شهید مطهری معتقد است اوضاع عمومی و بود و نبود عدالت اجتماعی در اعمال و مردم و در اخلاق مردم، حتی در افکار و عقاید آنها تأثیر دارد. ایشان اعتقاد دارد اگر حقوق مردم محفوظ و جامعه عادل و متعادل باشد و تبعیض، محرومیت و احساس مغبونیت در مردم نباشد، عقاید و اخلاق پاک، صفای قلب و اعمال خوب بیشتر میشود و زمینه برای وقوع معاصی، و اخلاق رذیله و شیوع عقاید ناپاک کمتر است. بنابراین استاد عدالت اجتماعی را دارای تأثیر مستقیمی در اخلاق مردم دانسته و لذا بود و نبود آن را در هر سه مرحلة فکر و عقیده، خلق و ملکات نفسانی و همچنین در مرحلة عمل مؤثر میداند. [30]
اثرات و نتایج عدالت اجتماعی عبارتند از:
1. تأثیر در افکار و عقاید
شهید مطهری وجود یا عدم وجود عدالت اجتماعی را در شکل گرفتن افکار و عقاید مردم جامعه مؤثر میداند، ایشان یکی از این تأثیرات را اعتقاد به بخت و شانس در میان عامه و حتّی در میان برگزیدگان و شاعران میداند. استاد شهید سعی و تلاش همراه با عمل را ریشه پیدایش اندیشة بخت می داند افرادی که علاوه بر آن با محرومیت نیز به سر میبردهاند.
«هر چه دیدند این بود که بیتمییز را ارجمند و عاقل را خوار دیدند، […]کمکم این مطلب از شهودات اجتماعی آنها گرفته شده است، شکل یک فلسفه به خود گرفته بنام فلسفه بخت[…] فکر بخت و فلسفة بخت هیچ علتی ندارد جز مظالم و ناهمواریها و بیعدالتیهای اجتماعی، الهامکننده این فکر شیطانی هرج و مرجها و بیعدالتیهای اجتماعی است […] مبدا الهامبخش این فکر شیطانی چیزی جز بینظمیها و پستی و بلندیهای بیجهت و اولویتهای بلااستحقاق نیست، هر وقت عدالت اجتماعی متزلزل شود، استحقاقها رعایت نشود، حقوق مراعات نگردد، در تعویض مشاغل حسابهای شخصی و توصیه و پارتی مؤثر باشد، فکر بخت و شانس و امثال اینها قوت میگیرد و توسعه پیدا میکند چون معنی بخت این است که هیچ چیز شرط چیز دیگر نیست.» [31]
استاد شهید همچنین یکی دیگر از تأثیرات عدالت اجتماعی در افکار و عقاید را بدبینی نسبت به روزگار به عنوان شکایت از روزگار و دشنامها و فحشهایی که در آثار ادبی نسبت به آن داده شده و عنوان میکند. وی این روزگار مورد اعتراض را چرخ و فلک و زمین و زمان نمیداند بلکه حالات شخصی، روحی و درونی گوینده میداند:
«وقتی کسی در اطراف خود هر چه ببیند، ظلم ببیند، عذر ببیند و علت اصلی را تشخیص ندهد یا تشخیص بدهد و نتواند بگوید، عقده دلش را روی چرخ کج مدار و فلک کج رفتار خالی میکند، در نتیجة این اوضاع و احوال یک نوع بدبینی و سوءظن نسبت به دستگاه خلقت و آفرینش پیدا میشود. این خیال قوت میگیرد که بنای روزگار بر ظلم نسبت به خوبان و نیکان است و یک نوع عداوت و کینه دیرینهای بین روزگار و مردم خوبست. مردم قهراً» نسبت به روزگار بدبین میشوند، به خلقت و آفرینش بلکه به مبدأ کائنات اظهار بدبینی میکنند.» [32]
2. تأثیر در اخلاق فردی
در مرحلة دوم شهید مطهری، عدالت اجتماعی را تأثیرگذار در اخلاق فردی مردم البته بجز افراد استثنایی(پیامبران و ائمه) میداند. در مورد این تأثیر شهید بزرگوار میفرماید:
«[…] امّا سایر افراد مردم …، تبعیضها، تفاوت گذاشتنها، روح یک عده را که محروم شدهاند فشرده و آزرده و کینهجو و انتقامکش میکند و روح یک عده دیگر که بصورت عزیز بلاجهت درآمدهاند لوس، نُنُر و کمحوصله و زود رنج و بیکاره و اسرافکن و تبذیرکن میکند.» [33]
