برای جلوگیری از اتلاف وقت درست مطالعه کردن را فرا بگیریم
هنگامی که یک انسان خواندن ونوشتن را یاد می گیرد ، مهمترین کارش باید کتابخوانی باشد . که این مهم اگر بدون آموزش باشد ، چیزی جز اتلاف عمر و از کف دادن زمان نیست . بنابراین چنانچه فعالیتی جدی و کارا ، در این زمینه صورت نپذیرد ، میزان پیشرفت فرد تقلیل می یابد .
از این رو، عموم نویسندگان نباید انتظار داشته باشند آثارشان با استقبال مردم و مطالعه عمیق و دقیق آنان مواجه شود . لذا عقیده ما بر آن است که باید ابتدا روش صحیح مطالعه و کتاب خواندن به مخاطبان یاد داده شود ، آن گاه انتظار رهپیمایی در زمینه های مختلف : دینی ، سیاسی ، ادبی و... را داشت .
به این جهت ، در هر جای مسیر فراگیری هستید ، اندکی تامل کنید ، راه درست مطالعه را بیاموزید و سپس به مسیر ادامه دهید.
هدف کتابخوانی
قبل از هر چیز ، باید قلم و کاغذ برداری و تا آخر با من باشی ؛ چون خیلی چیزها را باید یادداشت کنی . حتی اگرحافظه خوبی داشته باشی ، باز هم بعضی مسایل ، ا زنظرت پنهان می ماند .یادت باشد که مهم ، شکل خواندن کتاب است و این که چگونه از کتاب های موجود استفاده ببریم .
به طور کلی « هنر مطالعه » مهارتی است که امروزه هر انسان باسوادی باید از آن برخوردار باشد . تو اگر به این سلاح مهم دست نیابی ، بدون شک ، آفت ها و خطرهای زیادی دامنگیرت می شود و روزی می رسد که صد افسوس می خوری که چرا دوستانت به مدارج عالی رسیدند وتو هنوز اندر خم یک کوچه ای ؛ ولی این هم یادت باشد که جلوی ضرر را از هرجا که بگیری منفعت است .
تو نباید هر چه به دستت رسید بخوانی ؛ بلکه باید در این دنیای شلوغ مطالب چاپی ، آن چه را که برای تو مفید است بخوانی ؛ هم گیج نمی شوی و هم زودتر به هدف میرسی . نکته دیگر این است که تو باید همیشه بر کتاب مسلط باشی و اجازه ندهی بعضی از کلمات فریبنده ی کتاب ، روح تو را به خودش مشغول کند و فرصت طلایی ات را آتش بزند .
بنابراین قبل از آن که دقیق مطالعه کنی ، باید کتاب را از اول ارزیابی کنی . آیا کتاب برای سن تو نوشته شده ؟ چه سالی منتشر شده ؟ نویسنده اش کیست ؟ چه کسانی این کتاب را تایید کرده اند ؟
هدف در این جا یک معنی اش این است که تو برای خودت یک « سیر مطالعاتی » درست کنی . نقطه شروع را از یک جا بگیری( البته با مشورت افراد صاحب نظر ) و روی ریل بیفتی . بیخودی به شاخ و برگ هم نزنی و فقط به تنه ی درخت خواندن فکر کنی . البته داشتن یک سیرمطالعاتی ، اولش کمی سخت و شاید غیرممکن به نظر برسد ؛ اما اگر حوصله به خرج دهی و یک مقدار صبر کنی ، با هم در این زمینه صحبت می کنیم و از تجارب دیگران بهره مند می شویم .
راه شروع
از امروز یک برنامه ریزی کوتاه مدت برای خودت در نظر بگیر . کتابخوانی ات را به سه بخش عمده تقسیم کن :
1- کتابهایی که پایه های مذهبی و فکری تو را محکم می کنند .
2- کتابهایی که طبق وظیفه کاریت باید بخوانی .
3- کتابهایی که با توجه به سنت باید بخوانی و نیاز روز توست .
درباره ی انتخاب عناوین کتاب ها بعد با هم صحبت می کنیم . الآن ، مهم ، برنامه ریزی تو است .
یادت باشد که نباید سرت را شلوغ کنی . نظم ، اساس کار ماست . برنامه تو باید قابل اجرا باشد . ابتد برای چند روز و اگر مفید بود ، برای چند هفته و... فراموش نکن که « سنگ بزرگ علامت نزدن است ».
حالا که می خواهی برنامه داشته باشی ، به تمسخر اطرافیان توجه نکن ؛ زیرا آینده ات مهم تر از آن است که تسلیم ریشخند دوستان و... بشوی .
