خدمت کردن به مردم به معنای برآوردن نیازهای آنان از راههای درست است. این موضوع را به دو لحاظ می توان به مادی و معنوی تقسیم کرد.
خدمتگزاری به مردم اعم از آن که مادی یا معنوی باشد در فرهنگ اسلامی، یکی از عبادت های پر اهمیت به شمار می آید. نقل است پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: هر کس نیازی از برادر مؤمنش را برآورد مانند آن است که عمری خدای بزرگ را عبادت کرده باشد.[1] مهم ترین نیاز بشر در این دنیا، داشتن «حیات طیبّه» یعنی زندگی پاک است زندگی ای که در آن نه فقط آلودگی هایی مانند دشمنی کردن با یکدیگر،حق کشی و حق پوشی وجود ندارد بلکه سراسر آن از عدالت خواهی، صلح، ایثار و کرامت انسانی موج می زند.
خداوند مهربان تحقق «حیات طیبّه» را در گرو ایمان و عمل صالح می داند و در قرآن کریم می فرماید: «هر مرد و زن مؤمنی که عمل شایسته انجام دهند آنان را به حیاتی پاک زنده می کنیم و در آخرت نیز به آنان، بهتر از آنچه انجام داده اند می بخشیم.[2] ...
امام صادق علیه السلام: مَن کَانَ فِی حاجَةِ أخیه کَانَ اللهُ فِی حاجَتِه؛(114) هر کس در پی برآوردن حاجت برادر خود باشد، خداوند نیز در تدبیر نیازمندیهای او است. «برادری» از برجسته ترین نمودهای جامعه دینی است، گره گشایی، همراهی و دستگیری از یکدیگر عامل استحکام این برادری است که در قرآن کریم بر آن تأکید شده است.(115) نیز حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «مَن قَضی لأخیهِ المُؤمنِ حاجَةً قَضی الله لَه حَوائِجَ کَثیرةً»؛(116) کسی که یک حاجت برادر دینی خود را برآورده نماید، خداوند بسیاری از حاجت ها و خواسته های او را برآورده خواهد کرد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صَدا سنت الهی بر این است که دنیا دارِ کار، و آخرت، وقت حساب و ثواب و جزا باشد و لی از آن جا که هر کار خوب تأثیرات مثبت و هر گناهی، پلیدی می آورد، آثار بخشی از نتایج کارها در همین دنیا، پیدا و دامنگیر انسان می شود.
به ویژه در ارتباط با والدین، صله رحم و مظلومان بی پناه. عبدالله فرزند امام کاظم علیه السلام گوید: از پدرم پرسیدم: هر گاه بنده ای تصمیم بگیرد گناهی یا ثوابی انجام دهد، آیا آن فرشته که مسؤول ثبت اعمال انسان هستند با خبر می شوند؟ حضرت فرمود: آیا بوی چاه فاضلاب و بوی عطر یکسان است؟ عرض کردم: خیر.
فرمود: به راستی همان لحظه که بنده ای اراده می کند کار نیکی انجام دهد، نفسش خوشبو می شود، پس فرشته ای که در طرف راست او مأمور نوشتن خوبی هاست به دوستش که در طرف چپ مأمور ثبت گناهان است می گوید: شما در پی استراحت برو که کاری نداری و پس از انجام کار، آن را در نامه عمل ثبت می کند. و آن گاه که بنده ای به گناهی تصمیم می گیرد، نَفَسش با بوی بد بیرون می شود و فرشته سمت چپی به آن که طرف راست است می گوید: شما از کارت دست بکش، که او تصمیم بر گناه دارد و پس از انجام، آن را ثبت می کند.»(117) از امام علی علیه السلام روایت است: الف) هر چه می توانی به همنشین خویش نیکی کن؛ زیرا واقعاً رشد آن را می بینی، هر وقت بخواهی.(118) ب) دو تاجر که - دادوستد می کنند - وقتی راست بگویند و نیکی کنند به کارشان برکت داده شود و هنگامی که خیانت کنند و دروغ گویند، بی برکت می شود... .
(119) ج) گاه ملتی فاسق و فاجرند ولی به همدیگر کمک می کنند.
بر اثر آن اموالشان زیاد می شود و نیکی می کنند در نتیجه، عمرشان زیاد می شود.(120) بوی بهشت یکی از خدمت گزاران امام صادق علیه السلام به نام سالمه می گوید: حضرت وقت احتضار (از شدت اثر سمی که به او داده بودند) بی هوش بود، هنگامی که به هوش آمد، فرمود: به حسن افطس هفتاد دینار بدهید و به فلانی این مقدار و به دیگری فلان مقدار. عرض کردم: به کسی این همه پول می دهید که شمشیر کشید و قصد کشتن شما را داشت؟ در پاسخ فرمود: آیا مایل نیستی من از کسانی باشم که خداوند درباره آنها می فرماید: «وَالذینَ یَصلِونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أنْ یوصَلَ و یَخشَونَ ربَّهم و یَخافونَ سوءَ الحِساب»؛(121) آنان که پیوندهایی که خداوند به آن امر کرده است برقرار می کنند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند.
آری! ای سالمه! خداوند بهشت را آفرید و بویش را خوب و مطبوع قرار داد و بوی دل انگیز بهشت از مسافت دو هزار سال به مشام می رسد و همین بوی خوش به مشام دو دسته نمی رسد: عاق پدر و مادر و قاطع ارحام.(122) دعای فرشته راوی می گوید: وقتی که اعمال عرفات را تمام کردم به ابراهیم پسر شعیب برخوردم و سلام کردم.
ابراهیم یکی از چشمهایش را از دست داده بود.
چشم سالمش نیز سخت سرخ بود.
مثل اینکه لخته خون است.
گفتم: یک چشمت از بین رفته، به خدا من بر چشم دیگرت می ترسم! اگر کمی از گریه خودداری کنی بهتر است.
گفت: به خدا سوگند! امروز حتی یک دعا درباره خود نکردم. گفتم: پس درباره چه کسی دعا کردی؟ گفت: درباره برادران دینی؛ زیرا از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس پشت سر برادرش دعا کند، خداوند فرشته ای را مأمور می کند که به او بگوید دو برابر آنچه برای خود خواستی بر تو باد! بدین جهت خواستم برای برادران دینی خود دعا کنم تا فرشته برای من دعا کند.
چون نمی دانم دعا درباره خودم قبول می شود یا نه؟ اما یقین دارم دعای مَلَک برای من مستجاب خواهد شد.(123)
امام صادق علیه السلام: مَن لَم یَهتَمَّ بِأُمور المُسلمین فَلَیس بِمُسلمٍ؛(34) هر که برای سامان دادن امور مسلمانان همّت نگمارد مسلمان نیست. این حدیث با تعبیرهای گوناگونی از معصومان علیهم السلام رسیده است.
حضرت صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه وآله چنین روایت می کند: «هر که روزگارش را سپری کند و به امور مسلمین بی اهتمام و بی اعتنا باشد از آنان نیست و هر که بشنود ندای مردی را که فریاد می زند: ای مسلمانان کمک! ولی به او پاسخ مثبت ندهد، مسلمان نیست». اهتمام به امور مسلمانان - به معنای داشتن دغدغه و تلاش برای سامان دادن به کارهای امت اسلامی و نجات از گرفتاری ها، آن قدر اهمیت دارد که به منزله روح اسلامیت مطرح شده است.
شیخ حرّ عاملی، فقیهی که فتوای خویش را عنوان هر فصلی قرار می دهد و در بیشتر مسائل اخلاقی از همان سرآغاز می نویسد: «باب استحباب...»، در این جا فتوا داده است: باب وجوب اهتمام به امور مسلمانان. اگر از این غصه بمیرد جا دارد امام علی علیه السلام ضمن خطبه جهاد (خطبه 27 نهج البلاغه) می فرماید: «...
یکی از فرماندهان لشکر غارتگر معاویه به شهر مرزی «انبار» حمله ور شده و حسان بن حسّان بکری را کشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن جا بیرون رانده است. به من خبر رسیده است که یکی از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ است، وارد شده و خلخال، دستبند، گردنبند و گوشوارهایشان را کنده و ربوده است.
حالی که آن ستمدیدگان هیچ وسیله ای برای دفاع، جز گریه و التماس نداشته اند.
