2- برآورد اثرات آزادسازی تجاری بر تجارت خارجی
2-1- مرور ادبیات تئوریک: مدل جاذبه
دهها سال است که دانشمندان علوم اجتماعی برای پیشبینی حرکت مردم، اطلاعات و کالا بین دو نقطه از مدل جاذبه استفاده میکنند. این مدل در واقع نسخه تعدیل شده قانون جاذبه نیوتن است. طبق قانون جاذبه نیوتن جاذبه میان دو جسم تابعی است از جرم دو جسم و فاصله میان آنها (Peter Egger, 2002).
مدل جاذبه اولین بار در سال 1962 توسط تینبرگن برای توضیح جریانهای تجاری دوجانبه مورد استفاده قرار گرفت. مدل جاذبهای که در علوم اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد نقش وضعیت اقتصادی دو منطقه و فاصله جغرافیایی آنها را مورد بررسی قرار میدهد. طبق این مدل هرچه بزرگی اقتصاد دو منطقه بیشتر باشد و یا فاصله جغرافیایی آنها کمتر باشد، میزان جریانهای تجاری، نیروی انسانی (مهاجرت) و مبادلات اطلاعاتی بین این دو منطقه بیشتر میشود. در طی زمان عوامل دیگری نیز مانند GDP سرانه، توافقنامههای منطقهای و مناسبتهای فرهنگی و دینی، به مدل جاذبه افزوده شد. این مدلها ابزار مناسبی هستند و به طوری گسترده در تجارت بینالملل برای توضیح جریانهای تجاری دو جانبه بکار میروند. در چارچوب این مدل میتوان موانع و تشویقهای موجود را به صورت متغیر کمی و یا متغیر کیفی که در بازارهای خاص و قابل قبول کمی شدهاند وارد مدل کرده و تأثیر آن را بر تجارت دو جانبه بررسی نمود (Mark N. Harris, 1998).
در سادهترین حالت، وقتی که مانع و تشویق خاصی وجود ندارد، جریانهای تجاری دوجانبه را میتوان با استفاده از یک مدل جاذبه به صورت تابعی مستقیم از اندازه اقتصادی دو کشور و تابعی معکوس از فاصله جغرافیایی بین دو کشور در نظر گرفت:
در این مدل، GDP یا تولید ناخالص داخلی بیانگر اندازه اقتصادی دو کشور میباشد. در واقع، با افزایش تولید ناخالص داخلی، توانایی کشور برای جذب و تولید محصولات بیشتر میشود. یعنی عرضه و تقاضا برای تجارت بین دو کشور بیشتر میشود. به عبارت دیگر، تولید ناخالص داخلی تأثیر مثبت بر جریانهای تجاری دو جانبه دارد. همچنین، Dij تأثیر فاصله جغرافیایی را روی جریانهای تجاری نشان میدهد. این تأثیر منفی بوده و بیانگر آن است که هر قدر فاصله جغرافیایی بین دو کشور بیشتر باشد، حجم روابط تجاری بین دو کشور کمتر میشود زیرا هزینه حمل و نقل و مدت حمل و نقل کالا افزایش مییابد.
با در نظر گرفتن اثر منفی عامل فاصله بر جریان تجاری بین کشورهای طرف مبادله و اثرات مثبت اندازههای اقتصادی آن که در قالب GDP مطرح میشوند، میتوان مدل جریان تجاری ارائه شده در معادله فوق را تا حدودی مشابه قانون جاذبه نیوتن در نظر گرفت که در آن نیروی جاذبه تابع مستقیمی از اندازه نیروی دو جسم و تابعی غیرمستقیم از فاصله بین آنهاست. در سالهای اخیر توسعه مدل جاذبه تجاری در سالهای اخیر به بهبود عملکرد این مدل در ادبیات تجارت بینالملل منجر گردیده است و عواملی چون جمعیت و برخی از متغیرهای مجازی نیز در این مدل بکار گرفته میشوند.
2-2- شاخصهای آزادسازی تجاری و منابع آماری
در ادبیات اقتصادی سیاستهای تجاری یکی از مؤثرترین ابزار دولتها در حوزه بازرگانی خارجی محسوب میشوند. دولتها میتوانند با استفاده از تعرفههای گمرکی و موانع غیر تعرفهای، میزان مبادلات تجاری کشور خود با کشورهای مختلف کنترل نمایند.