به همین اندازه که تصویر روشنی از مقاصد و راه های رسیدن به آن در ذهنت روشن شد ، اوضاع و احوال تحصیلی ، در نظرت دارای معنا و مفهوم می شود . مطالعه به خودی خود یک « مهارت » است و مهم چیزهایی است که ازبه کار بردن این مهارت دستگیرت می شود .
سعی کن با مشورت بزرگترهای آگاه بفهمی که در چه زمینه ای بیشتر استعداد داری و استعداد و استعداد تو به کدام سو بیشتر گرایش دارد ؛ مثلاً ، اگر به ریاضی علاقه مند هستی و دیگران تو را در این زمینه تایید می کنند ، تو باید آینده ات را با ریاضی ببینی ، آنگاه دیگر ریاضیات را نه برای معلم و نمره ی خوب ، بلکه به قصد کسب مهارت های لازم در زندگی آینده خودت فراگیری .
سایر هدف های فرهنگی و اجتماعی خودت را هم می توانی به همین شیوه مورد بررسی قرار دهی . پس از آن که تصمیم به اصلاح و بهبود روش های خود در مطالعه و فراگیری گرفتی ، اصول زیر را که اساس عادت های مفید است به دقت به خوان و عملاً به کار ببند .
طرح های جدیدت را به دوستانت بگو . بگذار تا آن ها هم بفهمند تو عوض شده ای . اگر اتاقی را برای محل مطالعه دایمی در نظر گرفته ای و آنها ممکن است تو را مسخره کنند ، لازم نیست آنها را به اتاق مطالعه ات ببری . اگر دوستانت برای وقت گذرانی سراغ تو می آیند ، بی تعارف بگو فرصت نداری . اگر جایی دعوتت کردند که با برنامه ات جور در نمی آید ، به راحتی و بدون رو در بایستی بگو :« نمی توانم بیایم ». چرا که هیچ کدام از میهمانی ها ، جبران عدم مطالعه تو را نمی کند . اگر با خودت قرار گذاشتی هفته ای دو ساعت روی فلان درس وقت بگذاری ، به هیچ وجه این قول وقرار با خودت را زیر پا نگذار ؛ اما اگر دوام نیاوردی و تسلیم بی برنامگی خودت و دیگران شدی ، باید خودت را تنبیه کنی .« خود جریمه کردن » ، راهی مفید برای کسانی است که نمی توانند در ابتدا انضباط را رعایت کنند .
حالا نوبت حرف هایی است درباره حالت های گوناگون مطالعه . درباره نوع انتخاب عناوین کتابهای مورد نیازت هم شتاب نکن لازم است اول شکل صحیح مطالعه را فراگیری ، سپس درباره سه محور مورد نظر ( که قبلاً ذکر کردم ) بحث می کنیم .
شرایط مطالعه
تا به حال درباره ی اهمیت و ارزش کتاب سخن گفتیم .اهداف ؛ راه های شروع را با هم مطرح کردیم و نیز قسمتی از دانسته هایمان را از صندوقچه حافظه بیرون آوردیم . باز هم باید یادمان باشد که ما زیاد وقت نداریم . جهان ما ، جهان سرعت است و روز به روز نیز بر این سرعت افزوده می شود . برای این که من و تو از این کاروان علم و زندگی ، عقب نمانیم باید با آخرین روش های مطالعه و دستیابی به دانش آشنا شویم و از آن برای استفاده صحیح و بیشتر از استعدادها و توانایی های خدادادمان بهره ببریم .
قبل از مطرح کردن مسایل اصلی ، یادت باشد که کلید شرایط مطالعه ، برنامه است . با یک نظم و ترتیب خاص ، می توانی شرایطی را فراهم کنی که عمر پرباری داشته باشی .
امروزه ، بسیاری از مردم ، مخصوصاً دانش آموزان ، به عادت بد « کند خوانی » مبتلا هستند . این نوع مطالعه کردن ، باعث اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ی عمر می شود . بنابراین از همین لحظه تصمیم بگیر با رفتار زیان بار خودت مبارزه کنی . صرفه جویی در وقت ، مهم ترین نکته است که در طرح شرایط مطالعه بر آن تکیه داریم .