اگر به خاطر این حادثه، مسلمانی از تأسف و غصه بمیرد از نظر من سزاوار و بجاست و ملامت نخواهد شد... .
(35) فلسفه فرمانروایی حضرت علی علیه السلام و سپاهش روانه جنگ جمل بودند.
نزدیک بصره در «ذی قار» برای آماده سازی نیروها توقف کوتاهی داشتند.
ابن عباس گوید: در آنجا دیدم فرمانده کل قوا، نشسته و کفشش را وصله می زند.
از من پرسید: ارزش این کفش چقدر است؟ گفتم: ارزشی ندارد، فرمود: «به خدا قسم این را از حکومت شما دوست تر دارم، مگر آن که حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم»(36). امور مسلمانان گذشته از تأکیدهای فراوان اسلام بر خدمت رسانی و توجه به مسائل مسلمانان در متن دین راهکارهایی نظیر حج، امر به معروف، نهی از منکر، ولایت، خمس، زکات...
طراحی شده است.
این برنامه های عبادی در عبادت خالص خلاصه نمی شوند بلکه از مهم ترین فلسفه های برنامه های اجتماعی اسلام رسیدگی به مشکلات مسلمانان و خدمت رسانی به آنان است.
گرچه متأسفانه دست طاغوت ها و استعمارگران برخی برنامه های اجتماعی را تهی و بی مغز کرده به گونه ای که از اسلام جز اسم و از قرآن جز رسم نمانده است.
اواخر ریاست جمهوری بیل کلینتون، در ایّام حج، وی پیامی برای حاجیان فرستاد که ضمن پا فشاری بر آن دسته از مسائل اخلاقی مثل اخوت، عطوفت، مهربانی، مدارا، عفو و گذشت و...
- که البته صحیح است و مربوط به رفتار درونی مسلمانان با همدیگر می شود - به صورت مرموزی نتیجه گرفته بود: اسلام دین تسامح و تساهل و مهربانی است و باید با دیگران با محبت و لبخند برخورد کنید.
آن زمان جنگ بوسنی و مسأله فلسطین و...
مطرح بود ولی امروز عراق و افغانستان و...
نیز اضافه شده است.
آری، پیغام غارتگران و دوستانشان، همین است که سرزمینهای اسلام را اشغال، ثروتها را تاراج و همه حیثیت و اعتبار وناموس مسلمانان را لگد مال کنند و مسلمانان نیز بی خیال، سرگرم عیش و نوش باشند، مزاحمت نکنند، تا صلح و صفا و امنیت و زندگانی مسالمیت آمیز، فرصت مناسبی در اختیار آنان قرار دهد تا همگان را به بند بکشند، بندهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... .
نا مسلمانی شخصی در ماه مبارک رمضان، روزه نمی گرفت ولی سحری می خورد.
به او گفتند: تو که نمی خواهی روزه بگیری، چرا خویشتن را به زحمت می اندازی؟ در پاسخ گفت: روزه که ندارم، اگر سحری هم نخورم که مطلقاً کافر خواهم بود.
پس بگذار نشانی از مسلمانی در وجودم باشد. سؤال: منظور از «فلیس بمسلم» یعنی نامسلمان قلمداد شدن کسی که به امور مسلمانان اهتمام نمی ورزد، چیست؟ جواب: یعنی مسلمان حقیقی و کامل نیست.
مسلمانی دو گونه است: الف) اسمی؛ ب) رسمی. مسلمان اسمی، هنگام آمارگیری، در زمره مسلمانان است و احکام ظاهری، شامل حالش می شود، بدنش پاک است، ازدواج با او حرام نیست، ذبیحه اش حلال است و می توان او را در قبرستان مسلمانان دفن کرد.
نظیر فاسق، منافق، جاسوس بیگانگان که شناسایی نشده باشد، غیر شیعه، و بسیاری از پادشاهان و سران ستم. مسلمان رسمی کسی است که می کوشد تسلیم خدای تعالی باشد و به دستورهای الهی عمل کند، بدیهی است که همه مؤمنان در یک درجه نیستند، روایاتی که «مسلمانی» را نفی می کند، یعنی مسلمان واقعی نیست و اسلام او بیشتر به کار این دنیا می آید ؛ مثلاً در روایات آمده است، «تارک الصلات» کافر است، «تارک الزکات» کافر است.
هنگامی که برخی عرب های بیابانی ادعا کردند: ما مؤمن شده ایم، قرآن دستور داد: نگویید مؤمن شده ایم بلکه بگویید: مسلمان شده ایم.(37) پس هر که به امور مسلمانان بی توجه باشد، مسلمان واقعی نیست، بلکه مسلمان ظاهری است.
بر اساس مطالعات تاریخی، زندگی بشر از دیرباز به صورت اجتماعی بوده است. بدون زندگی اجتماعی، امکان دستیابی به نیازمندیهای متنوع انسان میسّر نیست. زندگی اجتماعی، علاوه بر وجود قانون دقیق و مجریان توانمند و همین طور ضامن اجرایی مطمئن که بتوانند حقوق افراد را به طور کامل تعیین و حفظ کنند، نیاز به برخورداری تک تک مردم و مدیران از یک روحیه همکاری متقابل و احساس ضرورت خدمت به یکدیگر دارد؛ چرا که بدون وجود چنین تعهّدی، هم در روند اجرای قانون مشکلاتی بروز خواهد کرد و هم در استحکام پیوندهای اجتماعی خللی پدید خواهد آمد. بر این اساس، در تمام جوامعْ اندیشمندان به دنبال راه کارهای هستند تا حسّ خدمت به یکدیگر و احساس مسؤلیّت بیشتر در انجام وظایف را تقویت کنند. بررسیها گویای این حقیقت است که در طول تاریخ، موفقترین جوامعْ آنهایی بودهاند که حسّ همکاری و خدمت به هم نوع و پایبندی به انجام وظیفه در آنها بیشتر بوده است.
اسلام آیین اجتماعی
از آن جا که دینْ برنامه هدایت انسان است، کاملترین دین آن است که همه ابعاد وجودی انسان را در نظر بگیرد و در هر مورد، رهنمودهای لازمی ارائه کند. آیین الهی اسلام، به عنوان آخرین و در عین حال کاملترین برنامه هدایت انسانْ در مجموعه آموزههای خود، هم بُعد فردی و هم بُعد اجتماعی بشر را لحاظ کرده است. حتی میتوان گفت به جهت این که زندگی اجتماعی آدمی، عرصه تعارض منافع و خواستهاست، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و نوع احکام و برنامههای اسلامی، چون نماز جماعت، نماز جمعه، امر به معروف و نهی از منکر و...، به جنبههای اجتماعی توجه کردهاند. در این راستا، یکی از تکالیف مهمّ اسلامیْ ضرورت توجّه و اهتمام به امور مسلمانان است؛ یعنی هر فرد مسلمانْ موظف است آماده خدمت به دیگران باشد و همواره در راه حلّ مشکلات و گرفتاریهای آنها بکوشد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در اشارهبه اهمیت این کار میفرمایند: «هر کس که صبح کند، در حالی که به اصلاح امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست».
محبوبترین مردم
در فرهنگ اسلام، رعایت حقوق مردمان از جایگاه والایی برخوردار است. علاوه بر آن که در قرآنْ از انسان به عنوان خلیفه و جانشین خداوند بر روی زمین یاد میشود، در برخی از روایات اهلبیت علیهمالسلام از مردم، اعم از مؤمن و غیرمؤمن، تحت عنوان «عیال اللّه» یعنی خانواده خداوند یاد میشود. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله پس از تصریح به این حقیقت میفرمایند: «محبوبترین افراد در پیشگاه خداوند متعال، آن کسانی هستند که به عیال خداوند سود برسانند و خانوادهای را مسرور سازند».
با ارائه چنین تصویری از جایگاه مردم در جامعه انسانی، خود به خود آنها موظّف میشوند در تأمین نیازها و انجام کارها همیشه دیدی وسیع داشته باشند، نیازهای دیگران را نیز نیاز خود بدانند و در حدّ توان، در حلّ گرفتاریها و برآورده شدن نیازهای آنان تلاش کنند.
