توسعه و برنامه ریزی اجتماعی
همیشه جوامع به دنبال این هستند که وضع موجود خود را تکامل ببخشند و به وضع بهتری برسند واین تغییرات در جنبه های مختلف
سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و .... کاربرد دارد. فرد همواره بدنبال این است که پایگاه اجتماعی خود راارتقاء ببخشند. در یک روندی هنجارهای اجتماعی شکل می گیرد و تبدیل می شوند به آداب و رسوم و سنت ها و قواعدی که جامعه به طور خودکار اجرا می شود . ممکن است در یک فرآینددیگری هنجار به ضد هنجارتبدیل می شود . بنابراین اگر دخالتی نداشته باشیم ، این اتفاقها خودبه خود نمود بیرونی پیدا می کند و عوارض جانبی در قسمتهای دیگر جای خودش را نشان می دهد.
درنتیجه ما دونوع تغییر داریم ، یکی برنامه ریزی شده ودیگر تغییر برنامه ریزی نشده ، برای جلوگیری از عوارض این تغییرات برنامه ریزی انجام می شود ، که وظیفه برنامه ریزان اجتماعی ،مدیریت تغییرات
اجتماعی است وباید راه حل ارائه شود برای مثال برنامه ریزان توسعه منطقه ایی که به توسعه کشاورزی منطقه می پردازند بدلیل تغییرنوع شیوه ، روند زندگی در آن منطقه هم عوض می شود.
اگر برنامه ریزان اجتماعی این تغییر را مدیریت نکنند ، نهاد فرهنگی جامعه توسعه پیدامی کند ولی سازماندهی نشده است.
دو نگاه وجود دارد که یک عده اعتقاد دارند برنامه ریزی اجتماعی هدف است و نگاه دیگر برنامه ریزی اجتماعی را وسیله می داند .
دو مفهوم نگاه ما را نسبت به برنامه ریزی اجتماعی شکل می دهد:
یکی مفهوم عام و دیگری مفهوم خاص . در مفهوم عام برنامه ریز اجتماعی به همه جنبه های برنامه ریزی فرهنگی ، اداری ، اقتصادی را در یر می گیرد . مثلا ما ، در برنامه ریزی اقتصادی مجبوریم شرایط
اجتماعی آن محدوده را در نظر بگیریم . از این دیدگاه قلمرو برنامه - ریزی اجتماعی وسیع و در همه جا دخالت می کند . ودر کل می توان گفت با سیاستهای اجتماعی ، جهت زندگی مردم مشخص
می شود .
در مفهوم خاص به چند مفهوم ویژه توجه می شود آموزش وپرورش، بهداشت ، فرهنگ ، اوقات فراغت و مشارکت این موضوعات تخصصی برنامه ریزی اجتماعی می باشد واین سیاستها وآرمانها را برنامه ریزان اجتماع تعریف می کنند .
منابع:
1- حمید سهرابی / جزوه برنامه ریزی اجتماعی / سازمان برنامه وبودجه / تیر 1358.
2- محمود صدرالدین / جزوه سلسله مقالات برنامه ریزی و جامعه شناسی / سازمان برنامه وبودجه / اردیبهشت 1364