خصوصیسازی، دیرینهترین واژه اقتصادی است که در دوره اقتصاد نوین و توسعه ساختارهای مدنی هر جامعه بهشدت مورد توجه قرار گرفته و تحت حمایت منادیان تئوری سازمانی اقتصادی قرار گرفته است.
خصوصیسازی هدفمند و هوشمند برای رشد و توسعه اقتصادی هر کشوری، یک ضرورت اجتنابناپذیر است و باید سرلوحه اهداف و محور راهبردها و طرحهای برنامهریزی اقتصادی و توسعه قرار گیرد.
خصوصیسازی شامل واگذاری فعالیتهای تولیدی و تصدیگرایانه دولت به بخشهای غیردولتی با هدف افزایش کیفیت و کاهش هزینهها و قیمت تمامشده میباشد که میبایست به نوعی اصول رقابت و شفافیت را رعایت نمایند و راهکارهای اساسی و زیربنایی آن در جامعه نهادینه شده و رشد و تعالی اقتصاد کشور را در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی مهیا سازد.
بررسی بهعملآمده نشان میدهد همه اقتصادها و کشورها تلاش میکنند تا هزینههای تولید کالا را به حداقل رسانیده و کاهش دهند تا از یک طرف قدرت خرید بیشتر شهروندان را جلب نمایند و از طرف دیگر از منابع ثابت اقتصادی- تولیدی کالاهای بیشتری را به بازار عرضه نمایند که این خود در راستای رسیدن به اهداف برنامه چهارم توسعه و چشمانداز بیستساله کشور کمک شایانی خواهد نمود.
هدف از واگذاری گسترده و قابل توجه بخشهای دولتی به خصوصی، خارج از افزایش کارایی شرکتهای دولتی، برداشتن گامهای بلند در اقتصاد ملی و عدالتمحوری است.
روشن است که با این نگاه اقتصادی، واگذاریها جهت جابهجایی توان و فرصت و قدرت دولت صورت میگیرد. اتفاقاً این نوع هدفگذاری در نمونههای موفق خصوصیسازی در دنیای اقتصادهای پیشرفته و توسعهیافته قابل رؤیت است و شاید کشور ما در این راستا ضعیف عمل نموده و از قافله کشورهای پیشرفته و موفق در جهان امروزعقب مانده، دچار سیر نزولی شده است.
برای رسیدن به قلههای پیشرفت و توسعه اقتصادی همگام با کشورهای توسعهیافته جهت گسترش جهانیسازی و آزادسازی تجارت و سرمایهگذاریهای ملی، دولتها در سراسر جهان، مسیر خصوصیسازی بنگاههای تحت سیطره دولت را پیش گرفته تا بهتر بتوانند در برابر فشارهای ناشی از رقابت پایداری کنند و نیز منابع بیشتری برای اجرای برنامههای اجتماعی و اقتصادی خود در اختیار داشته باشند.
در سایه خصوصیسازی، امکان همگانیشدن اقتصاد با مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی به گستردهترین شکل ممکن فراهم آمده است. اگر موانع و دشواریهای موجود بر سر راه تسریع روند خصوصیسازی برداشته شود و دستگاههای مربوطه با شناسایی و مرتفعساختن آن موانع بتوانند بستر و پیشزمینههای خصوصیسازی را در کشور هموار سازند و بخش خصوصی نیز در راستای رسیدن به اهداف توسعهطلبانه قدمهای موثر بردارد، در آینده نه چندان دور شاهد شکوفایی اقتصاد و پویایی و کارآمدی کشور در بین کشورهای مختلف اقتصادی خواهیم بود و این نشان از قدرت و عظمت اسلام در راه نیل به اهداف بلندمدت داخلی و بینالمللی خواهد بود. پس بهبود و گسترش توانمندی و رقابتپذیری بخش خصوصی میتواند هم وضعیت اقتصادی داخلی و حضور موثر آن را تقویت کند و هم شرایط را برای ورود مقتدرانه و قوی در بازارهای جهانی و بین المللی فراهم می سازد.
مشارکت فعال مردم در عرصههای اقتصادی و تولیدی میتواند با مرتفعساختن بنبستهای اقتصادی کشور، زمینه رشد و توسعه پایدار امور اقتصادی و شکوفایی همهجانبه کشور را در بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مهیا سازد.
با درنظرگرفتن تمام جوانب و مشکلات و موانع خصوصیسازی در کشور و با تقویت و توسعه بخش خصوصی که تنها گزینه پیشروی اقتصادی ملی است می توان توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور را انتظار داشت.
در فرهنگ اقتصادی کشور ما خصوصیسازی، سیاست اقتصادی جهت تعادل بخشیدن میان دولت و دیگر بخشهای اقتصادی با هدف ایجاد شرایط رقابت کامل و دستیابی بیشتر کارایی اقتصادی و اجتماعی تعریف گردیده و فضای رقابت و ایجاد نظام حاکم بر بازار بنگاهها و واحدهای خصوصی را در جامعه فراهم آورده است که نقش اساسی و زیربنایی در اقتصاد کشور ایفا خواهد نمود.
لذا خصوصیسازی باید با هدف افزایش بازدهی و عدالت اجتماعی و اقتصادی در کشور به صورت قاطع و سریع عملی و منابع حاصل از آن جهت بسترسازی برای رشد و توسعه اقتصاد کشور هزینه گردد.
به امید آنکه الگوی خصوصیسازی در ایران کپی و برداشتی از خصوصیسازی کشورهای غربی و همتاهای شرقی نباشد و با یک دیدگاه آینده نگرانه و هوشمندانه در راستای سیاستهای دولت عدالت محور و عدالت خواه صورت پذیرد.