ضرورت پیش گامی در خدمت
با توجّه به اهمیّتی که اسلام برای شخصیّت انسان قائل است، برآورده ساختن نیازهای او را یکی از کارهای پسندیده برمی شمرد و از این طریق، نه تنها مردمان مسلمان، به برآورده ساختن نیازمندیهای نیازمندان تشویق و ترغیب میشوند، بلکه در بسیاری از روایات تصریح شده که نباید گذاشت شخص نیازمند، نیازش را به ما بازگو کند و از حقوق برادران دینی این است که پیش از آن که او به بیان نیازش بپردازد، مسلمانان خواسته او را برآورده سازند. امام صادق علیهالسلام در این خصوص تصریح دارند که: «هرگاه انسان بداند که برادر مؤمنش نیازمند است و نیازش را برآورده نسازد و او مجبور شود که درخواست برآورده شدن نیاز خود را بکند، در ازای این کار هیچ پاداشی به انسان تعلق نمیگیرد».
آسودهگان روز قیامت
در فرهنگ اسلام، نه تنها برآورده ساختن نیاز مردم جامعه اسلامی، یک تکلیف لازم و ارزشمند است، بلکه اصل تلاش برای برآورده سازی نیازمندی انسانها هم مورد تأکید اولیای الهی است؛ چه این تلاش به هدف برسد یا نه. بنابراین، کسی که بر طبق قرائن عادی، توانایی برآورده ساختن نیاز مردم را ندارد، نباید دست روی دست بگذارد، بلکه باید به فریضه دیگری جامه عمل پوشد که «کوشش در برآورده ساختن نیاز مردم» است. علی بن ابی طالب علیهالسلام در توصیف عاقبت کسانی که در راستای برآورده ساختن حاجتهای مردم میکوشند میفرماید: «خداوند متعال در روی زمین بندگانی دارد که در مسیر برآورده شدن نیازمندیهای مردم خود را به تکاپو میپردازند، این گروه از بندگان، در روز قیامت آسوده خاطر خواهند بود».
باید خدمت رساندْ
شاید گمان شود همین قدر که از اعمال و رفتارهای کسی به دیگران زیانی نرسد، کافی است؛ ولی از دقت در آموزههای دینی، ناصواب بودن این دیدگاه آشکار میشود. توصیه معارف اسلامی به همه افراد این است که علاوه بر زیان نرساندن به مردم، باید تلاش کنند تا سودی از اعمالشان به آنان برسد. با توجّه به اصولی چون برادری مؤمنان با یکدیگر، احسان و نیکوکاری، ضرورت اهتمام به امور مسلمانان، کمک به مستمندان و..، دل خوش کردن به عدم ضرر رسانی به برادران دینی کفایت نمیکند، بلکه باید در حدّ توانْ نسبت به برطرف ساختن مشکلات دیگران نیز اقدام شود. بر این اساس در فرهنگ اسلامی، شخصیتهای بزرگ ادبی، اشخاصی را که سودی به مردم ندارند نکوهش میکنند. ناصرخسرو در این باره میگوید:
بسوزند چوب درختان بیبَر سزا خود همین است مر بیبَری را
خدمت و یاری به مردم، برتر از عبادت
اگر چه همه کارهای انسانْ وقتی با هدف اطاعت از دستورات الهی انجام گیرد، عبادت محسوب میشوند و انسان با انجام آنها، مستحقّ پاداش نیکی از خداوند میشود، ولی مراتب اعمال عبادی با یکدیگر بسیار متفاوت است و برخی از آنها در مقایسه با سایر کارها، از اهمیت بیشتر و در نتیجه پاداشی افزونتر برخوردارند. از مجموعه تعابیری که در روایات درباره خدمت به مردم و یاری رساندن به آنها شده است، برتری این عمل نسبت به عبادات مستحبیای چون اعتکاف، طواف کعبه و روزه مستحبی و...، به خوبی معلوم میشود. در روایتی پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «به خدا قسم که برآوردن یک حاجت مؤمن، از روزه یک ماه و اعتکاف یک ماه در مسجد برتر است». البتّه این قبیل از تعابیر، به معنای نفی فضیلت عبادات یا کوچک شمردن آنها نیست، بلکه تبیین اهمیت خدمترسانی به مردم بوده و گرنه هر عمل عبادی، جایگاه و اهمیت خاص خود را داراست.
اثر خدمت به دیگران
گاهی عدهای در نتیجه فریفته شدن به زرق و برق دنیا و دور شدن از فرهنگ اهلبیت علیهمالسلام گمان میکنند با بیتفاوتی نشان دادن در برابر نیازها و گرفتاریهای دیگران، خود را از تحمّل ضرر و زیان رها میسازند. این افراد غافل از این هستند که این کار، نه تنها مشکلات زندگی اجتماعی را ـ که زیان آن دامن خودشان را نیز میگیرد ـ دو چندان میکند، بلکه در اثر این کوتاهی، از توفیقات معنوی و امدادهای الهیِ بیشتری نیز محروم میگردند، بدین دلیل که در جهانبینی اسلامی، علّت تشویق به کارهای پسندیده آن است که علاوه بر دیگرانْ در درجه اوّل خود شخص از دریافت برکات این اعمال خیر برخوردار میشود. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در اشاره به نتیجه کمک به دیگران میفرمایند: «تا زمانی که انسان مؤمن در کمک و خدمت به برادر مؤمن خود کوشا باشد، خداوند نیز او را کمک و یاری خواهد کرد».
مصادیق خدمت به مردم
گمان برخی این است که خدمت به مردم و کمک به آنان، منحصر در حلّ مشکلات مادّی و برطرف ساختن نیازهای مالی آن هاست، در حالی که چه بسا کمک به حلّ گرفتاریهای روحی و نیازهای عاطفی، در تأمین سعادت واقعی و طراوت و شادابی زندگی آنان مؤثرتر است. بر این اساس، در مجموعه رهنمودهای اولیای الهی، آن گاه که از خدمت به همنوعان سخن به میان میآید، علاوه بر تأمین نیازهای جسمانی، از ضرورت برآورده سازی نیازهای روحی و روانی آنها نیز بحث میشود. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در تبیین بهترین کارها در نزد پروردگار عالم سه چیز را جزء بهترین کارها میشمارند: «ایجاد خوشحالی در دل مومن، برطرف ساختن گرسنگیاش، زدودن غم و اندوه از چهره او».
پیروان واقعی اهلبیت
خدمت به برادران دینی و کمک به آنان، به اندازهای در دیدگاه اولیای الهی حائز اهمیّت است که در برخی از روایاتْ آن جا که سخن از پیروان واقعی اهلبیت به میان میآید، میزان پایبندی آنان به اصل خدمت و مساعدت به برادران دینی، ملاک و معیار پیرو حقیقی بودن اهلبیت علیهمالسلام ذکر میشود. نقل شده است که: «روزی یکی اصحاب امام باقر علیهالسلام به آن حضرت عرض کرد: الحمداللّه پیرو شما اهلبیت علیهمالسلام در جامعه ما فراوان است. امام باقر علیهالسلام فرمودند: آیا افراد ثروتمند و بینیازتان به مستمندان عطوفت و مهربانی نشان میدهند؟ آیا نیکوکاران از تقصیر خطاکاران در میگذرند؟ آیا در مسائل مالی به یکدیگر کمک میکنند و نیازهای همدیگر را برطرف میسازند؟ آن فرد عرض کرد: خیر، به این اندازه که میفرمایید به همدیگر رسیدگی نمیکنند. حضرت فرمودند: پس آنها پیرو واقعی ما نیستند؛ زیرا پیروان واقعی، کسانی هستند که این گونه که گفتم عمل کنند».
ایمان به خدا و خدمت به مردم
ایمان چون سایر امور، دارای علامتهایی است که از دقت در رفتارهای فردی و اجتماعی انسان مؤمن، میتوان به وجود آن پی برد. از جمله نشانههای ایمان، پیشقدم بودن در کمک به مردم و تلاش در برآورده شدن نیازهای آنان است. امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: «کسی که برادر مؤمنش نیاز خود را در پیش او مطرح میکند، با خوش رویی برخورد نکند، به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایمان نیاورده است. پیرو ما اگر قدرت داشت، نیاز او را برآورده میکند و اگر خود به تنهایی قادر بر آن نیست، به کمک دیگر مومنان این کار را انجام میدهد تا حاجت برادر دینیاش را برطرف گردد.
