موانع اجتماعی :
یکی دیگر از موانع موجود برسر راه یشرفته شدن جوامع وجود موانع اجتماعی است که در این جا به بررسی تعدادی از آنها می پردازیم.
الف- بیکاری گسترده نیروی کار : در بسیاری از کشورها به دلیل عوامل مختلف از جمله :رشد جمعیت، نظام آموزشیو ماشینی شدن و خودکاری شدن (اتوماسیون)،عدم تعادل در نظام اقتصادی ،رکود اقتصادی و نبود زیر بنای اقتصادی در صد زیادی از جونان آن کشور بیکار هستند.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که رشد جمعیت در آنها سریع است عدم تناسب جمعیت و امکانت اقتصادی یکی از علل اصلی بیکاری یه شمار می رود . بیکاری به صورت آشکار یا پنهان از مشکلات جامعه ای است که نمی تواند به تناسب جمعیتی که وارد بازار کار می شوند شغل ایجاد کند. همچنین امروزه بسیاری از مشاغل به تخصص نیاز دارند یعنی فرد قبل از بر عهده گرفتن آنها باید یک دوره آموزشی را طی کند تا مهراتهای لازم را بدست آورد.با استفاده از تعلیمات نظام آموزش پرورش ودانشگاه می توان به مهرتها و اطلاعات لازم دست یافت اما اگر نظام آموزشی رسمی به مهارتهایی که نظام اقتصادی و مشاغل به آنها نیاز دارند توجه نکند یا به افراد آموزشهایی بدهد که در نظام اقتصادی کارایی ندارد یا برای بعضی مشاغل مناسب نیست نیرویی که وارد بازار کار می شود یا بیکار می ماند یا به مشاغل کاذب روی می آورد.
ماشینی شدن وخودکاری شدن یا جایگزینی ماشین به جای انسان که خاص کشورهای جهان سوم هم نیست وبه بسیاری از جوامع کنونی را هم شامل می شود می تواند یکی دیگر از عوامل بیکاری باشد.
هنگامی که نظام اقتصادی به نحوی سازمان یافته باشد که سود آوری تجارت و خریدو فروش بیش از کار تولیدی باشد. گرایش افراد به کارهای تولیدی کم می شود که این خود یکی از نشانه های عدم تعادل در نظام اقتصادی است ویا ممکن است بیکاری نتیجه رکود اقتصادی باشد یعنی شرایطی که در آن عرضه بر تقضا پیشی می گیرد و در خریدو فروش کالاها رکود ایجاد می شود در این حالت فعالیتهای اقتصادی از رونق می افتد، تولید کنندهگان از تولید باز می مانند، افراد از سرمایه گزاری جدید خودداری می کنند در تنیجه نیروی کاری که تازه وارد بازار کار شده است و حتی نیروی کار ماهر هم بی کار می شود.
همچنین کشوری که فاقد صنایع زیر بنایی باشد ،سرمایه لازم را برای ایجاد صنایع زیر بنایی نداشته باشدو فاقد نیروی متخصصین لازم برای ایجاد این صنیع باشد در بسیاری از زمینه های صنعتی رشد نخواهد کرد و در نتیجه مشاغل جدید هم ایجاد نخواهد شد.کشوری که نتواند منابع آب خود را ذخره کند وبه طور مطلوب مصرف کند نخواهد توانست در زمینه کشاورزی ایجاد کند و در نتیجه در زمینه کشاورزی رشدی نخواهد داشت.
عواملی که از آنها نام بردیم بعضی از عوامل اقتصادی و غیر اقتصادی بی کاری در جوامع هستند .وجود این عوامل که مانع از اشتغال زایی می شود می تواند از رشد پرورش استعدادها جلوگیری کند.
ب – عدم توجه مسئولین جامعه به پیشنهادهای افراد دلسوز کشور:
در بسیاری از این جوامع افرادی هستند که نتنها به فکر رشد وترقی کشور نیستند بلکه به پیشنهادهای افرادی هم که دلسوز کشور هستند و خواستار رشد و ترقی جامعه می باشند توجه نمی کنند .جامعه ای موفق و پیشرو است که از مشورت تمامی افراد برای تصمیم گرفتن در زمینه رشد وپیشرفت کشور استفاده کنند و به آنها راه و میدان دهند و امکانات لازم را هم در
اختیار آنها بگذارند تا جامعه را در مسیر رشد و پیشرفت هدایت کنند .
در بسیاری از جوامع افرادی هستند، خود رای که در راس حکومت اند.وهرگونه دخالت سایرافراد را در امور سیاسی ،فرهنگی،اقتصادی واجتماعی ممنوع می کنند وکمتر کسی جرات مداخله در این امور را دارد ومی توانند نظرها وپیشنهادهای خود را که در راه سعادت جامعه است را ذکر کند.