اولین پله پیشرفت
جهان با سرعت شگفتانگیز در حال تحول و تغییر است. همه چیز از اقتصاد و فناوری تا علم و فرهنگ و سیاست در حال جابهجایی است.
میخواهیم بدانیم فرهنگ کار دچار چه تغییراتی شده است و میشود.
ما در چیزی شبیه دهکده جهانی زندگی میکنیم. باید با چشمانی باز به همهسو نگریست و مراقب بود. حتی شاید تحول و نوآوری به صورت مناسب در جریان باشد که نتوانیم از آن بهره بگیریم یا در آن مشارکت بجوییم.
باید آهنگ این قافله را دریافت. تنها آگاهی و دانش است که ما را حفظ میکند و به پیش میراند. غفلت راه به جایی نخواهد برد.
نوآوری میتواند به طور سیستماتیک اداره شود. اگر فرد بداند کجا و چگونه دنبال آن بگردد.همانگونه که دراکر (DRUCKER) خاطرنشان میکند، نوآوری وظیفه هر رئیسی میتواند باشد و این وظیفه با تحقیقی هوشیار برای فرصتها آغاز میشود. اینگونه فرصتها را میتوان دستهبندی کرد، ولی نمیتوان پیشبینی نمود. یافتن این فرصتها و بهرهبرداری از آنها با راهحلهای متمرکز و عملی نیازمند کاری منظم است. با وجود بحثهای زیاد درخصوص شخصیت کارآفرینی تعداد کمی از کارآفرینان (افراد موفق و برتر) این خصوصیتها را داشتهاند. آنچه تمامی کارآفرینان موفق به طور معمول دارند، شخصیت خاصی نیست، بلکه تعهدی (الزام) است که به تمرین و بکارگیری سیستماتیک نوآوری دارند.
کارآفرینی کارکرد اصلی نوآوری است. پس این موضوع به فعالیتی خاص گفته میشود که در قلب این فعالیت نوآوری قرار دارد و تلاش برای خلق تغییرات هدفمند و متمرکز در پتانسیلهای اجتماعی یا اقتصادی یک سرمایهگذاری محسوب میشود.
منابع نوآوری
نوآوریهایی وجود دارند که از جرقه ناگهانی ذهن یک نابغه ظاهر میشوند. با این وجود بیشتر نوآوریها خصوصا آنها که موفق بودهاند، نتیجه تحقیق هدفمند و هوشیار آنان برای دستیابی به فرصتهای نوآوری است که تنها در شرایط خاص یافت میشوند.
چهارگونه از این فرصتها داخل شرکت یا صنعت موجود است.
1 - اتفاقات غیرمنتظره
2 - ناسازگاری و عدم تناسب
3 - نیازمندیهای فرآیند
4 - تغییرات صنعت و بازار
این منابع با یکدیگر در تماس مستقیماند و در ریسک سختی و پیچیدگی با یکدیگر تفاوت دارند و پتانسیل نوآوری ممکن است هر زمان در ناحیهای قرار گیرد، اما این موارد با یکدیگر، دلیل بیشتر فرصتهای نوآوری را تشکیل میدهند.
اتفاقات غیرمنتظره ابتدا به عنوان سادهترین منبع فرصتهای نوآوری در نظر گرفته میشود. شکستها و موفقیتهای غیرمنتظره از منابع مولد فرصتهای نوآوری است؛ زیرا بسیاری از کارهای تجاری یا به آن توجه و اعتنا نمیکنند و یا این که از آن ناراحت میشوند.ناسازگاری بین انتظارات و نتایج نیز میتواند دریچههایی به روی فرصتهای نوآوری باز کند.
قوانین نوآوری
نوآوریهای سیستماتیک و هدفمند با تحلیل از منابع فرصتهای جدید آغاز میشود بسته به زمینه نوآوری، منابع در زمانهای مختلف اهمیت متفاوتی دارند.
یک نوآوری برای موثر بودن باید ساده و متمرکز باشد و فقط باید یک کار را انجام دهد. در غیر این صورت مردم را گیج میکند در حقیقت بزرگترین تحسینی که یک نوآوری میتواند دریافت کند، این است که مردم بگویند «این واضح است و چرا به فکر من نرسید؟ بسیار ساده است.»
حتی نوآوریهایی که کاربران جدید و بازار جدید خلق میکند نیز در راستای یک طراحی کاربردی دقق، تمیز و بادقت باشد.
نوآوریهای موثر، از فعالیتهای کوچک آغاز میشود و آنها دچار بزرگنمایی نمیشوند. سعی میکنند تا یک کار مشخص را انجام دهند. اگر یک نوآوری در ابتدا پیشگامی را هدف قرار ندهد، به قدر کافی نمیتواند نوآوری داشته باشد.
بالاتر از همه اینها، نوآوری بیشتر عمل است تا نبوغ و نیازمند به دانش دارد.
نوآوری بیشتر نیازمند قوه و ابتکار و هوش است. نیاز به تمرکز دارد. در حقیقت نوآوران بندرت در بیش از یک زمینه کار میکنند و در نوآوری همانند هر تلاش دیگری استعداد، هوش، قوه ابتکار و دانش نهفته است.
نوآوری به کار سخت متمرکز و هدفمند نیاز دارد. اگر در سعی و کوشش و اصرار و پافشاری و تعهد و الزام کوتاهی میشود، استعداد و هوش و دانش فایده و ارزش ندارد.
کارآفرین در مقایسه با نوآوری سیستماتیک بیشتر مورد توجه است. به طور مثال، راهبرد مجزای کارآفرینی و قوانین مدیریت کارآفرینی که برای سرمایهگذاری بنیان گذاشته، برای سازمانهای خدمات عمومی و ریسکهای جدید مورد نیاز است.
تعلیم و تربیت و عقب ماندگی ایران
بعزم مرحله عشق پیش نه قدمی که سودها کنی اَر، این سفر توانی کرد.
