در جوامع فرد گرا ، مردم به فکر خود و منافع خود هستند و خود را مستقل و بی نیاز از گروه میدانند. منافع فردی ، مهمتر و قویترین انگیزه است. در جوامع گروه گرا ، هویت هر فرد بر اساس رابطه او با دیگران ، عضویتش در یک گروه و تلاش او برای معاشرت و همکاری با دیگران تعیین و مشخص میشود. (مدیریت در پهنه فرهنگها، ص64)
در جوامعی که علائق و همبستگیهای خانوادگی بسیار زیاد و شدید است، (جوامع گروهگرا) وابستگی افراد در رفع حوائج به اقوام و نزدیکان نیز بیشتر است. در این فرهنگها افراد اعتبار بیشتری برای اقوام قائلند و برخورد متفاوت با نزدیکان خصوصا در سیستم دولتی خواهند داشت که این خود (بهجهت محدودیت در منابع و زمان و .. )خدمت گیری سایرین را دشوار و قرین به بروز فساد می کند .
حضرت امیر در نفی هر گونه رابطه مداری و دادن امتیاز به نزدیکان و خویشاوندان در نامهای به «محتطة بن هبیرة شیبانی» در سال 38 هجری فرمود:
«گزارشی از تو به من دادهاند که تو غنیمت مسلمانان را به اعرابی که از خویشاوندان تو هستند و تو را برگزیدهاند، میبخشی. اگر این گزارش درست باشد در نزد من خوار شدهای و منزلت تو سبک شده است، پس حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیای خود را با نابودی دین، آباد نکن.»
درمقایسه تحقیقات هافستده با گزارش سازمان بین المللی شفافیت ( جدول 2) مشاهده میشود که، کشورهای فنلاند، دانمارک، سوئد، کانادا ،هلند ،استرالیا ،انگلیس ، نروژ و سوئیس که کشورهای فرد گرا تلقی میشوند، دارای شاخص فساد مطلوب، طبق گزارش سازمان بین المللی شفافیت هستند .
وجود وابستگیهای شدید خانوادگی، قومی و قبیله ای ، مذهبی و.... باعث میشود فرد – بهدلیل محدودیت منابع - رفتار متفاوتی نسبت به افراد مختلف بروز دهد ، که این امر خود زمینه ساز تبعیض و فساد است. در مقابل ، بی نیازی و نداشتن وابستگی فرد به گروه یا گروههای خاص احتمال برخورد های چند گانه و در نتیجه فساد را کاهش می دهد.
http://WWW.MAVANE.PARSIBLOG.COM
در فرهنگ مرد سالار ، جسارت و رقابتجویی و توجه به مادیات در قالب درآمدها و موفقیتها ، ارتقای شغل و مزایای شغلی بیشتر ، از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
هافستده اصطلاحات مردسالاری و زن سالاری را معـادل مرد یا زن بودن در نظر نمـــی گیرد، بلکه آنها را تعابیری نسبـــی مــی داند. مرد می تواند به صورتی زن گونه رفتار کند و زن به صورتی مردگونه. اینکه چه رفتارهایی زنانه در نظر گرفته می شود و چه رفتارهایی مردانه نه تنها در جوامع سنتی بلکه در جوامع مدرن متفاوت است. دلیل آشکار این مسئله توزیع متفاوت مردان و زنان در مشاغل گوناگون در کشورهای مختلف است. فرض براین است که مردان در مجموع جسورتر، اهل رقابت تر و سرسخت تر هستند و زنان نیز بیشتر به مسائل احساسی در محیط کار توجه میکنند. در بررسی پرسشنامه های کارکنان شرکت ای . بی . ام پاسخهایی که متوجه "درآمد بیشتر"، "شناخته شدن توسط دیگران"، "پیشرفت" و "هماورد طلبی" مربوط می شد به عنوان مشخصه های بعد مردانگی تلقی می شود. در مقابل قطب زنانگی به پاسخهایی مربوط می شود که متوجه "رابطه خوب با مدیر"، "بهبود شرایط زندگی"و "امنیت کارکنان" هستند. (سلطان محمدی، تدبیر، شماره 130 )
براساس بررسی هافستده ، کشورهای ، فنلاند ، دانمارک ، سنگاپور ، سوئد ، کانادا ، هلند و نروژ، زن سالار تلقی میشوند.
در مقابل مردگونه ترین جوامع ژاپن، اتریش ، ونزوئلا، ایتالیا، مکزیک، سوئیس، انگلیس و امریکا هستند. از آنجایی 10 کشور تراز اول در شاخص فساد ، عموما کشورهای هستند که ، رتبه مرد سالاری پایین دارند، رابطه معنی داری بین این بعد از فرهنگ در دو تحقیق قابل ارائه نیست.