رهبران خوب کدامند؟
از نگاه اندیشمندان علم مدیریت، رهبری یکی از وظایف و نقش های مدیران در سازمان است. مدیر دارای وظایفی است از جمله برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نیز هدایت و رهبری. از این منظر رهبری آن بخش از وظیفه و نقش مدیر را پوشش می دهد که منحصرا در ارتباط با نیروی انسانی قرار دارد. البته در این اواخر دیدگاهی نیز پیدا شده است که معتقد است رهبری نوعی استراتژی است و رهبران همان استراتژیست های سازمان ها هستند.
در این یادداشت به این بعد از مساله نمی پردازیم آنچه مد نظر است بخش مربوط به نیروی انسانی در سازمان هاست. در تئوری های کهن، مقصود از نیروی انسانی فقط کارکنان بود در حالی که در نظریات جدید رهبری در سازمان شامل نفوذ مدیران در همه افرادی است که به نحوی می توانند در راستای تحقق اهداف سازمانی موثر واقع شوند. لذا هر مدیری الزاما باید بتواند نقش رهبری نیز ایفا کند اما چه بسا رهبرانی (افراد صاحب نفوذ) در سازمان ها وجود داشته باشند که مدیر نیستند ما به آنها نیز کار نداریم. هدف ما این است ویژگی ها و توانمندی های مورد نیاز یک رهبر خوب در سازمان را برشماریم.
نیازشناسی رهبران:
مدیران رهبر و یا رهبران مدیر برای این که بتوانند در افراد ذیربط در سازمان خود نفوذ کنند لازم است نیازهای واقعی آنان را بشناسند. بدون شناخت نیازهای افراد و تشخیص اولویت های آنان امکان این که بتوان فرد را وادار یا راضی به انجام رفتار مورد دلخواه نمود، وجود ندارد. چرا که افراد در هر رده شغلی عموما رفتاری از خود بر جای می گذارند که به نحوی مستقیم یا غیر مستقیم تامین کننده نیازهای شدید آنان باشد. به نظر می رسد به لحاظ پیچیدگی انسان ها و تفاوت های جدی که بین آنان وجود دارد، تشخیص این نیازها برای تک تک افراد، گروه ها و تیم های کاری یکی از سخت ترین و حساس ترین وظایف مدیران است. گاه برخی از سوء تفاهم های منجر به اهمال یا کم کاری و یا عدم تحقق اهداف ناشی از شناخت نادرست مدیران از نیازهای کارکنان است. صاحبنظران علوم رفتاری نیاز های متعددی را برای افراد بر می شمارند از جمله نیاز های مادی و فیزیولوژیکی شامل هر آنچه که برای حفظ و تداوم حیات یک انسان لازم است، نیاز تامین به معنای امکان تداوم دستیابی به نیازهای مادی، نیاز اجتماعی به معنای تعلق خاطر به دیگران، نیاز احترام به معنای انتظار پذیرش شخص در گروه، سازمان و جامعه و نیازهای عالی که به نوعی به خود شکوفایی و شکوفا شدن استعدادهای افراد بر می گردد. آنان معتقدند افراد عموما همه این نیاز ها را دارند اما در هر مقطع و شرایط خاص ممکن است یکی از آنان شدیدتر باشد. اگر مدیر نتواند در هر مقطع این نیاز شدید را به نحوی تشخیص دهد ممکن است رهبری وی، یعنی میزان نفوذ او در افراد مرتبط، با مانع جدی مواجه شود