تصور نماید یا آنچه را که وجود خارجی ندارد تصور کند و اشیای مختلف را در آن واحد تصور کرده و فعالیت کند.
از نظر برخی روانشناسان کشورمان(دکتر گنجی)، چون افراد نمی توانند با واقعیت سازگاری مناسب داشته باشند به خواب و خیال روی می آورند و این رفتارها زمانی بروز می کند که نیازهای فرد به شیوه مستقیم و به موقع ارضا نشده باشد. به طور کلی تخیل به عنوان فعالیت ذهنی فرآوری است که در برابر برگردان، بازفرآوری آن و تکرار اطلاعات به دست آمده، فعال است.
وقتی افراد نمی توانند با واقعیت سازگاری مناسب داشته باشند به خواب و خیال روی می آورند و این رفتارها زمانی بروز می کند که نیازهای فرد به شیوه مستقیم و به موقع ارضا نشده باشد.
علل خیالبافی
خیالبافی یا تخیل ممکن است مربوط به عوامل مختلفی باشد که فرد مجبور می شود از مکانیسم دفاعی استفاده کند و یا آن قدر حاد شده باشد که به صورت یک بیماری درآمده باشد. این عوامل عبارتند از:
- ناکامی: ناکامی یعنی اینکه فرد از ارضای یک نیاز منطقی خود بی نصیب و محروم شده باشد و یا در برآوره شدن نیازهای خود فریب خورده باشد. ناکامی ممکن است محصول و نتیجه چیزی یا نتیجه برخورد با یک مانع در راه برآوردن نیازها باشد.
واکنش هایی که افراد در برابر ناکامی از خود نشان می دهند، بسیار متنوع و متفاوت است چرا که عوامل ناکام کننده و ناکام شونده شخصیت، دامنه بسیار گستره ای دارند. برخی از ناکامی ها و دل نگرانی ها عمق و شدت ندارند و نتیجه آن در شخصیت فرد رسوخ نمی کند، لذا خطر آنها جدی نیست. اما برخی دیگر ریشه های بسیار عمیقی دارند که فرد را مجبور می کنند به مکانیسم های دفاعی از نوع خیالبافی متوسل شوند.
- تعارض: تعارض به معنی مبارزه با تمایلات، علایق و موقعیت هایی است که فرد در معرض نیروهای متضاد، با قدرت های تقریبا برابر، قرارگیرد. تعارض حالتی است که به هنگام عدم توانایی در تصمیم گیری به ارگانیسم بروز می کند. به عبارت دیگر، تعارض هنگامی به وجود می آید که ارگانیسم بر سر دو راهی قرارداشته باشد. لذا برای رفع این خطر، افراد اغلب به مکانیسم های دفاعی متوسل می شود تا بلکه به کمک آن موجودیت خود را حفظ کنند. لذا، افراد در برخورد با شک ها، نگرانی ها و اضطراب ها به کمک مکانیسم دفاعی خود از قبیل خیال بافی، رویا و خواب و.. خود را مجددا با محیط سازگار می کنند.
محیطی که فرد اولین سالهای زندگی خود را در آن گذرانیده است؛ در شخصیت فرد متاثر است و می تواند افراد را خیال پرداز کند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
گذار از منفی گرایی
مقابله با منفی گرایی در نوجوانی
نوجوانی به دوره ای از رشد اطلاق می شود که بین کودکی و بزرگسالی است. به همین دلیل نوجوانی غالبا یک دوره انتقالی است. این دوره همراه با تغییرات عمده جسمانی، شناختی، اخلاقی و اجتماعی است. بر اساس این تغییرات ناگهانی که در مرحله نوجوانی رخ می دهد برخی از روانشناسان مانند "استنلی هال" این دوره را "دوره طوفان و فشار" نامیده اند. وی معتقد است این دوران با نوسانات پر شور عاطفی همراه است. دوران نوجوانی با شور و هیجان، احساسهای متناقض، تحریکات فیزیولوژیکی و عواطفی پر تنش همراه است. اما از طرف دیگر این دوره را "تولد دوباره" نیز نامیده اند زیرا در این مرحله تکامل یافته ترین خصوصیات انسانی و اولین ویژگی های تمدن انسانی ظاهر می شود.
دوران نوجوانی دورانی حساس و و بحرانی است و از این رو، هم روش تربیتی درست والدین و هم آموزش نوجوان برای کنار آمدن با این تغییرات، می تواند گذار از این مرحله را سهل و لذت بخش گرداند.
دوران نوجوانی با شور و هیجان، احساسهای متناقض، تحریکات فیزیولوژیکی و عواطفی پر تنش همراه است. از این رو برخی روانشناسان این دوره را "دوران طوفان و فشار" نامیده اند.