به هیچ وجه در حالت خستگی ، افسردگی ، خواب آلودگی و یا درد و ناراحتی ، مطالعه نکن . این گونه حالت ها باعث می شود تا مطالب خوانده شده ، نامفهوم باقی بماند . بهترین زمان مطالعه - در صورتی که کمبود خواب نداشته باشی - قبل از خواب و یا استراحت روزانه است . به این ترتیب ، ذهن تو وقت کافی برای آرامش ، منظم ساختن و نگهداری و ثبت اطلاعات لازم را خواهد داشت .
پس بسیار مهم است که هنگام نشاط وهوشیاری و با آرامش تمام مطالعه کنی . در این صورت است که می توانی انتظار لذت بردن از کتاب را داشته باشی
وضعیت تو به هنگام مطالعه ، تاثیر مهمی در درک مطلب دارد . هر زمانی که برایت امکان دارد ، پشت میز تحریر بنشین . هنگام مطالعه قوز نکن ، راست بنشین ، کتاب باید بر روی سطح هموار میز و زیرش صاف باشد .
اگر با بی حوصلگی مطالعه کنی و سست و وارفته به مطالعه بپردازی ، آفات مطالعه ، نظیر چرت و خواب ، حواس پرتی و ... به سراغت می آیند . برای تمرکز حواس و درک مطلب ، قرص و محکم بنشین و با اشیای دور و برت بازی نکن .
فراموش نکن که هیچ چیز ، جای تمرین عملی را نمی گیرد و هر چه قدر هم حرف های قشنگ بلد باشی ، تا در عمل ثابت نکنی ، بی فایده است . پر و بال قشنگ ، یک طرف قضیه است ؛ اما آن طرف قضیه ، پرواز کردن تو است .
آن قلم و کاغذی را که قرار بود همیشه همراهت باشد ، می توانی از کاغذ کارتهای 12×9 سانتی متری درست کنی تا در جیب لباست با راحتی قابل حمل باشد . این کارتها را خودت می توانی بسازی و روی هر کدام شماره بگذاری . همیشه و همه جا همراهت باشد تا هیچ چیز را از قلم نیندازی . بر این مطلب تاکید دارم که باید خلاصه بنویسی ؛ یعنی ، « حرف اصلی را ».
یادآوری نکته ای دیگر ،در این بحث اهمیت دارد : باید در همه جا و هر موقعیتی به مطالعه بپردازی . البته قبلاً اگر گفتم مکان مطالعه ، مناسب و آرام باشد ، منظورم موقعیت آرمانی و مطلوب بود ؛ ولی روشن است که همه ، این امکانات را ندارند که اتاق مشخصی و میز مطالعه ای داشته باشند. از این رو ، باید با روش جدید مطالعه ، کاری کرد که مثل موقعیت های دیگر ، به مطالعه پرداخته شود .
به این ترتیب ، با استعدادها و نیروهای ذاتی و فکری خودت ، کمبود وسایل را جبران کن . خودت را عادت بده و تمرین کن که در مکان های شلوغ و پر و سرو صدا ، مثل صف اتوبوس ، نانوایی ، سالن انتظار بیمارستانها ، اتاق شلوغ و... مطالعه کنی . تمرین خیلی مهم است . شرط موفقیت درهر کاری - علاوه بر داشتن راه و شیوه صحیح - تمرین است .
البته هنگام حرکت ماشین به هیچ وجه کتاب نخوان زیرا برای چشم هایت بسیار زیانبار است .
مهارت جدید
اما مهارت جدید! قبلاً گفتیم که باید استعدادهای نهانیت را شکوفا کنی و از سرمایه ی عمرت کمال بهره را ببری . به همین علت یک راه دستیابی به دانش ، خوب مطالعه کردن است . یک روش جدید که حتماً درباره اش مطالبی شنیده و یا خوانده ای « تند خوانی » است . تند خوانی فوایدی دارد که در زیر به آن اشاره می کنیم :
تند خوانی ، به زندگی انسان تحرک و پویایی خاصی می بخشد و او را با « سرعت عمل » همراه می کند . تند خوان شدن محال نیست و با تمرین ، تلاش و تربیت چشمها ، امکان پذیر است .
ممکن است تو تا امروز با سرعت کم و درک اندک ، مطالب را می خواندی و شاید فکر کرده ای که روش درستی را پیش گرفته ای ؛ اما کند خوانی کمکی به درک عمیق تو نمی کند و نباید باور کنی که هرکس آهسته تر می خواند ، پس بهتر می خواند . کند خوانی لذت مطالعه را ازتو می گیرد .