افزایش تعرفههای گمرکی و موانع غیر تعرفهای باعث افزایش هزینه تمام شده کالاهای وارداتی شده و قیمت این کالاها در بازار داخلی افزایش مییابد و در نتیجه قدرت رقابتی خود را از دست خواهند داد. این فرآیند باعث میشود که مصرفکنندگان کالاهای داخلی را ترجیح بدهند و بنابراین حجم تجارت خارجی کاهش مییابد.
برای آزادسازی تجاری سه شاخص عمده وجود دارد که عبارتند از:
.میانگین وزنی نرخهای تعرفه وارداتی
.موانع غیرتعرفهای
.فساد اداری در سیستم اداری گمرک
منبع اصلی شاخصهای مذکور "شاخص آزادی اقتصادی" بنیاد هریتیج[7] میباشد. این مؤسسه با استفاده از تحقیقات میدانی در 161 کشور، هر ساله آماری در مورد آزادی اقتصادی کشورها منتشر میکند. عددی که در نهایت به عنوان شاخص سیاستهای تجاری یک کشور ارائه میشود برگرفته از این 3 شاخص است که هر یک از آنها از طریق منابع گوناگون جمعآوری شدهاند.
در این گزارش کشورهای جهان در زمینه سیاست تجاری از یک تا پنج رتبهدهی شدهاند. هر چه نرخ تعرفه بیشتر باشد، رتبه سیاست تجاری افزایش مییابد. در جدول زیر معیار این امتیازدهی مشخص شده است:
نحوه امتیازدهی شاخص سیاستهای تجاری
از طرف دیگر تنها تعرفههای وارداتی نیستند که مانعی بر سر راه تجارت محسوب میشوند، بلکه بسیاری از کشورها از موانع غیرتعرفهای مانند سهمیههای وارداتی، مجوزهای متفاوت برای واردات کالا و الزامهای قانونی دیگر، استفاده میکنند.
نکته دیگری که در تدوین این شاخص مورد توجه قرار گرفته است، میزان فساد اداری در گمرکهای یک کشور است. این موضوع، فاکتور مهمی است زیرا ممکن است در یک کشور نرخهای تعرفهای پایین باشد و موانع غیرتعرفهای حذف شده باشند، ولیکن مقامات گمرکی برای صدور مجوز ترخیص از بازرگانان رشوه دریافت کنند، که این امر به نوبه خود هزینههای واردات را افزایش میدهد.
مطابق این گزارش، جمهوری اسلامی ایران در زمینه سیاستهای تجاری در سال 2001 دارای رتبه 5 (سطح بسیار بالای حمایت) بوده است. با وجود اینکه طبق گزارش بانک جهانی میانگین وزنی تعرفههای گمرکی ایران در سال 2000 تقریبا 3% بوده است ولیکن به علت وجود برخی موانع غیرتعرفهای، بوروکراسی اداری در گمرکهای کشور و فساد اداری مسئولان گمرک، رتبه ایران به 5 رسیده بود. در سالهای اخیر بدلیل اصلاحات صورت گرفته در ساختار گمرک و کاهش موانع غیرتعرفهای، رتبه ایران بهبود یافته بطوری که در سال 2005، رتبه سیاست تجاری ایران به عدد 2 رسید.
2-3- تدوین مدل
برخی مدلهای جاذبه برای تعیین عوامل مؤثر بر تجارت بینالملل از دادههای مقطعی[8] استفاده میکنند، ولی در واقعیّت استفاده از دادههای مقطعی برای چند سال متوالی نتایج بهتر و قابلاعتمادتری را در بر دارد و قدرت توضیح دهندگی مدل را افزایش میدهد. زیرا اولاً در روش دادههای پنل بدلیل استفاده از دادههای چند سال متوالی، همبستگی بین متغیرها نسبت به روش دادههای مقطعی، کاهش مییابد. ثانیاً اگر مبنای مدل یک تحقیق بر اساس دادههای مقطعی سامان یافته باشد این احتمال وجود دارد که برخی از عوامل غیر اقتصادی در سال مورد نظر رخ داده باشد و اقتصاد یک یا چند کشور را از حالت عادی خارج کرده باشد. بنابراین نتایج چنین تحقیقی نمیتواند چندان مورد اطمینان باشد. بنابراین در تحقیق حاضر از روش دادههای پنل جهت تخمین مدل استفاده شده است.