همانگونه که می دانیم، کشور عزیز ما با کشور ژاپن تقریباً همزمان با علوم جدید و راه و رسم آموزش به روش نو، در مغرب زمین آشنا شد.
کشور ژاپن به لحاظ الگوبرداری درست از غرب و با تکیه بر سنت های اصیل ملی، کار خود را از آموزش شروع کرد. در دور افتاده ترین روستاها، با همکاری مردم، به طور جدی، مدارس ابتدائی را تأسیس و گسترش داد. معلمان این مدارس برای تدریس علوم از روش « یادگیری با عمل » بهره جستند. بدین معنا که دانش آموزان را وادار ساختند، با اجرای آزمایش، پدیده های طبیعی را تجزیه و تحلیل و تفسیر نمایند و لذا موفق شدند با عشق و ایمان و علاقه و کوشش خستگی ناپذیری، بر مشکلات خود چیره شوند.
همگان، در این فکر بودندکه : با حداقل هزینه، قناعت فردی و جمعی، بیشترین درخدمت آموزش و پرورش جامعه خود قرار گیرند. همه هماهنگ با تلقی و برداشتی درشت و عمیق و هم راستا و هم سو برای بهبود کیفیت آموزش گام برداشتند، برای خانه های مسکونی خود حداقل و برای مدارس حداکثر وسعت را در نظر گرفتند. در آموزش از روش شاگرد محوری بهره گرفتند. همه چیز را در اختیار مدرسه و معلم و دانش آموزان قرار دادند، برای محیط آموزشی قداست ویژه ای قائل شدند. به دانش آموز شخصیت و مسئولیت را به طور یکسان تفویض کردند، آموزش علوم با اجرای آزمایش بوسیله دانش آموز توأم شد. دانش آموز را به طور مستقیم و غیر مستقیم با طبیعت و قوانین موجود در طبیعت تماس دادند. دانش آموزان را در اداره مدرسه و کلاس شریک کردند. و آموزش نظری با عملی به گونه ای همگام و همراه شد که در مدت کوتاهی توانستند، علوم که مبنا و اساس صنعت و تکنولوژی است به طور چشمگیری تقویت کنند.
مسئولان سیاسی و علمی و فرهنگی ژاپن بارها گفته اند، که : « برخلاف آنچه عده ای تصور می کنند، ما ابتدا از توسعه ی آموزشی و علمی شروع کردیم و بعد به دنبال آن، به توسعه ی اقتصادی دست یافتیم »، در واقع مبنای اصلی توسعه اقتصادی ژاپن « توسعه آموزشی » است.
متأسفانه دیر زمانی است که، علمای ما به علوم طبیعی توجه و عنایت چندانی نداشته اند، و بیشتر وقت گرانبهای خود را در مباحث و مسائل نقلی صرف کرده اند. لذا کشور نتوانست، شخصیت های برجسته ای همچون : ابن سینا – محمد بن موسی خوارزمی – ابوریحان بیرونی – جابربن حیان – رشیدالدین فضل ا... و شیخ بهائی ... را ( که در علوم طبیعی نیز تخصص داشتند ) به جامعه عرضه کند.
از سوی دیگر وقتی زمامداران امیرکبیر بنیا نگزار دارالفنون را از صحنه بیرون کردند، هدف های اصلی او را نیز فراموش کردند.
در کشور ما علوم طبیعی تدریس شد، اما بدون اجرای آزمایش!! دروسی مانند فیزیک، شیمی و زیست شناسی و زمین شناسی به جای این که در طبیعت تدریس شود و دانش آموز با چشم خود ببیند، با دست خود لمس کند، با مغز خود بیندیشد و با قلب خود اطمینان پیدا کند- ( بجز موارد استثنائی)_ در کلاس های در بسته بدون تماس با خود طبیعت که موضوع درس است، مانند قصه و داستان تدریس شد.
در مغرب زمین، شاگرد و معلم با کار وکوشش و تلاش شبانه روزی، در آزمایشگاه های کوچک و بزرگ، قوانین طبیعی را با روش علمی کشف کردند، و آنرا بسط دادند که به صورت کاربردی درآوردند و بدین ترتیب مبانی صنعت و تکنولوژی خود را استحکام بخشیدند. هر روز با آزمایش جدیدی در رشته های مختلف علوم، به حقایق تازه ای دست یافتند. با وسواس علمی و دقت فراوان باد و باران، زمین و آسمان، ماه و ستارگان، دشت و بیابان، کوه و کوهستان، صحرا و درختان، حیوان و انسان و... را مطالعه کردند و بر کره زمین استیلا یافتند و راهی فضا شدند.
مواد خام را در اینجا و آنجا شناسایی و آزمایش کردند. مزارع و کشتزارها، دریاها و اقیانوس ها، موزه ها و کتابخانه ها را در اختیار دانش آموزان خود قرار دادند. و از ایشان خواستند تا با غور و بررسی طبیعت، شخصاً قوانین را کشف و با آزمایش و روش های علمی قوانینی که قبلاً به وسیله دانشمندان کشف شده بود دوباره بررسی و تحقیق و صحت درستی آن را تأیید و با رد آن قانون جدیدی وضع یا آن را کامل نمایند.
گاهی کلاس دانش آموزان در کنار برکه آب یا رودخانه و مزرعه تشکیل می شد و هردانش آموزی برای خود با کمک چند ابزار ساده مانند ذره بین، آئینه، قیچی، نیروسنج، قطب نما، آهن ربا و... از همان دوره ابتدایی روش بررسی طبیعت را می آموخت با این روش دروس و مطالب آموزشی مستقیماً از نوک انگشتان به مغز انتقال می یافت. بدین ترتیب رموز عالم را به طوری نسبی کشف کردند و هزاران وسیله را تولید، و صدها بیماری لاعلاج را درمان کردند. چهره جامعه تغییر و پیشرفت های حیرت انگیزی درتمام شاخه ها صورت پذیرفت.
