تعبد
تعبد یعنی سخنی را پذیرفتن صرفا به این دلیل که فلان شخص آن را گفته است. یعنی اینکه اگر صورت استدلالی من ذهن من را آزار ندهد که فلان گزاره صحیح است چون فلان شخص گفته است فلان گزاره صحیح است من اهل تعبدم. آیهای در قرآن است که معمولا کمتر نقل میشود اتخذو احبارهم و رهبانهم من دونا... که در باب روحانیت نصاری و یهود است که فراوان میگوید که یهودیان و نصاری روحانیون خود را میپرستیدند چه من دونا... را به جای خدا بگیرم یا علاوه بر خدا. صحابی از امام باقر میپرسد که آیا واقعا میپرستیدند حضرت در جواب میگوید هرگز اینگونه نیست روحانیون مسیحی به مردم نمیگفتند که ما را بپرستید و اگر هم میگفتند کسی نمیپرستید. اما اینکه قرآن به آنها این نسبت را میدهد به این دلیل است که رفتاری که با خدا باید میداشتند با روحانیون خود داشتند. مجموعه عوامل دسته دوم ناشی از یک عمل واحد است و آن اینکه ما زندگی اصیل نداریم. زندگی اصیل به تعبیر روانشناسان انسانگرا و به تعبیر عرفا یعنی زندگی براساس فهم و تشخیص خود. زندگی اصیل را فقط کسانی انجام میدهند که دو سرمایه دارندأ عقل در مسائل نظری و وجدان در مسائل عملی.