حتما شما نوجوان عزیز نیز با پاره ای از تغییرات که عنوان شد مواجه شده اید و در ضمن این موارد را در دوستان و همسالان خود مشاهده کرده اید. شاید این تجربه را داشته اید که احساس پوچی و بی حوصلگی کرده و همین احساس باعث پرخاشگری رفتاری یا اخلاقی در شما شود. مسلما همین تجارب را همسالان شما نیز داشته و دارند. اما به راستی شما آموخته اید که در مواقع این چنینی چگونه برخورد کنید تا از شدت واکنش منفی طرف مقابل کاسته شده و از این طریق به او کمک کنید؟ در ادامه پیشنهاداتی به شما نوجوانان عزیز ارائه می گردد تا بیاموزید چگونه با منفی گرایی همسالان خود کنار بیایید:
مهارت(1): به خودتان نگیرید.
باید دایما به خودتان یادآوری کنید که این دسته از افراد با شما خصومت ندارند. دلیلی ندارد گفته های آنها را شخصی کنید. چنانچه حالت تدافعی به خود نگیرید و عکس العمل های عاطفی افراطی نشان ندهید، می توانید کنترل اوضاع خود را در دست داشته باشید. وقتی کنترل احساسات و عواطف خود را در دست داشته باشید، می توانید با این دسته از افراد کنار بیایید.
مهارت(2): ازپیامهایی که در آن ضمیر"من" به کار رفته است، استفاده کنید.
یکی از روشهای رویارویی مناسب این است که به جای ضمیر فاعلی دوم شخص مفرد(تو- شما)، ضمیر فاعلی اول شخص مفرد(من) را به کار ببرید. مردم خصوصا نوجوانان در حالت هیجانی منفی، هنگامی که جملاتی حاوی" تو" را می شنوند، ناراحت و عصبانی می شوند. جملاتی که در آنها به جای ضمیر "تو" از ضمیر"من" استفاده شده باشد، قابل قبول تر است و در ضمن کمتر دیگران را ناراحت می کند.
مهارت(3): با خشم و عصبانیت آنها کنار بیایید.
نوجوانان نسبت به سایر گروههای سنی زودتر و سریع تر خشمگین می شوند بنابراین باید بیاموزید که به منظور حفظ خود و تداوم مثبت گرایی در خود، از روش ها و راهکارهای زیر استفاده کنید:
- تنفس
- صحبت
- فرآیند
آرام اما منظم نفس بکشید
سرعت تنفس خود را کاهش دهید. دم و بازدم خود را تا جایی که می توانید کند، طولانی و عمیق کنید. به هنگام عمل دم، از یک تا هشت بشمارید، سپس نفس خود را به مدت چند ثانیه نگه دارید و هنگام بازدم دوباره از یک تا هشت بشمارید. چنانچه این کار را به مدت چند دقیقه انجام دهید آرامش خود را خواهید یافت و در ضمن در برابر فرد خشمگین نیز واکنش شدیدی نشان نخواهید داد.
با آرامش صحبت کنید
می توانید سرعت تکلم و میزان صدای خود را پایین بیاورید. این روش تاثیری بسزا در آرام کردن افراد خشمگین خواهد داشت.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
پسران شتابزده
بررسی نقش بلوغ زودرس در پسران
دوران نوجوانی هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین، از قدیم دورانی دشوارتر از از سالهای کودکی قلمداد شده است. شروع این دوره با بلوغ است و با عهده دار شدن مسئولیتهای بزرگسالی پایان می یابد. فیلسوفی می گوید نوجوانی با زیست شناسی آغاز می شود و با فرهنگ خاتمه می یابد. ازاین رو، دوران نوجوانی ممکن است در بعضی جوامع ابتدایی کوتاه تر باشد و در بعضی جوامع پیشرفته طولانی تر. شروع آن با تغییرات سریع در انتظارات و توقعات جامعه از نوجوانان یا انتقال تدریجی از نقشهای قبلی به نقشهای تازه همراه است. علی رغم چنین تنوعاتی، یکی از جنبه های نوجوانی همگانی است و آن را از سایر مراحل گذشته رشد جدا می کند و آن تغییرات بلوغ است که شروع آن را مشخص می کند.
واژه بلوغ به اولین مرحله نوجوانی اطلاق می شود، یعنی آن زمان که بلوغ جنسی بارز می شود. بلوغ با ازدیاد هورمونها و تظاهرات آن آغاز می شود. بلوغ جنسی غالبا با "رشد سریع" قد و وزن همراه است که معمولا چهار سال ادامه دارد.
رشد ناگهانی نوجوان که معمولا شباهتی به رشد تدریجی و منظم کودکان ندارد گاهی باعث می شود نوجوان با خود غریبه شود.