درک مطلب افرادی که به طور متوسط ، بین 250 تا 300 کلمه در دقیقه می خوانند ، در حدود 60 تا 70 درصد است ؛ اما همین افراد به راحتی می توانند سرعت خواندن خود را به 400 تا 1000 کلمه در دقیقه افزایش دهند ، بی آن که ذره ای از درک مطلب کاسته شود .
تند خوانی باعث می شود تا مطالب کم اهمیت را زود بشناسی و بر مطالب مهم ، تاکید ورزی . برای یادگیری این مهارت باید ابتدا سرعت خودت را به دست آوری . برای این کار از کسی بخواه با ساعتی که عقربه ثانیه شمار دارد ، خواندنت را اندازه بگیرد . نخست حدس بزن که چه مقدار لغات در متن وجود دارد و در در چه مدتی می توانی آن را بخوانی . آنگاه از دوستت بخواه ، مثلاً پس از سه دقیقه به تو بگوید وقتت تمام شده است . باید پیش از اعلام پایان وقت ، تمام متن را خوانده باشی .
در این مرحله ، هدف ، شکستن زمان است . البته سرعت خواندن با توجه به متن های مختلف ، متفاوت می شود .
اکنون با روش زیر ، سرعت خواندنت را محاسبه کن :
1- وقتی که ثانیه شمار ساعتت به عدد شصت رسید ، زمان را دقیقاً به خاطر بسپار؛
2- مطلب مورد نظر، مثل کتاب درسی و... را بدون حرکت لب ها بخوان ؛
3- بلافاصله بعد از این که مطلب به پایان رسید ، زمان پایان خواندن را با دقیقه ها و ثانیه ها یادداشت و همه را به ثانیه تبدیل کن ؛ مثلاً ، مطلب را درهفت دقیقه و یازده ثانیه خوانده ای ، این مدت برابر با 431 ثانیه است ؛
4- تعداد کلمه های متن را بشمار ؛ مثلاً مطلب تو 2720 کلمه است . این تعداد را بر طول مدت زمان خوان (431) تقسیم و بعد در عدد شصت ضرب کن . بااین کار ، سرعت خواندنت - که 33 کلمه در دقیقه باشد - به دست میآید .
تذکر : تنها با تمرین و عادت دادن چشم به حرکت سریع ، نمی توانی به تند خوانی مطلوب دست یابی ، بلکه باید انگیزه خواندن را در خودت ایجاد کنی و در صورت قدرت ، امکانات زیادتری را د راختیار بگیری .
کوشش من بر این است که نشان دهم تند خوانی منافاتی با درک صحیح وخوب ندارد .
تو باید این هدف و مقصد روشن و معقول را تا آخر بحث در نظر داشته باشی که سه صفحه خوانده ودرک شده ، بهتر از یک صفحه ای است که خوانده و درک نشود ومقدار زمانی هر دو یکی باشد .
در تند خوانی ، باید کتاب را به گونه ای ورق زد که مکثی در آن نباشد و از به هدر رفتن وقت جلوگیری کند . از این رو صفحات کتاب باید از هم جدا باشند و به هنگام مطالعه ، با یک دست چشم را هدایت کن و با انگشت سبابه دست دیگر ، از بالای صفحه ، ورق را برگردان . از این روش ، راست دستان و چپ دستان به یک اندازه می توانند استفاده کنند .
یادت باشد کتابی که به دستت می رسد نیاز به یک بررسی مقدماتی دارد . کتاب را به سرعت ورق بزن و به سوال های زیر پاسخ بده :
1- ساختمان کتاب چگونه است ؟
2- مطالب مهم کدام است ؟
3- آیا قبلاً چیزی درباره این مطلب و یا مطالب می دانستی ؟
4- مباحث آن تا چه مقدار مشکل است و مطلب ، دشوار طرح شده است یا آسان ؟
مطالعه را با رسم « درخت حافظه » آغاز کن . ابتدا برای خودت مشخص کن که چه اندازه از کتاب را می خواهی یاد بگیری . روش درخت حافظه ، از نظر اثرگذاری در یادگیری ، کارآرایی بسیار بالایی دارد . برای این کارباید عنوان کتاب یا هر بخش را ریشه درخت فرض کنی و آن را درون یک مربع ، دایره ، مستطیل و یا هر شکل هندسی دلخواه دیگری قرار بده و آنگاه عناوین اصلی و فرعی را روی شاخه های اصلی و فرعی بنویس .
در این روش از هر دو نیمکره مغزت به خوبی استفاده می کنی .