ما در حق دانش آموزان خود که از خوش استعدادترین، دانش آموزان جهان می باشند. کوتاهی کردیم استعدادهای ایشان را تباه ساختیم. مستقیم ترین راه تدریس علوم را که روبرو کردن دانش آموز با پدیده های طبیعی است، رها ساختیم و از دانش آموزان خود خواستیم که فقط عبارتی که قانون را بیان می کند، از بر کنند و ظاهراً به همین یادگیری طوطی وار بسنده کردیم و خوشحال شدیم که دانش آموزان ما نیز قانون طبیعی را می دانند. در حالی که این یک خیالبافی محض بود. از بر کردن یک عبارت با درک و فهم و تجزیه و تحلیل و اظهارنظر درباره یک پدیده طبیعی بسیار متفاوت است. همان گونه که مونتاژ کردن یک تلوزیون با اختراع آن بسیار فرق می کند .
ده نگرش که مانع پیشرفت و تحول می شود
? برای شروع کاری تازه خیلی دیر شده
میانگن عادی سن در اروپا برای آقایون ?? و برای خانم ها ?? است. این ارقام در امریکا و اروپا نسبت تقریباً مشابهی دارند. البته این رقم هر روزه در حال افزایش است و شاید روزی برسد که میانگین سن انسان ها به ??? سال نیز افزایش پیدا کند. این بدان معناست که هیچ وقت برای شروع کار تازه ای دیر نمی شود. شروع یک کار یا معامله تازه، راه مناسبی است که ذهن خود را فعال نگه دارید. همچنین این کار می تواند اشتیاق لازم برای انجام سایر کارها را نیز در اختیار شما قرار دهد. به هر حال هر کسی در یک سنی از دنیا می رود، اگر بخواهید منتظر روز مرگ خود بنشینید، آنوقت به هچ کاری نمی رسید، پس فقط هر کار تازه ای را امتحان کنید، اینطوری از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.
? پذیرش جبر مطلق
این شما هستید که زندگی خود را کنترل می کنید و هیچ کس دیگری نمی تواند این کار را بدون خواست و اراده شما انجام دهد. خداوند در درون شما نهفته است و نیروهای درونی شما را تقویت می کند. زمانی که نماز می خوانید، نه تنها شکر خداوند را به جا می آورید، بلکه خودتان را به یک زندگی بهتر ترغیب می کنید. زمانیکه از او طلب بخشش می کنید، از خودتان بخشش می خواهید. هیچ کس در جهان هستی نمی تواند واکنش های شما را کنترل کند. هیچ گاه اجازه ندهید یک چنین ایده ای به ذهن شما خطور کند. نباید به هیچ چیز و هیچ کس اجازه دهید که کنترل زندگیتان را به عهده بگیرند. برای خودتان زندگی کنید و به دیگران هم کمک کند که این کار را انجام دهند.
? قدر و لیاقت شما محدود نیست
این حقیقت که شما زنده هستید و زندگی می کنید، باعث می شود که از شما یک انسان منحصر بفرد بسازد. اگر می خواهید در تمام مراحل زندگی از دیگران برتر باشید باید برای آن زحمت بکشید و تلاش کنید. همه افراد دارای استعدادها و توانایی هایی هستند که خودشان هم از آنها خبر ندارند. همه چیز را امتحان کنید تا بالاخره چیزی را که به آن علاقه دارید پیدا کنید. من به شدت اعتقاد به تغییر و تحول دارم. حتماً لازم نیست که در تمام طول عمر خود تنها یک کار را تکرار کنید. شیوه زندگی کردن خود را آنقدر تغییر دهید تا اینکه به راهی برسید که از صمیم قلب آنرا دوست می دارید.
? جهان اطراف ما تغییر نمی کند
دنیا از شما تشکیل شده. هر فردی که بر روی این کره خاکی زندگی می کند، یک دنیای متفاوت در ذهن خود دارد. تو دنیا را همانند من نمی بینی و من هم دنیا را مانند تو و خیلی از افراد دیگر نمی بینم. بنابراین همه چیز در دنیا به شما بستگی دارد. حالا به من بگویید: برای تغییر دنیای خود قصد دارید چه کاری انجام دهید؟
? هیچ کس مرا قبول ندارد
من به شما اطمینان دارم اما نظر من هیچ ارزشی ندارد، نظر هیچ کس مهم نیست؛ شما خودتان هستید که باید به خود اعتماد کنید. به محض اینکه به خودتان ایمان پیدا کردید دیگران هم به شما اعتماد پیدا می کنند، اما سعی کنید خودتان را به نظریات دیگران وابسته نکنید.
? من هیچ وقت نمی توانم خیلی پولدار شوم
من این جمله را بارها و بارها از زبان دیگران شنیده ام. ذهن ما همان قدر پول در می آورد که انتظارش را دارد. اگر من دائماً به خودم بگویم: "هیچ راهی وجود ندارد که من بتوانم میلیونی پول در بیاورم" ذهنم دیگر دنبال راههای نمی گردد که از طریق آن بتوانم میلیون ها تومان پول بدست آورم. اصلاً مهم نیست که افکار شما تا چه حد بلند پروازانه باشد حتی اگر به نتیچه هم نرسید حداقل یک ایده جدید را خلق کرده اید.