نعمت بودن خدمترسانی
متأسفانه به دلیل عدم شناخت حقیقت نیاز بندگان خدا، در بیشتر موارد، انسانها از روبهرو شدن با انسانهای نیازمند که محتاج کمک و یاری هستند، ناراحت و روی گردان میشوند. امّا سیره و روش اولیای الهی خلاف این بوده است؛ چرا که آنانْ نیازهای مردم را که به آنها عرضه میشد، از جمله نعمتهای الهی میدانستند و با تمام وجود درصدد برطرف ساختن آن بر میآمدند. امام زینالعابدین علیهالسلام در اشاره به حقیقت نیاز مردم میفرمایند: «نیازهای مردم به شما، از نعمتهای الهی است که به شما روی آورده است؛ بناربراین، هرگز از برخورد با آن خسته و ناراحت نشوید» و به این خاطر امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «وقتی حاجتمندی به من مراجعه میکند، سعی میکنم هر چه زودتر نیاز او را برآورده سازم؛ چرا که میترسم او به صورتی دیگر بینیاز شود و من از دستیابی به پاداش انجام این کار نیک محروم شوم».
خدمترسانی، عامل پیوند با ولایت
در توصیف حقیقت عرضه نیاز برادران دینی و آثار پاسخ مثبت دادن به خواستههای آنان و برآورده ساختن نیازهایشان، جملات فراوانی از امامان معصوم علیهمالسلام نقل شده است که هر یک از آنها، به بخشی از اهمیّت و فضیلت یاری رساندن به مؤمنان و خدمت کردن به آنان اشاره دارد. امام موسی بن جعفر علیهالسلام در اینباره میفرمایند: «وقتی برادر مؤمنی نیاز خود را به مؤمنی عرضه میکند، این عرضه کردنْ نعمتی است که از سوی پروردگار عالمیان به سوی او فرستاده شده است؛ بنابراین اگر فرد مؤمن نیاز برادر خود را برطرف کند، این کار او را به ولایت و دوستی ما پیوند میدهد و از این رهگذر، زمینه نزدیک شدن به خداو برخورداری از ولایت و محبّت الهی برای او فراهم میشود».
پیامدهای کوتاهی در خدمترسانی
همانگونه که تلاش برای خدمت به همنوعان و برادران دینی، آثار و برکات فراوان دنیوی و اخروی برای انسان در پی دارد، کوتاهی در این کار نیز باعث گرفتاریهای فراوانی میشود که از جمله عواقب بد آنْ گرفتاری به عذاب سخت الهی است. امام صادق علیهالسلام در روایتی، ضمن بر شمردن برکات و فضایل کمک به برطرفسازی نیاز مؤمنان، خطر کوتاهی در انجام این تکلیف را چنین گوشزد میکنند:... «خداوند هیچ امّتی را عذاب نمیکند، مگر وقتی که در حق برادران نیازمند خود کوتاهی و سهل انگاری کرده باشند».
شیوه صحیح خدمتگزاری
خدمت به برادران دینی و برآوردن نیازهای آنان، یک وظیفه است، همانگونه که انجام تمام وظایف دینی، یک سلسله شرایط و شیوههای خاصی دارند، کمک به مردم نیز وقتی مورد رضایت کامل خداوند است که با رعایت اصولی انجام گیرد. به عنوان مثال، خدمتگزار باید در خدمت به برادر مؤمناشْ با روی گشاده با او برخورد کند، در برآوردن حاجت او سستی و تنبلی به خرج ندهد، از منّت گذاشتن به او ـ که سبب تباهی اجر معنوی عمل اوست ـ خودداری کند و... . علی بن ابی طالب علیهالسلام در اینباره رهنمودهای زیادی دارند؛ از جمله ایشان میفرمایند: «برآوردن نیازهای مردم، هنگامی به صورت کامل انجام میگیرد که سه امر رعایت شود: اول این که برآورنده نیاز کار خود را کوچک و ناچیز بشمارد، دوم این که تا جایی که ممکن است، نیکی به مردم را مکتوم و پنهان نگه دارد، و سوم این که در برآوردن نیازْ تا حدّی که ممکن است، شتاب به خرج دهد».
وظیفه نیازمندان
فرهنگ اسلام از افراد جامعه اسلامی میخواهد که تا حدّ توان، از اظهار نیاز خود به دیگران خودداری کنند و بکوشند تا خود نیازهایشان را به صورتی شایسته برآورده سازند؛ البته در صورت ناچار شدن هم، به گونهای اظهار نیاز کنند که شخصیّت انسانیها آنها آسیب نبیند. امام حسین علیهالسلام دراین باره میفرمایند: «تقاضای خود را، جز با افرادی که این ویژگیها را دارند مطرح نکن: اول دینداران، چرا که این دسته دین خود را با برطرف کردن نیاز تو حفظ میکنند؛ دوم جوانمردان؛ چون غیرت انسانِ جوانمرد نمیگذارد که تو را دست خالی برگرداند؛ و سوم شرافتمندان، زیرا انسان شرافتمند، درک میکند که تو با رو انداختن در نزد او، از آبرویت مایه گذاشتی، بنابراین در حفظ آبرویت از طریق برآوردن نیاز تو تلاش میکند».
وظیفه خدمترسانی
از آن جا که جامعه اسلامی یک واحد به هم پیوسته است که همگان در قبال حفظ نظام و سلامت آن مسؤلند، تمام افراد موظفند از به هم خوردن تعادل آن جلوگیری به عمل آورند. همچنین از آنجا که عدم توجه به تأمین نیازهایی که افراد پیدا میکنند و کوتاهی در خدمترسانی به موقعْ در دراز مدّت، کیان جامعه را به خطر میاندازد، همه افراد جامعه با توجه به امکاناتی که در اختیار دارند، باید در یاری رساندن به دیگران پیشقدم باشند. امام صادق علیهالسلام در اشاره به این مسؤلیت همگانی میفرمایند: «مسلمانان موظفند در رسیدگی و کمک به نیازمندان کوشا باشند، به یکدیگر عطوفت و مهربانی نشان دهند، از پرداختن کمکهای مالی به همدیگر مضایقه نکنند و به هنگام پیدا شدن گرفتاریها، یار و یاور یکدیگر باشند».
سبب زوال نعمته
از سنتهای الهی آن است که تا زمانی که بنده در شکرگزاری از نعمتهای الهی کوتاهی نکند، خداوند نعمت او را افزون میسازد؛ ولی در مقابلْ کوتاهی در شکرگزاری، موجب سلب نعمت میشود. از آنجا که یکی از حکمتهای برخورداری برخی از افراد از نعمتهای بیشتر، کمک به دیگران است، بر این اساسْ اگر خداوند به کسی نعمت زیادی داد، ولی او در کمک به نیازمندان وخدمت به همنوعان کوتاهی کرد، طولی نمیکشد که این نعمت از او گرفته میشود. حضرت علی علیهالسلام در اینباره میفرمایند: «خداوند بندگانی دارد که به آنان نعمتهایی داده است تا آن را به دیگر بندگانش برسانند که به آن نیاز دارند. هرگاه آن بنده در این کار کوتاهی کند و از رساندن آن به دیگران سرباز زند، خداوند آن نعمتها را از او باز میستاند و در اختیار دیگرانی میگذارد که شایستگی این کار را دارند».
دست آوردهای کارگشایی
برای تلاش برآورندگان نیازهای برادران دینی، فایدههای بسیاری اعم از دنیوی و اخروی در مجموعه روایات ذکر شده است. از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که: «هر کس در پی برطرفسازی نیازهای برادران دینی قدم بردارد، خداوند پاداشهای ویژهای به او عطا میکند. که از جمله آنهاست آمرزش برخی از گناهان او، دستیابی به بعضی کمالات برتر و رسیدن به مقام و منزلت شفیع بودن». بر این اساس، مشکلگشایی از گرفتاریهای مؤمنانْ از جمله کارهای پسندیدهای است که برکات بسیار زیادی در نیل به کمالات و دور گشتن از گناهان و دستیابی به سعادت در پی دارد.
پدید آورنده : سید صادق سید نژاد
قرآن مجید آراستگی عموم پیامبران الهی را به دو ویژگی خیرخواهی و امانتداری لازم میداند.
پیامبران با داشتن این دو صفت پسندیده، صادقانه با مردم روبهرو میشدند و در خدمت آنان بودند.
