تحقیق "گیرت هافستده" محقق مشهور هلندی دراواخر دهه 60 (در سالهای 1967-1969 و 1971-1973 ) با هدف اثبات نقش و تاثیر تفاوتهای فرهنگی بر مدیریت صورت گرفت. در این تحقیق از 116000 نفر کارکنان شرکت ای . بی . ام در 72 کشور مختلف دنیا نظر سنجی شد.
در بررسیهای هافستده چهار بعد فرهنگ شامل :
1- فاصله قدرت
2- گروه گرایی در مقابل فرد گرایی
3- زن سالاری در مقابل مرد سالاری
4- ابهام گریزی ( پرهیز از نا شناخته ها ).
مورد مطالعه قرار گرفته است. هافستــده با تشبیه فرهنگ به نحوه برنامه ریزی کامپیوترها، این انگاره های تفکر، احساس و عمل را "برنامه های ذهنی" و یا "نـرم افزار ذهن"مینامد.
برنامه ریزی ذهنی فرد از محیط پرورش اولیه کودک (معمولاً خانواده) آغاز میشود و سپس در مدرسه و محیط کار ادامه می یابد. رفتار مدیران و کارکنان، روابط بین شهروندان و کماکان، ادامه روابط افراد در محیطهای خانواده، مدرسه و محیط کار است و این روابط به نوبه خود بر سایر حوزه های زندگی اثر می گذارند. باورهای مذهبی، ایدئولوژی های مختلف و تئوریهای علمی ادامه برنامه ریزی ذهنی افراد در محیطهای خانواده، کار و متاثر از روابط با حکومــت هستند و به نوبه خود انگاره های رایج تفکر، احساس و عمل در سایر حوزه ها را تحکیم می بخشند. در جوامع، افراد در آن واحد به گروهها و دسته های مختلفی تعلق دارند. بهناچار افراد، واجد لایه های متفاوتی از برنامه ریزی ذهنی هستند که به سطوح فرهنگی مختلفی همانند سطح ملی، قومی، منطقه ای، مذهبی، زبانی، جنسیتی، طبقاتی، سازمانی و غیره مربوط می شوند. (سلطان محمدی، تدبیر، شماره 130 )
http://WWW.MAVANE.PARSIBLOG.COM
ابعاد فرهنگ ملل از نظر هافستده
1- فاصله قدرت
هافستده "فاصله قدرت" را به میزان پذیرش و قبول نابرابریهای نهادها و سازمانهای درون جامعه توسط افراد عادی ( فاقد قدرت ) تعریف میکند.
در همه جوامع نابرابری وجود دارد. در جوامع با فاصله قدرت پایین نبود تمرکز ، سلسله مراتب سازمانی تخت ، پذیرش زیردستان بهعنوان مشاور و در جوامع با فاصله قدرت بالا، تمرکز و سلسله مراتب بلند وجود دارد.
براساس امتیازات به دست آمده از تحقیق هافستده، در کشورهای فنلاند ، دانمارک ، سوئد ، کانادا، انگلستان ، استرالیا ،نروژ و سوئیس فاصله قدرت پایین است. مقایسه ده کشوری که طبق گزارش سازمان جهانی شفافیت (2002) در ردیف کشورهای دارای فساد پایین دسته بندی میشوند (جدول 1)، با رتبه تحقیقات هافستده ،درکشورهای مختلف از منظرفاصله قدرت ، بیانگر این مطلب است که کشورهای تراز اول در فساد ( میزان فساد پایین ) دارای فاصله قدرت پایین هستند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که وقتی آستانه تحمل و میزان پذیرش نابرابری و بیعدالتی اعضای یک جامعه پایین و اعضا در قبول نابرابری مقاومت کنند، تحقق عدالت و برابری امکان پذیرتر میشود و به همان میزان فساد و تقلب کاهش می یابد.
همچنین کاهش فساد و تقلب به نوبه خود باعث رشد و بالندگی اجتماع و بالندگی و رشد نیز خود باعث عدالت خواهی (فاصله قدرت پایین) میشود.