? هیچ کاری در این مورد از دستم بر نمی آید
ناآگاهانه است! شما می توانید جنبه های مختلف زندگی خود را تغییر دهید. برخی از افراد نمی توانند یک چنین نگرشی را در ذهن خود ایجاد کنید و این مسئله واقعاً شرم آور است. زندگی ممکن است دشواری های بسیار زیادی را داشته باشد و تصمیم گیری هم دل و جرات زیادی می خواهد، اما شما توانایی تغییر همه چیز را دارید. بدانید که از زندگی خود چه می خواهید، ببینید چه مراحلی را باید طی کنید و بعد هم همه چیز را تغییر دهید.
حداکثر عملکرد در تکالیف نسبتا چالش انگیز در افرادی با انگیزش پیشرفت بالا
افرادی که نیاز پیشرفت زیادی دارند در تکلیفی که به آنها گفته شده از نظر دشواری متوسط بهتر از افرادی که نیاز پیشرفت کمی دارند عمل میکنند. وی افراد با نیاز پیشرفت زیاد بهتر از افراد با نیاز پیشرفت کم در تکالیف آسان یا دشوار عمل نمیکنند و عملکرد در تکالیف نسبتا دشوار برای فرد با نیاز پیشرفت زیاد مشوق مثبتی را فراهم میسازد که فرد با نیاز پیشرفت کم آن را تجربه نمیکند. فرد با نیاز پیشرفت زیاد به دنبال چالش متوسط است زیرا این نوع چالش مهارت و تونایی وی را بهتر میآزماید. موفقیت از طریق مهارت خود شخص به فرد با نیاز پیشرفت زیاد این احساس را میدهد که کار وی خوب انجام شده است، احساس که اهمیت خاصی برای این افراد دارد.
پایداری در افراد با انگیزش پیشرفت بالا
افراد با نیاز پیشرفت زیاد نه تنها تکالیف نسبتا دشوار را ترجیح میدهند بلکه پایداری بیشتری نیز در این تکالیف دارند و پایداری کم در تکالیف آسان و دشوار افراد شدیدا پیشرفتگرا هنگام روبه رو شدن با شکست در تکالیف دشوار در مقایسه با افراد پیشرفتگرای کم پایداری زیادی نشان میدهند. افراد با نیاز پیشرفت زیاد عموما استقامت بیشتری دارند و تا مدت زمان بیشتری به کار خود ادامه میدهند.
رفتارهای بازرگانی در افرادی با انگیزش پیشرفت بالا
مک کللند که تحقیقات مفصلی روی انگیزش پیشرفت داشته است ارتباط نیرومندی را بین رفتارهای بازرگانی و انگیزه پیشرفت مشاهده کرده است. او دانشجویان را از نظر نیاز پیشرفت مورد بررسی قرار داد و انتخابهای شغلی آنها را 14 سال بعد پی گیری نمود. هر یک از شغلهای دانشجویان با عنوان بازرگانی دسته بندی شد. اکثر افرادی که که مشاغل بازرگانی داشتند در آزمون 14 سال قبل خود انگیزه پیشرفت بالایی نشان داده بودند.
زمینه اجتماعی انگیزه پیشرفت
هنگام توصیف انگیزه پیشرفت ضروری است که زمینههای اجتماعی آن توجه شود. هر فرد تلاش میکند به نحوی به وظائف مورد نظر خویش عمل کند ولی از آنجا که این امر در یک محیط اجتماعی اتفاق میافتد. مفاهیمی از قبیل تشریک مساعی ، رقابت ، تشکیل گروه ، اهداف گروه و پیشرفت گروهی نیز مطرح میشود. در میان آثار اجتماعی انگیزه پیشرفت میتوان به آثار مثبت اجتماعی آن اشاره کرد که مورد توجه بیشتری قرار میگیرند. با توجه به اینکه بیشتر افراد جامعه موفقیت در انجام وظائف را یک هدف مثبت در نظر میگیرند و در این زمینه تلاش میکنند در نتیجه به آثار مثبتی از قبیل فزونی انتظار موفقیتهای بعدی غرور و صلاحیت بیشتر دست مییابند. بنابراین موفقیت دارای آثار مثبت اجتماعی است.
دستیابی به هدف مورد انتشار موجب تجلی موفقیت میگردد و در این صورت افراد نسبت به یکدیگر برخورد صمیمانه و خیر اندیشانه از خود نشان میدهند. در یکی از آزمایشاتی که در این زمینه انجام شد، محققان نتیجه گرفتند که افراد موفق نسبت به افراد ناموفق در زمینه کارهای اجتاعی و عام المنفعه و مددیاری آمادگی بیشتری از خود نشان می دهند. آنها معتقد بودند که بین موفقیت و گرایش به کارهای مردم پسند رابطه وجود دارد. نتیجه تحقیق دیگری نشان داد که وجود احساس موفقیت در افراد باعث میشود که آنها به شکلات دیگران بیشتر رسیدگی کنند.
تاثیر عدم موفقیت بر رفتار به درستی معلوم نیست ولی وقتی موفقیت سبب افزایش رفتار اجتماعی میشود، میتوان تصور کرد که عدم موفقیت در بروز رفتارهای ضد اجتماعی موثر باشد. گاهی افرادی که موفق نمیشوند، سعی میکنند عزت نفس خویش را به صورت سطحی با رفتارهای بلند پروازنه بهبود بخشند. تاثیر عدم موفقیت به عواملی از قبیل زمینههای اجتماعی و موقعیت اجتماعی که فرد در آن موقعیت موفق نشده است، بستگی دارد.
حسد مانع پیشرفت است!
حَسَدْ: یکی از زشتترین و قبیحترین خصلتهایی که در هرجامعهای دیده میشود وعدّهای همه چیز را برای خود میخواهند. از آسایش یا پیشرفت دیگران ناراحت میشوند، خودخوری میکنند و رنج خود را به صورت آزار دادن، بدگویی و کارشکنی کردن ابراز میکنند.