حرف دل خویش را با آنها در میان مینهادند و درد و رنج حرف دل آنها را میشنیدند و برای کمک به مردم و رفع نیاز آنان و برای رفاه و آسایش و پیشرفت مادی و معنوی آنها خود را به زحمت میانداختند. (توبه: 128)
امام خمینی رحمهالله نیز با پیروی از این سیره پسندیده، پیوندی عمیق و ناگسستنی با ملت خویش و همه عاشقان انقلاب برقرار کرد که تا سالیان دراز ادامه خواهد یافت. عشق به مردم و تصمیم قاطع بر حل گرفتاریهای آنان و ارائه خدمت خالصانه، در گفتار و تصمیمگیریهای ایشان موج میزد. امت اسلامی را با تمام وجود دوست میداشت، خود را وقف خدمت به آنان کرد و خود را وامدار مردم میدانست. آنان را ولینعمت خویش و خود را خدمتگزار آنان معرفی میکرد.
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنهای:
آن اراده نیرومندی که کوههای عظیم در مقابل او به حساب نمیآمدند، همواره در برابر فداکاریها، شجاعت و احساسات پاک مردم، سر تعظیم فرود می آورد. آن روح بزرگ و کوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تکان میخورد و میلرزید.
ایشان در ملاقاتهای خود با مسئولان سفارش میکرد که شما باید خدمتگزار مردم باشید و به اعضای دفتر اخطار می[داد] که مبادا با مردم بدرفتاری شود.
به گواهی تاریخ، پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ائمه اطهار علیهمالسلام عالمان دینی سودمندترین، خادمترین و دلسوزترین افراد جامعه در حق مردم بودهاند و از نظر مادی و معنوی، بسیار در این راه میکوشیدهاند و سختی میدیدند. امام راحل در این زمینه میفرمود: «محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست».
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «خداوند بر پیشوایان حق، واجب کرده است که (زندگی) خویش را با ناتوانان جامعه، برابر نهند، تا تهیدستی، به مستمند فشار نیاورد».
گویا امام راحل، این سخن حکیمانه را سرمشق زندگی خویش قرار داده بود که همواره همسطح مردم زندگی میکرد و مسکن و خوراک و پوشاک و هزینه زندگی شخصی او همیشه در حد زندگی متوسط جامعه بود. هیچگاه اسیر زرق و برق دنیا و تجمل و زندگی اشرافی نشد و همین ساده زیستی او آرامبخش دل محرومان بود.
شیخ انصاری، دستگیری از فقیران و بینوایان را از وظایف اصلی خود میدانست و از دوران کودکی این شیوه خداپسندانه را رعایت میداشت. از اشخاص ثقه پیاپی رسیده است که در بقعه پیر محمد (واقع در محله حیدرخانه دزفول) فقیری عاجز بود و شیخ هر شب، شام خود را به فقیر میداد و با شکم گرسنه میخوابید، یا خود به اندک چیزی قناعت میکرد.
پیام متن:
خدمترسانی در سیره پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله ، حضرت علی علیهالسلام ، امام خمینی رحمهالله و شیخ انصاری رحمهالله برای الگوسازی.
توصیه حضرت امام در خدمت رسانی به مردم،
به عنوان وسیله قرب الهی
از نگاه امام راحل، یکی از مبانی خدمت به مردم به ویژه به قشر محروم و مستضعف، این بود که این خواست خدا، تکلیف و عبادتی بزرگ است.
ما باید برای خدا کار بکنیم و برای خدا کار کردن، این است که ببینیم خدا چی فرموده است، چی گفته است، ما باید بکنیم. فرموده است که به مستمندان باید برسید، به مردم فقیر باید برسید.
ایشان در جای دیگر میفرماید:
«به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت میکنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است».
خدمت به مردم و جامعه انواع و شکلهایی دارد. گاه خدمتهای مادی است، از قبیل: تأمین نیازهای عمومی، بهداشت و غیره و گاه از نوع خدمت به افکار و پرورش انسانهاست. رسول گرامی اسلام فرموده است: «مَنْ اَصْبَحَ وَ لَمْ یَهْتَمَّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ کسی که هر روز به امور مسلمانان همت نگمارد، مسلمان نیست».
از رسول مکرم اسلام پرسیده شد: محبوبترین مردم نزد خداوند کیست؟ فرمود. «اَنْفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ؛ کسی که سودش بیشتر به مردم برسد».
حضرت امام خدمتگزاری را در سیره اشرف مخلوقات جست و جو میکند، چرا که در روایتی از نبی مکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمده است:
اَلا وَ اِنّی اَنا اَبوُکُمْ، اَلا وَ اِنّی اَنا مَوْلاکُمْ، اَلا وَاِنّی اَنَا اَجیرُکُمْ.
آگاه باشید که همانا من پدر شما هستم، آگاه باشید که همانا من زمامدار شما هستم، آگاه باشید که همانا من اجیر و خدمتگزار شما هستم.
اجیر، در ازای خدمتی که برای مردم انجام میدهد، از آنان حقوق دریافت میکند، ولی پیامبر خدا چونان دیگر انبیا هیچگونه مزد مادی از مردم نمیطلبید؛ تنها طلب او از مردم به عنوان مزد و حقوق، عمل کردن به برنامههای حیاتبخش آنان و راهیابی به کمال است.
«قُل لاَّآ أَسْـءَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ مَن شاء اَن یَتَّخِذَ اِلی رَبَّه سَبیلاً». (شوری: 23 و سباء: 47)
حضرت امام با آن همه خدمتی که انجام داده بود، در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود به طور کامل از این اعتقاد پرده برداشت و با جملاتی زیبا و عمیق از مردم عذر قصور و تقصیر خواست.
از خدای رحمان و رحیم میخواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیرها بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی و قصورها و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم و اراده به پیش بروند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار، در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمت گزارانی بالا و والاتر در خدمتند.
پیام متن:
1. خدمت مادی، فرهنگی، بهداشتی به مردم.
2. توصیه رسیدگی به محرومان.
خدمت به مردم در پرتو مسئولیت پذیری، از منظر رهبری
بنابر عقیده اسلام، خدمت به مردم ریشه در دین و باورهای دینی مردم دارد و بر پایه چنین بینشی است که مسئولیتپذیری در نظام اسلامی از پایه و اساس، با آنچه در دموکراسی غربی جریان دارد، متفاوت است. از اینرو به اعتقاد رهبر انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنهای:
فلسفه مسئولیت پیدا کردن مسئولان در کشور، این است که برای مردم کار کنند. مسئولان برای مردمند و خدمتگزار و مدیون و امانتدار آنها هستند. مردم محورند و کسی که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی به دست میآورد، باید همه هم و غمش برای مردم باشد؛ هم برای دنیای مردم، برای مادیات مردم و هم برای معنویت مردم.
ایشان در جای دیگر میفرماید:
مسئولان نظام وظیفه دارند از همه توانشان استفاده کنند، برای اینکه بتوانند یک قدم جلو بروند و کاری انجام بدهند و یکی از مشکلات را حل کنند و گرهها را بگشایند و این، با اخلاص و صفا و همکاری و با حفظ مبانی که این انقلاب بر اساس آن به وجود آمده، ممکن است.
بنابراین خدمترسانی، در اندیشه رهبر انقلاب جایگاهی ارزشمند دارد و خدمت، عملی است که عامل در آن با فکر و انگیزه گرهگشایی، به رفع مشکل و گشایش امور مربوط به مردم میپردازد. افزون بر انگیزه یاوری و احسان به همنوعان، خویش را در حد طاقت مسئول گرهگشایی و رفع نیاز بندگان خدا میداند.
نباید نادیده گرفت که اعمال نیک انسان و البته خدمت رسانی و تلاش برای رفع نیاز دیگران، در رأس آنهاست که صورتهای ملکوتی دارند و در عالم قیامت تجسم مییابند. در قرآن میخوانیم: «هر چیزی که خودتان پیش فرستید، آن را نزد خدای متعال خواهید یافت». (بقره: 110)
«روزی که هر کس عمل خیری را که انجام داده است، حاضر شده مییابد و دوست دارد میان او و هر عمل بدی که انجام داده است، فاصله دوری باشد». (آلعمران: 30)
«روزی که شخص مینگرد که دستانش چه چیزی را پیش فرستادهاند». (نباء: 40)
«آیا جزایی که به شما داده میشود، جز همان اعمال است که انجام دادهاید». (نمل: 90)
اصرار آیات به انجام عمل صالح و تصریح و تأکید روایتها به خدمت و سازندگی حیات مادی و معنوی همنوعان؛ بیانی است هدفمند برای نشان دادن ارزش خدمترسانی. عمل صالح و خدمت نمیتواند بیاجر و اثر بماند، این اندیشه به آدمی نیروی خلاق و روحیهای امیدوار میبخشد تا بتواند وجود خویش را مفید سازد و برای دیگران سودمند باشد.