رشد ناگهانی نوجوان که معمولا شباهتی به رشد تدریجی و منظم کودکان ندارد گاهی باعث می شود نوجوان با خود غریبه شود. برای اینکه نوجوان بتواند با موفقیت این تغییرات بسیار زیاد را یکپارچه کند و آن را به صورت احساس هویت شخصی ثابتی درآورد و اعتماد به نفس پیدا کند زمان لازم است.
البته گاه مشاهده می شود که این تغییر و تحولات بلوغ در زمان خود اتفاق نیفتاده و نوجوان ما با بلوغ زودرس یا دیررس مواجه می گردد. هر چند که هر یک از این نوع بلوغها تاثیرات خاصی را بر روی دختران و پسران نوجوان خواهد گذاشت اما در این یادداشت سعی شده است که به تاثیرات بلوغ زودرس در پسران پرداخته شود:
بلوغ زودرس در پسران
همانطور که می دانید نوجوانان در سنین مختلفی بالغ می شوند. پسری در 15 سالگی ممکن است جثه کوچکی داشته باشد و علایم جسمانی بلوغ در او رشد کامل نکرده باشد و پسر دیگری در همان سن مثل مردان بزرگسال شانه های پهن، عضلات قوی،صدای مردانه و... را داشته باشد.
هر چند که چنین گوناگونی هایی کاملا بهنجار است و هیچ تاثیر مثبت و منفی در رشد فیزیکی و یا جنسی نمی گذارد ولی ممکن است در دیدی که نوجوان نسبت به خود پیدا می کند و نگاهی که دیگران نسبت به او دارند تاثیر بگذارد.
به طور کلی مشاهده شده که تاثیرات روانی بلوغ زودرس در پسران بیشتر از دختران است والبته درک آن هم ساده تر است. بزرگسالان و سایر نوجوانان وقتی با نوجوان 14 یا 15 ساله ای مواجه می شوند که به نظر 17 یا 18 ساله می رسد، در ذهن خود نیز او را 17 یا 18 ساله فرض می کنند و از چنین پسری بیش ازهم سن او که جثه کوچکتری دارد انتظار دارند.
برخی از تحقیقات حاکی از آن است که بلوغ جنسی زودرس اساسا امری ارثی است و معمولا در اعضای دیگر خانواده فرد نیز چنین حالاتی مشاهده می شود. آنچه از نظر روانشناسی و تعلیم و تربیت، اهمیت بیشتری دارد این است که رشد پیش از موقع، آثار اجتماعی- عاطفی قابل ملاحظه ای را برنوجوانان می گذارد. دلیل اصلی این مساله آن است که نوجوانان به تغییری که در بدنشان رخ می دهد توجه زیادی نشان می دهند و همیشه خود را بیش از اندازه مهم می شمارند.
از آنجا که پسران زودرس و دختران هم سن او از لحاظ ظاهر تفاوت چندانی با هم ندارند لذا تمایل زیادی دارند که با دختران هم سن یا هم دوره خود ارتباط داشته باشد، بی آنکه بر خلاف همسالان پسر خود احساس کمبود اعتماد به نفس کند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
خجالتی ها! حتما بخوانید
آسیب شناسی و درمان کمرویی در نوجوانی
دوره نوجوانی در زندگی انسان از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت آن مربوط به بحرانهایی است که در این زمان برای انسان به وجود می آید. کمبود اعتماد به نفس و کمرویی بیانگر ترس و اضطراب درونی است. به همین دلیل نوجوانان ناگهان درون گرا می شوند و در خود فرو می روند و احساس ترس از شکست و مسخره شدن در آنها شکل می گیرد و ممکن است تمام وجودشان را در بر گیرد. اینجاست که نوجوان به انزوا روی می آورد و تنهایی را بر می گزیند، لذا به دوری از جمع گرایش پیدا می کند و این چنین گرایشی به علت ترس و دلهره ای است که در فرد به وجود می آید.
تعریف کمرویی
کم رویی یعنی خود توجهی فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویی، ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد نا آشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد.
از دیدگاه روانشناسی، کمرویی برچسبی است که فرد به خود می زند. یعنی اگر شما معتقد با شید که کمرو هستید حتما همان گونه عمل خواهید کرد.
احتمالا افرادی که به کمرویی مبتلایند، دلایل رفتار خود را نمی دانند. کمبود اعتماد به نفس باعث رنجش افراد کمروست و این خود باعث می شود تا این گونه افراد در برخورد با دیگران به سهولت ناراحت و دستپاچه شوند.
کم رویی یعنی خود توجهی فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویی، ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد نا آشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد.