به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند، میکوشند تا دیگران را ساقط کنند، از ارزش بیندازند، و از پیشرفت باز دارند. این واکنش همان «حسد» است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است، متأسّفانه در میان بسیاری از افراد در گروههای سنّی مختلف دیده میشود؛ حتی کسانی که خود اعتبار و امکانات فراوانی دارند، گاهی از پیشرفت دیگران رنج میبرند.
حسد، تا در عمل انسان بروز نکرده است، تنها یک خصلت ناراحت کننده برای شخص حسود است، که از اندرون رنج میبرد، امّا همین که در عمل ظاهر شد، آدمی را به گناه میکشاند و کار به جایی میرسد که حتّی برای زوال نعمت از شخص محسود خود را به آب و آتش میزند.
در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیهی انگیخته شدن «حسد» بود. دیگر اینکه برادران یوسف از مهر و محبّت پدر نسبت به یوسف(ع)، به او حسد بردند و او را به چاه انداختند.
حسد نشانهی چند نوع کمبود است:
1. فرد حسود خود خواه است وهمه چیز را تنها برای خود میخواهد.
2. کم ظرفیت و زبون است، و گرنه در برابر مقام یا پیشرفت یا امتیازاتی که دیگران به دست میآورند، خود را این چنین نمیبازد.
3. کور دل و کوته بین است، به همین جهت دیگران را نمیبیند، فکر نمیکند که دیگران هم حقّی دارند و باید به جایی برسند.
4. «متجاوز» است، زیرا حاضر است به طرف ضربه بزند و حیثیت و آسایش او را به خطر بیندازد، تا به خیال خود، عقدهی کمبودی را که در خود مییابد بگشاید.
آن درد که درمان نپذیرد حسد است آئین حـسد قـائـده دیـو و دداست
امام باقر(ع) میفرماید: إنّ الحسد لیأکل الإیمان کما تأکل النّار الحطب. یعنی حسد ایمان را میخورد همانگونه که آتش هیزم را!
حسد ضرری است که حاسد بنفس خود میرساند: مانند ابلیس که به حضرت آدم(ع) حسد برد و به سبب آن حسد، برای خود لعنت ابدی خرید و برای آدم رفعت و هدایت و قربت.
و نیز حضرت علی(ع) فرمود: بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حقتعالی فرموده است: «ومِنْ شرِّ حاسدٍ إذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد برکسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم(ع) حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.
هست جنّت آنکسی را کو سخی است و آنکسی که بخل ورزد دوزخی است
حسد خوی زشت شیطانی است که براثر عوامل مختلفی مانند ضعف ایمان و تنگ نظری و بخل پیدا میشود، و صاحب آن درخواست و آرزوی زوال نعمت از دیگری را دارد. حسد سرچشمهی بسیاری از گناهان کبیره است.
حسودان همیشه یکی از موانع راه انبیا و اولیا بودهاند.
حضرت صادق(ع) در اینباره میفرماید:
مردی که این سه خصلت در او باشد، ایمان ندارد: حرص، حسد، و ترس.
در روایت دیگری فرموده است: حسود بیش ازآنکه به دیگران زیان برساند به خود ضرر میرساند.
ریشهی حسد، کوردلی و در افتادن با فیض الهی است و اینها دو بال کفراند.
مبارزه با حسد
تلاش سازنده و مثبت، در راه کسب فضایل و امتیازات، وسیلهای مؤثر برای مبارزه با حسد است، و کمتر حسرت دیگران را میخورد، چه بسا کم کم دید وسیع، مناعت طبع، بزرگواری و دگربینی در او زنده میشود و از پوستهی محدود خود بیرون میآید. خود را با انسانها پیوند میزند، احساس نوع دوستی و خیرخواهی در او زنده میشود و نه تنها از راحتی دیگران رنج نمیبرد، بلکه حاضر میشود، خود رنجی را تحمّل کند، تا دیگران در راحتی باشند.
خداوندا! ما نیز از شرّ حسودان به ذات مقدّس تو پناه میبریم.
پیشرفت و توسعه در سایه توجه به فناوریهای علمی
1 - اتحاد ملی مهمترین زمینه پیشرفت و توسعه علمی فناوری کشور است. اتحاد ملی باعث بسیج تمامی نیروها و امکانات برای دستیابی به اهداف میشود و تجربه حاکی از موفقیت چنین حرکتهایی است. اتحاد ملی همچنین ایجادکننده اعتماد به مسئولان و ثبات سیاسی مورد نیاز برای پیشرفت است. یکی از دلایل اصلی شکست حرکتهای پیشین در تاریخ معاصر برای دستیابی به رشد و توسعه ایجاد تفرقههای شدید در سطوح مختلف این حرکتها بوده است. تجربه ژاپن نیز به ما میآموزد که اتحادی که در دوره انقلاب میجی در ژاپن بین نیروهای مختلف تأثیرگذار در دهه 60 قرن 19 پدید آمد نقشی عمده در توسعه و پیشرفت این کشور داشته است.
بدلیل اهمیت نقش اتحاد ملی در توسعه و پیشرفت است که امروزه دشمنان ملت ایران تلاشهای بسیار گسترده و دامنه داری از قبیل کمک به عناصر وابسته و تبلیغات وسیع را برای شکستن یکپارچگی ملی ما به عمل میآورند و سیاست استعماری قدیمی تفرقه بینداز و حکومت کن را همچنان دنبال میکنند. آنها در صدد گرفتن اعتماد به نفس جوانان و بیاعتماد کردن آنها به مسئولان و کوچک جلوه دادن دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی هستند.
2- دولت متعهد به توسعه، و دارای برنامه راهبردی زماندار شرط مهم دیگر مورد نیاز است. دولت باید در این راستا متهور و سریع باشد. دولت باید هدف ملی رشد و توسعه علمی و فناوری را در همه ارکان خود از بالا تا پایین نهادینه کند؛ بگونهای که همه نهادهای دولتی به ویژه نهادهای آموزشی و فرهنگی به لزوم تلاش برای رشد علمی و وظیفه ویژه خویش در این رابطه آگاه باشند.