در تند خوانی ، باید حتماً با دست بخوانی ؛ چون این کار ، مانع از برگشت دوباره خوانی می شود . پس خیلی ساده ، نوک انگشت خودت را ، زیر اولین کلمه بگذار و با سرعت به جلو حرکت کن ، سپس انگشت را در آخر هر سطر بردار و زیر خط بعدی بگذار و به خواندن ادامه بده . با چشمهایت مستیقماً بالای نوک انگشتانت را بخوان و بالا رفتن سرعت خودت را ببین . فراموش نکن که به هیچ وجه نباید از مداد ، خط کش و یا چیز دیگری استفاده کنی .
به هیچ وجه در حال مطالعه ، واژه ها را آرام آرام د رذهنت تلفظ نکن . اگر چنین حالتی داری ، باید بلافاصله آن را ترک کنی . هدف تند خوانی ، انتقال مستقیم مفاهیم ، به ذهن تو است تا منظور نویسنده را بی آن که لغت ها را در ذهنت تکرار کنی دریابی . این را بدان که واژه ها وسیله ای برای انتقال معانی هستند و وقتی تو ، جان کلام را دریافتی ، لازم نیست معنای تک تک کلمات به کار رفته در جمله را بدانی . پس تو باید در پی یافتن معنای کامل جمله باشی و نه معنای هر کلمه . ترک « درون خوانی » مشکل است ، اما محال نیست . یکی از راه ها ، دیدن جمله به جای کلمه است . تو باید با تمرین ، این مهارت را بیاموزی . تمرین و باز هم تمرین .
مساله دیگر ، علامت گذاری در صفحات کتاب است . اغلب آدمهای باسواد ، با روش های غلط این کار را می کنند . تو خود دیده ای و من دیگر نیازی نمی بینم تا روشهای اشتباه را مطرح کنم ؛ اما روش مناسب را الآن یاد می گیری :
هر وقت به موضوعی مهم برخوردی علامت تیک در کنار صفحه قرار بده . این کار ، هم نکته ی مهم را مشخص می کند و هم بعدها در صورتی که نیاز نداشته باشی ، به راحتی می توانی اثرش را پاک کنی .
اگر در مطالعه مجدد کتاب ، همان مطلب علامت گذاری شده ، مهم به نظرت آمد ، یک علامت تیک دیگر برای تاکید بگذار . هنگام مطالعه ، سوالهای زیر کمک می کند تا کتاب را بسنجی :
• آیا به روشنی ، هدف نویسنده را دریافته ای ؟ اگر نه ، مقدمه آن کتاب را بخوان.
• آیا فهمیده ای که نویسنده چگونه مطلب را آغاز کرده است ؟ روش کلی او در عرضه مطلب چگونه است ؟ نکته های اصلی و فرعی کدامند ؟ برای پاسخ به این سوال ها فهرست کتاب را بررسی کن .
• نتیجه گیریهای نویسنده چیست ؟ آیا با آن موافقی ؟ چرا نویسنده به چنین نتایجی رسیده است ؟ به نظر تو نویسنده در چه زمینه هایی ضعیف است ؟ آیا در برداشت های او ضعف هست یا در نتیجه گیری های او ؟
• این نویسنده را با نویسنده ی دیگر - که قبلاً از او کتابی خوانده ای - مقایسه کن . آیا کتاب ، مطلب تازه ای عرضه کرده است ؟ آیا چیزهای دیگری که خوانده ای ، این مطالب را تایید می کند یا رد ؟ چگونه و در چه مواردی ؟
• آیا می توانی ارتباطی منطقی بین مطالب کتاب با یادداشت های قبلی ات برقرار کنی ؟
صحبت دیگر من در تند خوانی ، روی یادآوری است . در پژوهشها ثابت شده است که اگر 20% وقت خودت را صرف خواندن کنی و 80% دیگر را به یادآوری بپردازی ، موثرتر از آن است که تمام همت خودت را بر روی خواندن بگذاری . یادت باشد که با طوطی وار خواندن کتاب ، به قافله دانش صحیح نخواهی رسید . راه درست یکی است و بقیه مسیرها به بن بست یا پرتگاه ختم می شود .
سرعت در تند خوانی ، چیزی است که مرتب باید مد نظر باشد . این را متوجه شدی که هر کسی می تواند تند خوان شود ؛ اما اگر هنوز اندکی شک داری ، توصیه می کنم مدتی فکر کنی . ببین ، تو عادت کرده ای که با سرعتی بین 80 تا 300 کلمه در دقیقه بخوانی و چنین سرعتی را برای خودت عادی بدانی و اشکالی هم در آن نبینی ؛ ولی اگر آموزش دیده بودی که با سرعت 400 کلمه در دقیقه بخوانی ، به آن عادت می کردی و آن را ، سرعت معمولی مطالعه ای می دانستی .