پیام متن:
فلسفه پذیرش مسئولیتها؛ خدمت رسانی به مردم است.
پاداش برآوردن نیاز و حاجت مؤمن، در روایتها
در روایتهای مأثوره، پاداشهای فراوانی برای رفع نیازمندی برادران دینی یاد شده است که از این همه، تنها به موارد زیر اشاره میکنیم:
1. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «هر که نیاز برادر مؤمنش را برآورد، خداوند هفتاد حاجت از حاجتهای دنیا و آخرت او را تأمین میکند».
2. امام صادق علیهالسلام فرمود: «گام برداشتن مسلمان در راه حاجت مسلمان، بهتر از هفتاد طواف در خانه خداست».
3. ایشان باز میفرماید: «هیچ مسلمانی نیاز مسلمان دیگر را برنمیآورد، مگر اینکه خداوند به اوندا میدهد که پاداش تو بر عهده من است و من کمتر از بهشت برای تو راضی نخواهم شد».
4. از امام صادق علیهالسلام نقل است:
کسی که در پی حاجت برادرش برود همانند کسی است که سعی صفا و مروه کند و برآورنده حاجت برادر، مانند کسی است که روز بدر و احد در راه خدا در خون خود غلطیده است.
5. باز از امام صادق علیهالسلام روایت است:
خدای عزوجل فرموده است: «مردم، خانواده من هستند، پس محبوبترین آنان نزد من کسانی هستند که با مردم مهربانتر و در راه آوردن نیازهای آنان کوشاتر باشند».
6. «اعمال آدمی که به خدمت رسانی برادران دینی و نیکی به آنان پایان نیابد، پذیرفته نمیشود».
از مجموعه آموزههای روایی برمیآید که برآوردن نیاز و غم مؤمنان، موجب برطرف شدن اندوه خدمتگزار در روز قیامت میشود. خدمت رسانی موجب ایمنی از عذاب الهی، توشه آخرت و عاقبت به خیری انسان است.
بر این اساس، کوتاهی در خدمت رسانی، مایه پشیمانی است. در خدمت رسانی از باب «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»، شتاب لازم است و آنگاه که عزم و تصمیم بر خدمترسانی صورت گرفت، درنگ جایز نیست.
البته خدمتگزار نباید بر دیگران منت گذارد و کار خود را بزرگ جلوه دهد، بلکه از اینکه خداوند توفیق خدمت به بندگانش را نصیب او کرده است، شکرگزار باشد، خدمتدیدگان را احترام کند و آنان را عزیز بشمارد و جان کلام اینکه؛ نیت خود را در خدمت رسانی خالص گرداند.
سرانجام، پرسش و پاسخ مردم و پیامبر گرامی اسلام را پایان بخش این موضوع قرار میدهیم:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : آیا شما را نسبت به آدمهای بد آگاه نکنم؟
آگاه کن ای رسول خدا.
آن که تنها در جایی فرود آید و کمکش را دریغ دارد و زیردستانش را آزار دهد، آیا بدتر از این را هم میخواهید بدانید؟
آری، یا رسول اللّه!
آن که از لغزشی چشم نمیپوشد و عذر نمیپذیرد، از این بدتر هم هست، آیا میخواهید بدانید؟
بله، یا رسول اللّه!
آن که هیچ امیدی به خیرش نیست و کسی از شرش در امان نیست، آیا بدتر از این شخص را هم میخواهید به شما معرفی کنم؟
آری، ای پیامبر خدا!
آن کس که از مردم بدش میآید و مردم هم در برابر، از او بدشان میآید.
پیام متن:
1. کوتاهی در خدمت رسانی، موجب پشیمانی.
2. خدمترسانی بیمنت.
3. بهشت، پاداش خدمترسانان.
4. خدمترسانی، باعث ایمنی از عذاب الهی و... .
پدیدآورنده : محمد صالحی
امام صادق علیه السلام: مَن کَانَ فِی حاجَةِ أخیه کَانَ اللهُ فِی حاجَتِه؛(114) هر کس در پی برآوردن حاجت برادر خود باشد، خداوند نیز در تدبیر نیازمندیهای او است. «برادری» از برجسته ترین نمودهای جامعه دینی است، گره گشایی، همراهی و دستگیری از یکدیگر عامل استحکام این برادری است که در قرآن کریم بر آن تأکید شده است.(115) نیز حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «مَن قَضی لأخیهِ المُؤمنِ حاجَةً قَضی الله لَه حَوائِجَ کَثیرةً»؛(116) کسی که یک حاجت برادر دینی خود را برآورده نماید، خداوند بسیاری از حاجت ها و خواسته های او را برآورده خواهد کرد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صَدا سنت الهی بر این است که دنیا دارِ کار، و آخرت، وقت حساب و ثواب و جزا باشد و لی از آن جا که هر کار خوب تأثیرات مثبت و هر گناهی، پلیدی می آورد، آثار بخشی از نتایج کارها در همین دنیا، پیدا و دامنگیر انسان می شود.
" عبادت به جز خدمت خلق نیست " ، سعدی
نظر استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب انسان کامل درباره این سوال را بدانید:
عدهای با گفتن این سخن میخواهند ارزش عبادت را نفی کنند ، ارزش زهد را نفی کنند ، ارزش علم را نفی کنند ، ارزش جهاد را نفی کنند ، این همه ارزشهای عالی و بزرگی را که در اسلام برای انسان وجود دارد ، یکدفعه نفی کنند .
میگویند : میدانید " انسانیت " یعنی چه ؟ یعنی خدمت به خلق خدا .
مخصوصا بعضی از این روشنفکرهای امروز خیال میکنند به یک منطق خیلی خیلی عالی دست یافتهاند و اسم آن منطق خیلی عالی را انسانیت و انسان گرائی میگذارند .
انسان گرائی یعنی چه ؟ میگویند : یعنی خدمت کردن به خلق ، ما به خلق خدا خدمت میکنیم .
میگوئیم : باید هم به خلق خدا خدمت کرد ، اما خود خلق خدا چه میخواهد باشد ؟ فرض کنیم شکم خلق خدا را سیر کردیم و تنشان را پوشاندیم ، تازه ما به یک حیوان خدمت کردهایم .
اگر ما برای آنها ارزش بالاتری قائل نباشیم و اصلا همه ارزشها منحصر به خدمت به خلق خدا باشد و نه در خود ما ارزش دیگری وجود داشته باشد و نه در دیگران ارزش دیگری وجود داشته باشد ، تازه خلق خدا میشوند مجموعهای از گوسفندها ، مجموعهای از اسبها .
شکم یک عده حیوان را سیر کردهایم ، تن یک عده حیوان را پوشاندهایم . البته اگر انسان ، شکم حیوانها را هم سیر کند به هر حال کاری کرده است ، ولی آیا حد اعلای انسان این است که در حیوانیت باقی بماند و حد اعلای خدمت من این است که به حیوانهایی مثل خودم خدمت کنم و حیوانهایی مثل خودم هم حد اعلای خدمتشان این است که به حیوانی مثل خودشان که من باشم خدمت کنند ؟ نه ، خدمت به انسان ارزش والائی است ، ولی انسان به شرط انسانیت .
همیشه این حرف را گفته ایم : لومومبا انسان است ، موسی چومبه هم انسان است ، اگر بنا باشد فقط مسئله ، مسئله خدمت به خلق باشد ، خوب موسی چومبه یک خلق است و لومومبا هم یک خلق دیگر ، پس چرا میان اینها تفاوت قائل میشوید ؟ چه فرقی است میان ابوذر و معاویه ،
اگر حساب خدمت به خلق است ؟ آیا به هر دو باید خدمت کرد ؟
پس اینکه انسانیت یعنی خدمت به خلق و هیچ ارزش دیگری ندارد ، باز یک نوع افراط دیگری است .