مثلاً رضا شاه که فردی بسیا ر مستبد وخود رای بود ودر راس حکومت ایران قرا داشت در دوران حکومتش هر گونه فعالیت به کلی ممنوع بود .
هرکسی که به نحوی برخلاف نظر او بیان می کردسرکوب می شد.رضاشاه علاوه بر تبعید،زندانی کردن و کشتار مخالفانش نسبت به دوستان وحامیان خود نیز با شقاوت وبی رحمی رفتار میکرد.همچنین از ارتش خود در جهت سرکوب کردن عشایر وغارت ایالات بهره گرفت ،عشایری که در زمان جنگ جهانی اول در برابر قوای بیگانگان آن گونه مقاومت کرده بودند همچنین او دستور قتل بسیاری از روحانیون مبارز وشجاع را که تمامی تلاششان ارائه راه حلهای مناسب برای جلوگیری از دستگیری وانحطاط کشور بود راهم داد.
پ- نبود امکانات لازم برای زندگی سالم در روستاها:
امروزه در بسیاری از جوامع اختلافات طبقاتی بسیاری دیده می شود که یکی از این اختلافات طبقاتی مربوط به روستاها و شهر می شود .در بسیاری از جوامع مردم روستا فاقد امکانات وشرایط مناسب لازم برای رشد استعداد ها هستند. در بسیاری از جوامع بودجه ها به شهرها وحوالی آنها اختصاص داده می شود در نتیجه مردم روستاها فاقد این بودجه خواهند بود. مثلا یکی از انی اختلافات در مورد نظام آموزشی است .در بسیاری از روستاها فاقد مدارس و معلمان مجرب برای تحصیل دانش آموزان خود هستند ویا دانش آموزان برای فراگیری علم و دانش در جایی نا مناسب که شباهتی با مدارس شهری ندارد باید درس بخواند. در روستاها جوانان و نوجوانانی هستند که دارای استعدادها و هوش سرشاری هستند که به دلیل عدم توجه به آنها و عدم امکتنات مناسب برای آنها از ادامه تحصیل باز مانده اند و به سمت کارهای خلاف کشیده شده اند. تحقیقات آماری نشان داده است که بیشترین درصد افراد معتاد در روستاها به سر می برند. اگر تمامی امکانات لازم ازجمله آموزشی ، بهداشتی ،فرهنگی ، اقتصادی و مسکن برای روستائیان فراهم شود آن زمان است که می توان بارشد وشکوفایی استعدادهای جوانان و نوجوانان مستعد؛جامعه را به رشد وپیشرفت رساند و از افت وعقب ماندگی آن جلو گیری کرد.
ت-عدم برخورد قاطع قانون با قانون شکنان وسوء استفاده کنندگان از بیت المال:
افراد ضعیف النفس وبا درجه ایمان ضعیف در بعضی از دستگاه ها ی دولتی وجود دارند که به راحتی از بیت المال سوء استفاده می کنند. واحیاناً سند سازی می کنند واموال بیت المال را حیف ومیل می کنند وبه ویژه در بانک ها ومراکز اقتصادی ومزایده ومناقصه های دولتی زیادی انجام می دهند وبا اینکه از طرف مردم وبازرسان امین مورد شناسایی قرار می گیرند.ولی برخورد قاطع وعبرت آموز با آنها نمی شود. همین امر باعث می شود کارهای دولتی وغیر دولتی به خوبی انجام نگیرد.
ث-رواج رشوه گیری ورشوه دهی برای رسیدن به مقاصد فردی
رشوه دهی ورشوه گیری در بعضی ادارت از جمله ثبت احوال وداد گستری چنان رواج یافته که برای مردم این امر بسیار عادی شده است.ومردم می دانند برای پیشروی در کارهای خود باید از این راه استفاده کنند.
جامعه ایی که خواستار رشد وپیشرفت است باید رشوه ورشوه خواری را ممنوع ودر تمامی موارد با عدالت رفتار کند.
ج- پایین بودن میزان کار مفید در بخش های مختلف تولیدی وخدماتی در جامعه:
اگر میزان کار مفید یک کارمند در اداره ای مانند مخابرات یا برق یا ثبت اسناد ویا جاهای دیگر را دقیقاً بررسی کنیم متوجه می شویم از بین هشت ساعت کار فقط دو ساعت آن مفید است.وبقیه ساعات اتلاف وقت وپرداختن به مسائل غیر ضروری است.
همین پایین بودن میزان کار مفید باعث عقب ماندگی وا فت یک کشور می شود.