پس برای یاد گرفتن این مهارت ، باید خوب وقت بگذاری و تمرین کنی . شعاع دید نیز شاخه دیگر این مهارت است . گسترش میدان دید ، یکی از راه های موفقیت تو در تند خوانی به حساب می آید . تو قبلاً عادت کرده بودی هربار فقط یک یا دو کلمه را ببینی ، در حالی که باید در یک نگاه ، چند لغت یا یک جمله را یک جا ببینی و بخوانی . لازم نیست همه کلمات را به طور دقیق بخوانی ، بلکه می توانی فقط لغت های مفید و معنادار را بخوانی واز خواندن بقیه ، چشم پوشی کنی .
بنابراین ، تقریباً 50% لغت ها را باید بخوانی ، مگر این که مطلب دارای فرمول باشد . چشم هایت در یک نگاه از تمامی کلمات فیلمبرداری می کند و بلافاصله به مغز می فرستد . لذا نگرانی ، اضطراب و ترس از نفهمیدن را از خودت دور کن و به خود بقبولان که میتوانی و کار نشد ندارد
کلمات کلیدی
شناختن کلمات کلیدی ، در گسترش میدان دید بسیار موثر است ؛ اما به دست آوردن کلمات فقط از طریق تجربه امکان پذیر است . کلمات کلیدی ، رمزهایی برای رسیدن به دنیای وسیع معانی و واژه هاست . تو می توانی از آن ، پلی بسازی و به دشت وسیع کلمات و معناها دست بیابی . مغز انسان از آن چه می شنود و درک می کند ، تنها ، کلمات و تصاویر کلیدی را دریافت می کند واساساً فراخوانی ذهنی را د رقالب جملات ، ظاهر نمی کند ؛ زیرا فقط یک تا ده درصد کلماتی که می شنوی ، ضروری و کلیدی هستند و بقیه ، تکرار مکررات است و زاید .
برای آن که مطلب بالا را باور کنی ، همین حالا بدون این که بقیه مطلب را بخوانی ، روی تکه ای کاغذ ، تمامی جملات ده کلمه ای یا بیشتر از آن را که تا به حال شنیده ای یا خوانده ای یا گفته ای بنویس . این جملات باید کلی باشند و نه جملاتی که بر اثر تکرار فرا گرفته ای ؛ مثل سرودها ، اشعار و ... ؛ احتمالاً نتوانی بیش از چند جمله را به یاد آوری ؛ ولی آیا می دانی که تعداد جملاتی که با آن سرو کار داری از ده ها میلیون جمله نیز فراترمی رود ؟
تو وقتی با کسی صحبت می کنی ، تجسم کن که آیا جملات به ترتیب ، در ردیف های طولانی ایستاده اند و منتظر فرمان خروج هستند ؟ به هیچ وجه! تو فقط مفاهیم و کلمات کلیدی را در ذهن داری که با آنها هر تعداد جمله ای که بخواهی برای بیان اندیشه هایت می سازی .
انتخاب کتاب
یک مطلب بسیارمهم در بحث کتاب و کتابخوانی ، انتخاب کتاب است . آیا تا امروز بر مبنای خاصی کتاب های مورد مطالعه ات را انتخاب کرده ای ؟ یا این که به طور اتفاقی کتاب مطالعه می کنی ؟ تو خود بهتر می دانی که در این دنیا هیچ کاری تصادفی نیست ؛ حتی تصادف ها واتفاق ها ، برنامه ای مشخص و معین برای خود دارند ؛ اما با عینک مخصوص می توان آن ها را دید و فهمید .
تو همین طور که با حساب و کتاب به مدرسه یا محل کار می روی ، غذا می خوری و بسیاری از کارهای دیگر را انجام می دهی ، باید از این پس هم با حساب و طبق یک اصول خاصی ، کتاب های مورد مطالعه ات را انتخاب کنی .
این کار ، ابتدا به نظرت سخت می آید . ممکن است به شوخی هم بگیری و بگویی :« ای بابا ، انتخاب کتاب که برنامه نمی خواهد!» ؛ ولی همان طور که گفتم : هیچ کاری در این دنیا ، اتفاقی نیست و تو نباید خودت را به دست گردباد جهالت بسپاری و بی اختیار به هر طرف بروی و سر از ناکجاآباد درآوری ؛ بلکه باید این نکته را فراموش نکنی که انسان ، وظیفه دارد در مسیر تکامل قرار گیرد و راه را طبق رهروان صالح بپیماید .