نوشته: علی صدیقی
کسی که مسؤولیتی بر دوش دارد, چه در بعد معنوی و چه در بعد مادی , و درازای کار, مزد دریافت می کند, خدمتگزار نیست گر چه نتیجه تلاش او در راسـتای خدمت به خلق قرار می گیرد. خدمتگزار, واژه ای است که با چگونگی عمل و نیت فرد ارتباط دارد.
البته اگر شخصی در انجام وظیفه اش کوتاهی نکرد و آن را به بهترین وجه انجام داد و علاوه , هم و غم خویش را در رفع نارسائیهای زندگی مردم قرار داد تابع یکسری مقررات خشک و دست و پاگیراداری نبود, نام خدمتگزار, بر او زیبنده و شایسته خواهد بود بنابراین , هر خدمتگزار مالا به جامعه خدمت می کند ولی هر خدمتی خدمتگزاری نیست .
معلمی که علاوه برانجام دقیق وظایف , برای رشد و شکوفایی شاگردان , دل می سوزاند,عالمی که علاوه بر تبیین احکام دین , درامور خیر و مسائل زندگی مردم پیشگام است و با مبارزات و فداکاریهایش ,از لذتهای زندگی چشم می پوشد, متمکنی که علاوه برانجان وظایف شرعی , بااموال و دارائیش بانی مراکز سودمند می گردد و به نیازمندان امداد می رساند و بالاخره آن رزمند بسیجی که از ناموس وارزشهای دینی , عاشقانه به دفاع بر می خیزد, همه ,از نمونه های بارز خدمتگزاری بیشمارند. بدینسان می یابیم که در مفهوم خدمتگزاری , گذشت , فداکاری ,ایثار, تحمل سختی و ناگواری و احساس هبستگی به همنوعان نهفته است .
انسان اجتماعی است و در جمع , استعداش شکوفا می گردد انسانها, همانند سنگهایی نیستنداز یکدیگر بی خبر و با هم بی ارتباط بلکه مانند حلقات یک زنجیره اند که حیات و قوامشان در گرو پیوستگی و وابستگی است . به همین جهت , در فرهنگ بشری , همواره , به این مساله توجه گردیده و به تعبیرهای گوناگون , جامعه انسانی به این سو فراخوانده شده است .اندیشه وران و مصلحان , با بیان و قلم , مردم را به تعاطف , تعاضد, همدلی و خدمت رسانی دعوت کرده و آن را از مقومات جامعه واجتماع برشمرده اند.ادیان الهی , که براساس ارزشهای فطری و واقعی استوارند, به این امر عنایت کرده و نقش اساسی را درایجاد و تقویت این روحیه داشته اند و پیامبران و آورندگان پیام الهی , در راس خدمتگزاران جوامع بشری بوده اند. در فرهنگ و معارف اسلامی , به این صفت و عمل شایسته سفارش فراوان شده است . دراین دین بزرگ ,ارزشمندترین مردم , سودمندترین آنان است :
خیرالناس انفعهم للناس
با توجه به وصعت و گستردگی معنای خدمتگزاری , می توان آن را به دو بخش عمده تقسیم کرد:
1- خدمتهای مادی .
-2 خدمتهای معنوی .
تاسیس مدارس و موسسات , مراکزامداد تلاشهایی از قبیل : امدادرسانی , ساختن مدرسه , دانشگاه , مسجد, پاک , ورزشگاه و...از مقوله خدمات مادی است .
خدماتی مانند: تعلیم ,ارشاد, پاسداری از عقیده واخلاق مردم , تبلیغ دینی , ستیز با متجاوزان , کوشش در راه استقلال و عزت و بالاخره فداکاری و فدا شدن در راه ایمان و عقیده از جمله خدمتهای معنوی شمرده می شوند.
اینک که مقصود مااز به کار بردن واژه خدمتگزاری , دراین مقاله , بیان شد ,اشارتی خواهیم داشت به ارزش واهمیت خدمتگزاری و برخی از جوله های آن .
اسلام و خدمتگزاری
اسلام , در برنامه ها و تعالیم , بر آن است که : جمع اندیشی و جمع زیستی سازگار و با هدف را در پیروان خویش ,ایجاد و تقویت کند به گونه ای که مردمان را[ عیال خدا] بیند. در جهان بینی اسلام ,از یک طرف , مساله خدمت به خلق , مقدمه قرب الهی و نوعی عبادت تلقی شده است واز دیگر سوی , به هر اندازه که انسان در بعد شناخت و معرفت حق تعالی رشد و تکامل پیدا کند, در خدمت به مردم , بیشتر عشق می ورزد زیرا شیفته حق , خدمت به خلق را جدای از بندگی خالق نمی بیند به همین جهت , در انسانهای متعای و فرزانه و آشنایان به جهان بینی اسلامی , حس نوعدوستی و خدمت به خلق و جامعه , بیشتر به چشم می خورد.
پیامبراکرم[ ص] سودمندی و خدمت به مردم را در کنارایمان به خداوند, معیار و ملاک ارزشمندی انسان دانسته و می فرماید:
خصلتان لیس فوقهما من البر شی ء:الایمان بالله والنفع لعباداتالله ... .
ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او, دو خصلت نیک است که برتر از آن چیزی نیست .
ازاین بیان استفاده می شود که اگر عشق و سوز به مردم , که نمودار محبت به پروردگاراست , بر روح آدمی حاکم گردد و باایمان واعتقاد به خداونددرآمیزد,انسانی خدمتگزار و پرتلاش می سازد که هیچ گاه از خدمت به دیگران غفلت نمی ورزد که بفرموده رسول خدا[ ص] سلمانی غیر از خدمت به برادران مسلم واهتمام در رفع مشکلات آنان نیست :
من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم
در برخی از روایات , خدمتگزاری یک از ویژگیها و مشخصه های اصلی مومنان دانسته شده است: یکی از راویان می گوید:ازامام صادق[ ع] شنیدم که فرمود:
المومنون خدم بعضهم لبعض . قلت : و کیف یکون خدما بعضهم لبعض ؟قال : یفید بعضهم یعضا 5 .
مومنان خدمتگزار یکدیگرند. گفتم چگونه ؟ فرمود: به یکدیگر فایده و سود می رسانند.
اینها و صدها نمونه دیگراز تعالیم دینی دراین زمینه , نشاندهنده پیوندی تنگانگ بین ایمان و خدمتگزاری است .
آنان که خود را مومن می پندارند و به پندار خود, برای قرب به خدا, عزلت می گزینند واز مسوولیتهای اجتماعی روی بر می تابانند, با روح تعالیم اسلام بیگانه و در پیشگاه حق , عذری نخواهند داشت .
نوشته : علی صدیقی
" با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و بسوی جایگاه ابدی سفر می کنم...
و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شدکه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند. "
حضرت امام خمینی (ره) در دوران حیات ارزشمند خود ، طلایه دار عزت و بزرگواری ایران سرفراز بود ، وی سخنانی متأثر از کلام وحی، رسالت انبیاء و هدایت اوصیا داشت ، به گفتار خود عمل می کرد و مروج آئین پاک رسول خدا محمد مصطفی (ص) بود .
نفوذ عرفانی و معنوی این راد مرد صحنه های علم و تقوی همة جهانیان را به حیرت انداخت و مردم شریف ایران را به عزت و افتخار گرانقدری رساند .
او که الگوی جاودانِ حکومت بر قلب ها قلمداد می شد ، راز و رمز این توفیق و موفقیت حکومت ها را در خدمتگزاری و جذب قلوب مردم می داند و در سراسر حیات ارزشمندشان به خدمتگزاری این ملت شریف افتخار می کند و از دیگران می خواهد که نصیحت پدرانة اورا بپذیرند و از خدمت و خدمت رسانی به مردم دریغ ننمایند .
امام بزرگوارمان در بسیاری از موقعیت ها به مسئولین تذکر می دهند که کارهای خود را خوب انجام دهند و در خدمت مردم باشند و به مردم حالی کنند که حکومت اسلامی ، حکومتِ خدمت است حتی تا آنجا که اهمیت خدمتگزاری را درسیرة پاک رسول الـ.. (ص) متذکر می شوند :
" پیغمبر اکرم (ص) خدمتگزار مردم بود ، با آنکه مقامش آن بود ولی خدمتگزار بود ، خدمت می کرد ."
