تاثیرفرهنگ سازمانی بر فساد اداری
فساد وتقلب پدیدههایی هستند که کلیه کشورهای جهان کم و بیش با آن دست به گریبانند . پیامد های مخرب فساد و تضاد آن با منافع عام ، از جمله اتلاف منابع ، کاهش رشد اقتصادی کشورها و کاهش اثر بخشی، باعث توجه روز افزون به اهمیت پدیده تقلب و فساد در جوامع مختلف شده است(رهنمودهای ASOSI ، 2003)
حکومتها و دولتها از قرنها پیش با مشکل سوء استفاده کارگزاران دولتی از منابع و فرصتها روبهرو بودهاند و در متون باستانی نیز اشارات متعددی به این پدیده شده است که نشان میدهد حکومتها همیشه نگران سوء استفادة شخصی صاحب منصبان و کارگزاران دولتی از موقعیت و امتیاز شغلی خود بودهاند. ( عباس زادگان، ص 14 )
سازمانهای جهانی از جمله سازمان جهانی شفافیت، موسسات عالی حسابرسی بین المللی INTOSAI و نیز سایر موسسات منطقه ای مانند مو سسات عالی حسابرسی آسیایی ASOSI ، بانک جهانی و ... ضمن توجه به فساد و تقلب در جهان، به ارائه رهنمودهایی برای جلوگیری از فساد و تقلب خصوصا در کشورها و سازمانهای عضو اقدام کردهاند و در آنها توجه به ارتقای فرهنگ ارزشمداری، صداقت ، مسئولیت و پاسخگویی ، بهعنوان عوامل پیشگیری کننده مورد توجه قرار گرفته است.( رهنمودهای ASOSI ، 2003).
http://WWW.MAVANE.PARSIBLOG.COM
رویکرد اصلی این مقاله با توجه به تاثیر متقابل فرهنگ سازمانی و فساد ، براساس مدل ارائه شده ،بر آن توجه دارد که فرهنگ سازمانی قوی با ابعاد مورد نظر هافستده از جمله فاصله قدرت پایین ، فرد گرایی و ابهام گریزی و تاثیرات این ابعاد در بروز عدالت خواهی ، جلوگیری از تبعیض وحاکمیت شفافیت، میتواند باعث مهار فساد و مانعی در فراگیر شدن آن و نهایتا منجر به رونق و رشد و بالندگی جامعه شود و نیاز به برخوردهای قهر آمیز و تنبیه را – باتوجه به عوارض نامطلوب آن - تا حد زیادی کاهش دهد. این مهم از طریق مطالعه تطبیقی ارائه شده ابعاد فرهنگی تحقیقات هافستده و گزارش سازمان شفافیت ( 2002) _درکشور های دارای رتبه اول تا دهم (دارای فساد پایین )_ مورد بررسی قرار گرفته است .
http://WWW.MAVANE.PARSIBLOG.COM
تعاریف متعددی ازفرهنگ ارائه شده است که متجاوز از160تعریف است. یکی ازاولین تعاریف نسبتاً جامع ازفرهنگ درسال 1871توسط تایلور ارائه شده است.این مردم شناس انگلیسی اعتقاد داشت که فرهنگ عبارت است ازمجموعه پیچیده ای ازعلوم، دانشها، هنرها، افکار، اعتقادات، قوانین ومقررات ، آداب ورسوم ، سنتها وبه طورخلاصه کلیه آموخته ها وعاداتی که یک انسان به عنوان عضوجامعه اخذ میکند. (ایران زاده، ص199 )
هافستده، فرهنگ را برنامه ریزی جمعی میداندکه بین اعضای یک گروه یا منطقه مشترک بوده و عامل تمایز با اعضای سایرملل است.
http://WWW.MAVANE.PARSIBLOG.COM
فرهنگ را به فرهنگ قوی و فرهنگ ضعیف دسته بندی کرده اند.در فرهنگ قوی ارزشهای اصلی سازمان به مقیاس وسیع مورد توجه همگان قرار میگیرد . بنابراین هرقدر اعضای سازمان ارزشهای اصلی را بیشتر بپذیرند و تعهد بیشتری نسبت به آنها داشته باشند ، سازمان مزبور دارای فرهنگ قوی تری است . ( رابینز، ص 376 )
بنابراین ، سازمانهایی که در آنها ارزشهای کلیدی بهطور مشتاقانه و قوی حفظ و بهطور گسترده پخش شده است ، فرهنگ قوی دارند. ( زارعی متین، ص 83 )
یک فرهنگ قوی سازمانی موجب میشود که تداوم رویه در رفتار تشدید شود . براساس چنین مفهومی میتوان چنین برداشت کرد که یک فر هنگ قوی میتواند جایگزین قوانین و مقررات رسمی سازمان شود. پس مدیریت باید کمتر نگران قوانین و مقررات رسمی باشد تا بتواند بدان وسیله رفتار فرد را تعیین [ کنترل ] کند . ( رابینز، صص 377 -376 )
فرهنگ قوی ، به دلیل نفوذ بر ذهن و روح، حتی میتواند نافذتر از کنترل رسمی ساختاری عمل کند. (زارعی متین- ص27)