استاد معتقد است اخلاق عادی و متعادل تنها در پرتو جامعهای متعادل و موزون شکل میگیرد. اگر سازمان، مقررات اجتماعی و حقوق اجتماعی، موزون و متعادل نباشد، اخلاق شخصی و فردی موزون نخواهد ماند. ایشان نتیجة سوء بیعدالتی را نه تنها در طبقة عوام که محروم بودهاند بلکه در طبقة خواص که از مواهب آن برخوردار بودهاند نیز ذکر میکند:
«اثر عدم تعادل اجتماعی تنها در طبقة عامه مردم نیست که محرومند، طبقة خاصه معنی طبقة ممتاز که مواهب را بیشتر به خود اختصاص دادهاند هم زیان میبرند. طبقة عامه فشرده و عصبی میشوند، و این طبقة بیکاره و بیهنر و کماستقامت و ناشکر و کمحوصله و پرخرج.» [34]
3. تأثیر در رفتار عمومی
شهید مطهری به عنوان مرحلة سوم تأثیر عدالت در رفتار مردم را بیان میکند. زیرا بود و نبود عدالت اجتماعی وقتی در عقاید و اخلاق تأثیر داشت به یقین در اعمال هم تأثیر دارد «کل یعمل علی شاکلته» هر کسی مطابق آنچه فکر میکند و عقیده دارد و مطابق حالاتی که در روحش هست عمل میکند، ریشة اعمال آدمی در روح است. استاد شهید یکی از علل بوجودآورندة فقر در جامعه را بیعدالتی ذکر میکند و این مورد را نیز یکی از آثار عدالت اجتماعی در رفتار بر میشمرد، که آثار بسیار سویی در جامعه دارد.
استاد با بیان فقر به عنوان یکی از آثار عدم وجود عدالت در اجتماع، آن را یکی از موجبات گناه بیان می کند که همین فقر اگر با احساس مغبونیت و محرومیت ضمیمه شود و یا با حسرت کشیدنهای تجملات عده ا ی همراه گردد باعث بروز سرقتها، رشوهگیریها، اختلاسها و خیانتها به اموال عمومی می شود، سبب برخی گناهها می شود، سبب غل و غش و تقلب در کارها می شود، سبب می شود که افرادی برای اینکه خود را به دسته ا ی دیگر برسانند، رشوه بخورند، دزدی بکنند و … [35]
اما این فقری که بواسطه بیعدالتی بوجود می آید به غیر از آثار فوق آثار سوء دیگری نیز دارد ، استاد شهید برای بیان آثار فقر به فرمودة مولای متقیان حضرت علی(ع) استناد می کند، آنجا که امیرالمؤمنین در سفارش خود به محمّد حنفیه فقر را دارای سه اثر می داند:
1. نقصان دین ـ فقر انسانی را که ایمان قوی نداشته باشد، وادار به گناه می کند.
2. فکر پریشان ـ عقل و فکر در اثر احتیاج و فقر و نبودن وسائل زندگی، تعادل خود را از دست می دهد، انسان دیگر نمی تواند خوب در قضایا فکر و تجزیه و تحلیل کند.
3. تحقیر مردم ـ فقر سبب ملامت، سرکوبی، تحقیر مردم و در نتیجه پریشانی روح
و موجب عقده ا ی شدن انسان می گردد و یا شخص به واسطه فقر با مردم عداوت پیدا می کند و مردم را مسئوول بدبختی خود، می خواند. [36]
از طرف دیگر شهید مطهری برقراری عدالت اجتماعی را باعث ایجاد وحدت در میان مردم عنوان می کند. وی با بیان حدیثی از رسول اکرم(ص) که می گوید: «استووا تستو قلوبکم» (معتدل و همسطح باشید و در میان شما ناهمواریها و تبعیضها وجود نداشته باشد تا دلهای شما به هم نزدیک شود و در یک سطح قرار بگیرید)؛ می افزاید: «اگر در کارها و موهبتها و نعمتهای خدا بین شما شکاف و فاصله افتاد بین دلهای شما قهراً فاصله میافتد، آن وقت دیگر نمیتوانید همدل و همفکر باشید و در یک صف قرار بگیرید. قهراً در دو صف قرار خواهید گرفت.» [37] شهید مطهری یکی از موانع و مشکلات وحدت را بیعدالتی عنوان میکند و معتقد است اسلام علاوه بر اینکه در عقیدهها وحدت به وجود آورد به موانع و اضداد وحدت هم توجه کرد و موانع و مشکلات را از میان برداشت، موجبات دوری دلها، کینهها، حسدها و انتقامجوئیها یعنی تبعیضات حقوقی را از میان برد. [38]