همچنین امام راحل فتح قلوب را بالاتر از فتح کشورها معرفی می نماید ، سخنان حکمت آمیز این مراد و مرشد بزرگ قرن در این باب چنین است :
" اگر بخواهید مملکت تان مال خودتان باشد و مال خود این ملت باشد ، باید این ملت را به همان گرمی که هست نگه داریم ... ارزش این ها زیاد است ، اما باید حفظ کنیم این ارزش ها را ، پیروزی مملکت ما برای همین ارزش ها ست ، این پیروزی قلوب بالاتر از پیروزی کشور است ... دائماً در نظرتان باشد که ما یک بندة خدائی هستیم ، که این مردم ما را به این محل رساندند و ما برای آنها باید خدمت بکنیم ." جایگاه خدمت و خدمتگزاری در نظام جمهوری اسلامی .
از زبان امام راحل (ره)
با نگاهی گذرا به سیرة انبیاء وامامان و خلف صالح آنان حضرت امام خمینی (ره) و دقت در رفتار این اسوه های حسنه ، به راحتی جایگاه رفیع خدمت و خدمتگزاری روشن خواهد شد.
پیامبر عظیم الشأن که رحمت و محبت نبوی، بنیاد و اساس رسالت او بود ،توجهی خاص برای خدمت به مردم داشت و خداوند بزرگ در معرفی چنین پیامبری پس از آنکه وی را " عزیزٌ علیه ما عنتم" معرفی می کند واژه "حریصٌ علیکم " 4 را نیز می آورد.
در کلام آسمانی فوق شدت علاقة پیامبر به هر گونه خیر، سعادت، پیشرفت و ترقی ، به جهت خوشبختی انسان است و رسیدن به زمینه های فوق از طریق خدمت به مردم و رعایت افراد جامعه امکان پذیرخواهد بود.
امام راحل با عنایت به هدایت های بزرگ ترین راهنمای عالم وجود به چنین راه مقدسی تأسی می کند و در فرازی ازگفتار های عالمانه اش می فرماید :
" من دعاگوی شما هستم و شما این احتمال را بدهید که اگر به من بگویند خدمتگزار بهتر از این است که بگویند رهبر ، رهبری مطرح نیست ، خدمتگزاری مطرح است ، اسلام مارا موظف کرده است که خدمت بکنیم ، خدمتگزاری مطرح است ."
امام بزرگوار درجائی دیگر به رهبر و شورای رهبری آینده توصیه هائی ارائه کرده اند :
" خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند ."
در فراز دیگری از سخنان امام راحل (ره) آمده است :
" اگر چنین برنامه ای تحقق پیدا کند (حکومت ها به مردم خدمت کنند) محیط رعب از بین می رود و محیط دوستی پیش می آید و مبدل به محیط برادری می شود ، یک چنین محیطی که محیط برادری باشد ، ملت پشتیبان دولت است و اگر ملت پشتیبان یک دولتی شد ، دولت سقوط نمی کند ."
سخن گهر بار دیگری از رهبر بزرگ انقلاب چنین است :
" امروز شما با تعهد به اسلام و با تعهد به احکام اسلام و با تعهد به جمهوری اسلامی ، در خدمت بندگان خدا و مستضعفین باشید و بیشتر از همه، طبقات ضعیف را ملاحظه کنید و این یک عبادت بزرگ است برای شما ، و من امید وارم که شما به این عبادت موفق باشید ."
ومهم تر از سخن فوق:
"گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد "
سخن معظمٌ له در ارزش خدمتگزاری چنین است :
" من نمی توانم برای خدمتگزاری ، جوانی که برای خدمتگزاری به اسلام شب تا صبح شب زنده داری می کند و در حال خطر واقع می شود ، مجاهده می کند ، ارزش برای این ما نمی توانیم حساب کنیم ... مگر غیر از خدا می تواند کسی به این اعمال پاداش دهد ."
" آنهائی که برای یک مستمند و یک مؤمن خدمت بکنند ، آن همه پیش خدا اجر دارند و شما که برای میلیون ها مستمند و میلیون ها مستضعف خدمت می کنید ، جز خدای تبارک و تعالی ، کسی نمی تواند احصا کند اجر شما را ."
و نیز در جهت وظیفه حکومت ها فرموده است :
" اسلام حکومت ها را موظف به خدمت کرده است ، ارتش در خدمت ملت باشد ، حکومت ها در خدمت مردم باشند . "
امام خمینی , رحمه الله علیه , که خوداسوه ایمان به خدا و خدمت به خلق بود, در دستورالعملی به فرزندشان , چنین می نگارند:
] پسرم !... آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود رااز خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کل بر خلق الله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است , یادرویشان دکان دار... پسرم !از زیر بار مسؤولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان دراین میدان , کمتراز تاخت و تاز در بین مسؤولین و دست اندکاران نیست] .
محدوده خدمت
ممکن است این سئوال پیش بیاید که آیا خدمت , مطلقا,ارزش ذاتی دارد؟ در هر جا و به هرکس که خدمت بشود پسندیده و مورد ستایش است ؟ یا خدمت مسلمانان به یکدیگر, در جامعه اسلامی است که دارای ارزش و اهمیت است ؟
از نظراسلام , خدمت به مردم به تعبیر روایات[ ناس] , عملی است مطلوب و شایسته . پیامبراکرم[ ص] فرمود:
راس العقل بعدالدین انوددالی الناس واصطناع الخیرالی کل برو فاجر .
پس ازایمان به خداوند, سرآمد تمام اعمال عاقلانه , بشر دوستی و نیک به مردم است چه خوب و درستگار باشند و چه فاسق و گناهکار.
آنان که بسان خورشید بر نیک و بد می تابند و بخل وامساکی دراین جهت ندارند, بی شک خدمتگزار بشرند واز پاداش خداوند نیز بهره مند.
امام موسی بن جعفر( ع ) فرمود:
ان لله عبدا فی الارض یسعون فی حوائج الناس هم الامنون یومالقیامه
خدا را در زمین بندگانی است که در برآوردن نیازمندیهای مردم تلاش می کنند. ایشان , در قیامت درامنیت وامان قرار دارند.
این گونه روایات , خدمت را, مطلقا,ارزش دانسته و محدودیتی در آن قائل نشده است روایات فراوان دیگری نیز داریم که در آنها قید خدمت به مومن آورده شده که به برخی از آنهااشاره خواهیم کرد.از مجموع این دو گروه از روایات چنین به دست می آید که خدمت رسانی مساله ای است که دارای ارزش ذاتی و همانگونه که خدمت به مومن ازارزش والایی برخورداراست , خدمت به غیر مومن نیزارزش است .
در آموزه های تربیتی و اخلاقی پیامبر اعظم(ع)، خدمت رسانی و حل مشکلات مادی و معنوی مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سیره درخشان آن بزرگوار نشان می دهد که آن حضرت در حل مشکلات مردم و رفع نیازها و معضلات آنها، فوق العاده کوشا بودند و در شرایط سخت، به داد بینوایان و رفع حاجت نیازمندان می پرداختند تا آن که فرمایند:
«من سر مؤمنا فقد سرنی و من سرنی فقد سرالله»1
«کسی که مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده است و کسی که مرا شاد کند، خدا را شاد نموده است».
امام صادق(ع) فرمود:
رسول خدا(ص) اوقات خود را به طور منظم و عادلانه بین اصحاب و مسلمانان تقسیم نموده بود. همه آنان را به طور مساوی و به یک چشم نگاه می کرد؛ هرگاه مشغول نماز بود و شخصی نزد او می آمد، آن حضرت (ص) نمازش را به طور اختصار به جای می آورد و سپس از او می پرسید: چه حاجتی داری؟
وقتی نیازش را می گفت، پیامبر(ص) آن را انجام می داد و سپس به نماز می ایستاد2. آن حضرت به قدری در مورد مسأله رفع نگرانی و حل مشکلات مسلمانان حساس بود که فرمود:
«از سکوت و بی توجهی اهانت آمیز بپرهیزید اگر بعضی از شماها مسئولیتی در جامعه داشته باشید و به درخواست افراد ثروتمند و موقعیت دار زودتر رسیدگی کنید و درخواست زنان بی سرپرست، یتیمان و مساکین را انجام ندهید و آنان را به ذلت و خواری واگذارید، یقین داشته باشید که در حق ضعفا ستم روا داشته اید.»