قبل از ادامه بحث باید به نکته ای توجه داشت ، به هیچ عنوان تحت تاثیر طرح روی کتاب قرار نگیر، گو این که ناشران و نویسندگان می خواهند به بهترین وجه دل مخاطب را بربایند و کتاب را بفروشند . البته من مخالف کتاب هایی با روی جلد زیبا نیستم ؛ ولی این مساله مهم را باید قبل از ادامه مطلب به تو می گفتم که احساساتی با کتاب برخورد نکن .
همچینین ، چه پول داشتی و چه نه ، به فکر خریدن کتاب نباش اول در اندیشه انتخاب آن باش ، بعد اگر انتخابت درست بود ، تهیه اش کن .
انواع کتاب
کتاب ها را از جهتی به پنج دسته تقسیم می کنند ؛ توصیفی ، تفسیری ، استدلالی ، روایتی و آمیخته .
1- کتاب توصیفی :
در چنین کتابی ، نویسنده با کمک واژه و صفات گوناگون به وصف موضوعی می پردازد و آن را به تصویر می کشد . نویسنده می کوشد تا به خواننده نشان دهد که آن موضوع چگونه است . برای رسیدن به نکات اصلی در این نوشته ها ، بیشتر به لغات ، اصطلاحات و صفات به کار رفته توجه کن .
2- کتاب تفسیری :
نویسنده تلاش می کند حقایقی را در مورد وضعیت خاصی شرح دهد . لذا مطالب را به طرز خاصی می چیند و کنار هم می گذارد . تو باید جان کلام را به دست آوری ، به منطق نویسنده در این چینش ها برسی و دریابی که نویسنده چه ارزشی برای نکات طرح شده قایل است و هر یک از موضوعات را در چه مرتبتی قرار می دهد ؟
3- کتاب استدلالی:
در این نوع کتاب ، مطالب با استدلال طرح می شود تا نظریه ای یا نظریاتی ، پشتیبانی و یا رد شوند . نویسنده ، درباره ی جنبه های گوناگون مساله ی بخصوصی بحث می کند که با یک سلسله معلومات کافی و مدارک و دلایل تایید می شود . تو باید مثبت و منفی آن را پیدا کنی .
4- کتاب روایتی :
در چنین کتابی ، نویسنده به بیان و طرح داستان و واقعه ای خاص می پردازد .
5- کتاب آمیخته :
در این نوع ، نویسنده سبک های مختلف نوشتن را در هم می آمیزد . در این جا یکی از انواع نوشته ها بر دیگری برتری دارد . تو باید آن برتری را دریابی و مطابق با نوعی که اکثریت مطلب را تشکیل می دهد ، با آن رو به رو شوی .
بسیار کم رخ داده است که هر چهار نوع نوشته قبلی به یک میزان در کتابی دخالت داشته باشند .
نگاهی نو
هنگام مطالعه باید توجه داشته باشی که انتقاد ، لازمه کار است . خواندن با دید انتقادی بسیار مفید و ثمربخش است ، اما دیده ای که بعضی بین « انتقاد » - که مشخص کردن خوب از بد است - با « ایراد گیری » فرقی نمی گذارد و به گمان خویش آنچه می کنند انتقاد سازنده است . در حالی که چنین انتقادی نه تنها سازنده نیست ، بلکه زیان بار و مخرب است . انتقاد تنها پیدا کردن نقطه ضعف ها و عیب ها نیست ، بلکه اشاره به قوت ها و خوبی ها نیز انتقاد است .
تو تا امروز بسیار دیده ای که خیلی از دوستانت ناخود آگاه یا نیمه آگاهانه به نقد و سنجش نظریات نویسندگان کتاب هایی که می خوانند می پردازند ؛ ولی من می خواهم درباره ی روش نقد آگاهانه حرف بزنم تا از کارت ، بهره ی بیشتری ببری .
قبل از بیان روش ، این نکته را آویزه ی گوش کن که نباید توقع داشته باشی هر مطلبی را که می خوانی مطابق نظرت باشد ؛ زیرا نویسنده می تواند نظریات خودش را به طریقی که می پسندد بیان کند و بنویسد . منظورم این نیست که انتقاد نکنی ؛ ولی باید آگاهانه و استدلالی انتقاد کنی . اگر با نگاه نقادانه به کتاب ننگری و آن را تجزیه و تحلیل نکنی ، دیری نمی گذرد که اندیشه ات از پویایی باز می ایستد و راکد می شود .