دولت باید با بهرهگیری از نهادهای مختلف جامعه پذیری سیاسی از جمله آموزش و پرورش، متون درسی و دستگاههای تبلیغاتی دستیابی به رشد و توسعه را به یک آرمان ملی دائمی تبدیل کند؛ به گونهای که هر فرد، سازمان و گروهی در این رابطه احساس مسئولیت نماید.
3ـ ایجاد و تقویت زیربناها، و اصلاح برخی روشهای پیشین شرط دیگر رشد و توسعه است؛ چه زیربناهای مادی مانند صنایع مادر، استخراج معادن، انرژی، ارتباطات، راهها و بنادر و چه نیروی انسانی ماهر و تعلیم یافته.
در قسمت تأمین و تربیت نیروی انسانی ماهر نقش مهم مدارس و مراکز آموزشی و دانشگاهها آشکار است. هدف رشد علمی باید از آموزشهای دوره کودکی و دبستان آغاز شود و رقابت علمی در مدارس مورد تأکید قرار گیرد. همچنین باید زمینههای رقابت علمی جدی میان دانشگاهها فراهم و رسالههای دانشگاهی کاربردی گردد و به ویژه ارتباط بخش صنعت و دانشگاهها تحکیم شود. به معنی دیگر، باید بودجه تحقیقات در کشور افزایش یابد و البته مرکزی در دانشگاهها برای هدایت رسالههای دانشگاهی به سمت تحقیقات کاربردی و مورد نیاز ایجاد گردد.
4 - برنامه ریزان رشد علمی و فناوری کشور باید برای تدوین نقشه جامع پیشرفت علمی در موارد زیر نیز آگاهی کافی داشته باشند:
الف) آخرین پیشرفتهای علمی روز در کشورهای دیگر.
ب) روشهای متفاوت پیشرفت علمی و فناوری در کشورهای مختلف از جمله شناخت روشهای تولید علم در دانشگاههای کشورهای پیشرفته.
ج) دستیابی به تصورات مربوط به پیشرفتهای علمی جهان در آینده نزدیک و دور.
تدوین اصولی و اجرای قاطعانه نقشه جامع پیشرفت علمی فناوری کشور، بدون شک میتواند در مدتی نه چندان طولانی و دور، هدف و آرمان ملی ارائه الگویی کاملاً موفق از پیشرفت علم و فناوری به جهانیان را محقق سازد و زمینهساز تبدیل کشور ما به پیشرفتهترین کشور دنیا باشد.
?- فرار مغزها و نخبگان : دانشجویان و برگزیدگان علمی در المپیادها ویا کنکور به دلیل پیشنهاد مراکز دانشگاههای مختلف وبورسیه شدن در کشورهای خارجی بعضی تمایل به تحصیل در کشورهای خارجی را دارند. اما بهتر است که امکانات و زمینه ی ادامه تحصیل برای چنین افرادی در کشور اسلامی خودمان فراهم باشد و به آنها بهای بیشتری داده شود تا اینکه از خروج افراد متخصص وصاحب فن و مولد علم جلوگیری کنیم . و از وجود آنها در پیشبرد اهداف کشورمان استفاده کنیم. و اینکه فکر ایرانی و عمل ایرانی بطور مستقل وبدون وابستگی به کشورهای دیگر در رسیدن به اهداف و خودکفایی فعال باشد .و باعث افتخار و سرافرازی وطن خویش باشد.
2 - عدم شایسته سالاری و جایگزینی روابط به جای ضوابط : در واگذاری امور واستخدام ها و انتصاب ها بر اساس ضوابط صورت گیرد تا افراد شایسته و صاحب آگاهی وتخصص بر گزیده شوندو نه بر اساس روابط ، که افرادی ناآگاه وبدون تخصص لازم به کاری گمارده شوند.و این خود عاملی است که مانع از پیشرفت می شود .
3- نبودن تمرکز در سرمایه گذاریها و عدالت اقتصادی ومالی : اگر در برنامه های اقتصادی وسرمایه گذاری ها دقت لازم صورت نگیرد و هدفهای اساسی ومهم مد نظر قرار نگیرد و عدالت اقتصادی اجرا نشود ، اینها خود نیز مانعی برای پیشرفت هستند.
4 - نبودن اطلاع رسانی یکسان و به روز رسانی منابع علمی وفرهنگی : در نشر و گسترش علم و فناوری روز بطور مجدانه کوشا وفعال باشیم که در غیر این صورت مانعی برای پیشرفت کشور خواهد بود .
5- عدم شناخت دشمن و راههای نفوذ آنان : دشمنان کشور ما همیشه در کمین هستند که از هر طریقی که بتوانند در کشور ما نفوذ داشته باشند و مانع از ترقی و پیشرفت کشورمان شوند. با این وجود ما به عنوان یک ایرانی باید هوشیار و بیدار باشیم تا از مداخله و نفوذ آنها جلو گیری کنیم و راه را بر آنان ببندیم و آنان را در رسیدن به اهدافشان نا کام بگذاریم.و این کار بسیار مهمی است که اگر به آن بی توجه باشیم ویا اینکه راه نفوذ آنها را نشناسیم ، از این طریق مانع از پیشرفت کشورمان در تمام امور از جمله : علمی ، فرهنگی ، اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی ، صنعتی و ... خواهیم شد . به همین دلیل باید همیشه آگاه وبیدار باشیم تا فریب آنان را نخوریم و ازنفوذ و سلطه بیگانگان بر کشورمان جلوگیری کنیم .