نشانه های کمرویی
در رفتار نوجوان علایمی مشاهده می شود که می تواند دلیلی برای کمرویی یا خجالت آنها باشد. این علایم به شرح زیر است:
1- نداشتن اراده: معمولا انسان در برخورد با مسایل مختلفی که نمی تواند با آنها برخوردی صحیحی و منطقی داشته باشد یا روش استفاده صحیح و به موقع را نیاموخته باشد، مردد است و برای انجام کار عزمی راسخ ندارد.
2- حقیر شمردن خود: افرادی که فکر می کنند نزدیکان و اطرافیان نسبت به آنها بی مهر و محبتند، این فکر را در سر می پرورانند که ممکن است مورد تمسخر قرار گرفته و در نتیجه هنگام اظهار نظر به لرزه افتاده و عرق سرد می ریزند.
3- حرف نزدن در حضور جمع: این افراد سعی می کنند با دیگران شوخی نکنند، در مناظره و گفتگو معمولا ساکتند و یا همواره مدافع طرف قوی تر هستند. این افراد معمولا جرات شرکت در جلسات سخنرانی، سمینارها ، بحثهای گروهی و... را ندارند.
4- عدم احساس مسئولیت نسبت به زندگی: افراد کمرو برای کسب آرامش خاطر در زندگی، حالت بی تفاوتی مفرط نسبت به وظایف فردی و اجتماعی در پیش می گیرند.
موقعیتهایی که ایجاد کمرویی می کند
در صد قابل توجهی از نوجوانان هر جامعه دچار کمرویی و ناتوانی اجتماعی هستند. لذا باید موقعیتهایی که در این گونه افراد باعث کمرویی می شوند بشناسیم. این موقعیتها عبارتند از:
1- مورد توجه جمع زیادی قرار گرفتن مانند سخنرانی
2- عضو گروه بزرگ شدن
3- واقع شدن در موقعیتهای اجتماعی
4- قرار گرفتن در موقعیتهای جدید
5- موقعیتهایی که مستلزم ابراز وجود باشد
6- موقعیتهایی که فرد مورد ارزیابی قرار می گیرد
7- تعامل با جنس مخالف و.....
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )
پسرا دروغگو ترند یا دخترا؟
آسیب شناسی و درمان دروغگویی در دوران نوجوانی
بسیاری از مطالبی که درباره نوجوانان بیان می شود، بر عواملی همچون تغییرات فیزیکی، روحی و اجتماعی، همراه با پریشانی و سرگردانی در این سنین تاکید دارد. این تغییرات مختلف تا حد زیادی طبیعی است، اما برخی از رفتارها و حالات روانی نوجوان از حد طبیعی خارج شده و جنبه مرضی به خود می گیرد. لذا شناخت برخی از رفتارهای طبیعی نوجوان در این مرحله انتقالی، از اهمیتی بسیار برخوردار است. هر چند که بسیاری از والدین چنین می پندارند که وجود پاره ای از روحیات و رفتارها در نوجوانان بیانگر یک معضل است، حال آنکه چنین نبوده و وجود برخی از حالات، روحیات و رفتارها در سن بلوغ طبیعی است و باید به عنوان پدیده ای عادی با آنها برخورد شود.اما از طرف دیگر برخی از رفتارها از حد طبیعی خود خارج می شود و به ناهنجاری تبدیل می گردد و موجبات نگرانی و حتی مشکلات شدید برای والدین را فراهم می آورد. یکی از این دسته رفتارها، دروغگویی است.همه نوجوانان گاهی خواسته یا ناخواسته مرتکب دروغگویی می شوند ولی اگر این نحوه عملکرد باعث شود که نوجوان همواره سعی داشته باشد واقعیت را به نحوه دیگری جلوه داده و به عواقب کار خود توجه نداشته باشد، موجب نگرانی خواهد بود. تا زمانی که این رفتارخللی بر فعالیتهای روزمره زندگی نوجوان و اطرافیان او وارد نیاورد، نگرانی چندانی وجود ندارد اما همین که این مساله از حد طبیعی خارج شود، باید به فکر چاره بود و در صدد درمان تخصصی این مشکل برآمد. دروغگویی نوجوان قبل از آنکه جدی باشد ریشه در فریب و تظاهر دارد، چون نوجوان می خواهد با فرار از حقیقت به نوعی از خود دفاع کند.نکته دیگر که در زمینه دروغگویی(البته از نوع بیمار گون آن) مهم به نظر می رسد این است که این رفتار وابسته به جنس نبوده و در بین دختران و پسران فراوانی یکسان دارد.
دروغگویی نوجوان قبل از آنکه جدی باشد ریشه در فریب و تظاهر دارد، چون نوجوان می خواهد با فرار از حقیقت به نوعی از خود دفاع کند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:46 صبح )