هرکسی می تواند عقاید و نظریات را قبول و یا رد کند ؛ اما باید برای رد و قبول خودش « دلایل کافی » داشته باشد و بتواند آنها را توضیح دهد . اگر رنج تجزیه و تحلیل مطالب را بر خود هموار نکند ، نمی تواند نظریات خودش را به دیگران بقبولاند .
همیشه به این نکته توجه کن که مطلب برای چه مخاطبی نوشته شده است . پاسخ به این سوال می تواند در وقتت صرفه جویی کند ؛ چون امکان دارد بی توجه ، چیزی را بخوانی که در اندازه ی درک و فهمت نبوده است . تو نباید بر کتابی که برای تو نوشته نشده است و شکل و محتوای آن ، هدف دیگری دارد و نمی خواهد انتظاراتت را برآورده کند خرده بگیری . چنین ایراد و انتقادی پذیرفته نیست و از دایره انصاف بیرون است .
همچنان که قبلاً نیز گفتم ، باید برای دستیابی به ارزش کتابی که می خوانی ، از ابتدا هدف معیی داشته باشی .
نکات مهم
1- خلاصه مطلب را پیدا کن :
الف) مطلب از چه نوعی است : درسی ، داستان ، علمی و...
ب) آیا به موضوع مورد مطالعه علاقه داری یا آن را برای سرگرمی و یا موضوع دیگری می خوانی ؟
2- چرا می خوانی ؟ و چه انتظاراتی از خواندن داری ؟
الف) چرا این مطلب را برای مطالعه برگزیده ای ؟
ب) انتظار داری نویسنده چه بگوید ؟
ج) چه مقدار معلومات ازاین مطلب انتظار داری که به دست آوری ؟
د) چه مقدار از معلومات جدید این نوشته سود مند است ؟
هـ) دانستنی های جدیدی که از این موضوع کسب می کنی ، چه فایده ای دارد ؟ آیا برای کسب دانش بیشتر آن را می خوانی و یا به علل دیگر ؟
و) آیا مطلبی آسان را انتظار می بری یا دشوار ، جذاب یا خسته کننده ، جدی یا سرگرم کننده ؟
سوالهایی که بعد از مطالعه باید از خودت بپرسی :
الف) آیا به خواسته هایم از خواندن رسیده ام ؟
ب) آیا هدف داری و انتظارم پیش ا زمطالعه ، به فهم بیشترم از مطلب کمک کرد ؟
ج) آیا فکر قبلی روی مطلب ، به سریع خواندنم کمکی کرد ؟
اگر با احتیاط از اهداف و انتظاراتت در خواندن ، جمع بندی و نتیجه گیری درست کنی ، باعث پیشرفت و موفقیتت می شود .
نکاتی در مورد مطالعات تحصیلی
اگر برای یادگیری مطالب تحصیلی مطالعه می نمایید به نکات زیر توجه کنید :
1- اول زمان یادگیری خود را مشخص نمایید ؛ یعنی ساعاتی را که مغز شما بازدهی بیشتری دارند . این موضوع برای هر فرد متفاوت است و به متابولیسم بدن شخص مربوط می شود . افرادی در ساعات اولیه صبح فرایند یادگیری مغزشان فعالتر است و اشخاص دیگر در شب و افرادی دیگر در ساعات مختلف شبانه روز.
2- قبل از مطالعه مطلب خاص ( مثلا فیزیک ) دقایقی در ذهنتان مطالبی را که از موضوع فوق بیاد دارید مرور کنید . این کار باعث می شود فایل مشخصی در مغزتان برای آن موضوع مشخص باز شود و از درهم ریختگی و شلوغی مطالب گوناگون در مغز جلوگیری شود . ( مانند یک رایانه که اگر تمامی فایل ها را بدون نظم در هارد قرار دهید پیدا کردن فایل بخصوص در آن بسیار سخت خواهد بود )
3- پس از مطالعه ی موضوع خاص مدتی استراحت نموده تا مغز مطالب دریافتی را پردازش نماید .
4- برای شروع مطالعه ی موضوع دیگر ؛ تقریبا 15 دقیقه بعد از مطالعه موضوع قبلی کار را شروع نمایید و مراحل ذکر شده در بالا را به اجرا گزارید .
طبق آمارهای جهانی کسانی که ضریب هوشی بین 85 تا 110 دارند با این روش یادگیری و یادآوری مطالب در آنها نزدیک به 30? افزایش میابد .
منبع: persianbook.net