6- تفرقه و سستی : هرگونه تفرقه چه از طرف دشمنان ما باشد یا در بین خودمان باشد عاملی برای جلوگیری از پیشرفت خواهد بود .و همچنین اگرتک تک ما در کارها کاهلی وسستی داشته باشیم وبا جدیت و پشتکار و علاقه به انجام امور محوله نپردازیم باعث اختلال در انجام امور کشور و عقب ماندگی وعدم پیشرفت کشور خواهیم شد . بنابر این لازم است با اتحاد وپشتکار و خلاقیت در پیشبرد کشورمان نهایت سعی و تلاش را بنماییم .
7- جذب مسائل فرعی ( مثل مدرک گرائی بدون تجربه وتخصص وتعهد ): اگر تنها هدف مدرک گرایی و استخراج فارغ التحصیلان بدون علم وآگاهی و تجربه لازم باشد ، اداره امور کشور و انجام و پیشبرد اهداف دچار اختلال خواهد شد و مانع از پیشرفت خواهد شد .
8 - عدم مدیریت صحیح: اگر برنامه ریزی های امور، خرد وکلان کشور تحت مدیریت صحیح وشایسته و دلسوزانه قرار نگیرد باعث بی نظمی و عدم دست یابی به اهداف مورد نظر می شود ومانعی برای کشور ما ن در راه پیشرفت خواهد بود .
9 - اعتیاد : آلوده بودن بعضی از ا فراد در جامعه باعث رکود در نیروی انسانی فعال وکارامد می شود . واز این طریق هم در انجام کارها اختلال پیش آمده و یکی از موانع پیشرفت محسوب می گردد.
اینکه چرا حفظ ارزشهای فرهنگی اهمیت دارد به این موضوع برمیگردد که فرهنگ نه تنها تجربهها را ذخیره میکند و از نسلی به نسل دیگر میسپارد، بلکه به همین اندازه هم نماینده کشف و جستجوی آینده است.باید دانست که کاربرد فرهنگ از پیشرفت آینده آدمی جداییناپذیر است. موضوع قابل توجه این است که درست است که در سراسر جهان تمامی ملتها و کشورها به توسعه میاندیشند، اما در کنار آن به سوی افزودن مراکز و الگوهای فرهنگی نیز گام برمیدارند. وقتی در مورد ارتباط توسعه و فرهنگ سخن میگوییم باید توجه داشته باشیم که مسئلهای به نام توسعه فرهنگی نیز در این میان نمود پیدا میکند. توسعه فرهنگی به معنای تکامل ارزشهاست و به هیچ وجه در تضاد با حفظ ارزشها نیست. بنابراین هنگامی که روح تازهای در ارزشهای فرهنگی دمیده میشود و چشماندازهای جدیدی رخ مینماید، تحلیل و پذیرش این نورسیده باید در جامعه به نحو شایسته انجام گیرد.این مهم با وارد کردن توسعه در فرهنگ و داخل کردن فرهنگ در توسعه شدنی است.
توسعه هنگامی فرهنگی میشود که ذهن انتقادی درباره چرایی و چگونگی آن در افراد جامعه وجود داشته باشد و مردم در رابطه با آن، بودن یا نبودنش تصمیم بگیرند. باید دانست که اجزای فرهنگ با یکدیگر رابطه ارگانیک دارند و هریک وظیفه و نقشی بر عهده دارند که ممکن است مثبت یا منفی باشد و نظام فرهنگ موجب میشود که هر تغییری در یکی از اجزا، کل مجموعه را تغییر دهد.
فرهنگ امری مداوم و متحرک است که هیچگاه باز نمیایستد و اگر تحول آن متوقف شود از بین میرود.بنابراین نمیتوان منکر وجود تحول مداوم در هیچ یک از جوامع امروزی جهان شد. این موضوع رابطه فرهنگ و توسعه را بازمیتاباند.«توسعه» در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفتهتر شدن،قدرتمندتر شدن و حتی بزرگتر شدن است(فرهنگ لغات آکسفورد، 2001). طبق تعریف،توسعه کوششی است برای ایجاد تعادلی تحققنیافته یا راهحلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود دارد.
ادبیات توسعه در جهان، بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد و از آن پس تکامل یافت. هدف،کشف چگونگی بهبود شرایط کشورهای عقبمانده (جهان سوم) تا شرایط مناسب همچون کشورهای پیشرفته و توسعهیافته است.
«گونار میردال» معتقد است که توسعه یعنی دور شدن از«توسعه نیافتگی» و رهایی از چنگال فقر و در مواردی هم توسعه به عنوان نوعی حرکت تاریخی و گذار از یک مرحله تاریخی به مرحلهای دیگر تعریف شده است، یعنی همان مرگ تدریجی نظام کهن و تولد و رشد تدریجی نظام تازهای از زندگی.
در تعریف توسعه، گاه با واژههایی همچون توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی مواجه میشویم. باید دانست که توسعه مدتهای درازی تنها به معنای رشد اقتصادی بود.اما امروز میدانیم هرچند که رشد اقتصادی عاملی اساسی و ضروری در توسعه است، اما به تنهایی کافی نیست.
در حقیقت هنگامی که این رشد در جهت برآوردن نیازها و خواستهای جامعه و افراد قرار میگیرد، اهداف اجتماعی و فرهنگی نیز در کنار مسائل سیاسی و اقتصادی مطرح میشوند.
امروزه مفهوم توسعه در نظر بیشتر محققان همه جنبههای زندگی بشری را در برمیگیرد. برخی از کارشناسان معتقدند که تعریف توسعه باید از نیازهای انسانی آغاز شود که صرف نظر از پوشاک، خوراک و مسکن به مسائل زندگی معنوی انسان نیز میپردازد. با این که جریان توسعه مستلزم افزایش تولید است، ولی این شرط لازم و کافی نیست.