ایجاد محبت و پیشرفت جامعه
راههای ایجاد محبت
نشناخته را محرم هر راز مکن قفل دل خود بر همه کس باز مکن
در قلک دل برای آینده خویش جز عشق خدا و دین پسانداز مکن
1 - دوران پیش از کودکی
آنچه در ساختن شخصیتیک انسان مؤثر است، خیلی پیشتر ازمدرسه و جامعه آغاز میشود و به مساله تغذیه، شیر مادر، روحیات والدین،شرایط ایام بارداری، انعقاد نطفه و... هم مربوط میشود و موضوع وراثتنیز، در جای خود مهم است.
اهل معرفت و انسانهای دقیق و ارزشی، در به وجود آوردن نسلی پاک،نجیب، باایمان و اهل صلاح و فلاح، به این نکات و ریزهکاریها هم توجهمیکنند.
در زندگینامه بسیاری از بزرگان دین یا شهیدان اسلام میخوانیم ومیشنویم که مادرانشان آنان را با وضو شیر دادهاند، ایام بارداری وشیردادن، مواظب حالات روحی خود، غذای حلالی که میخوردهاند،مجالسی که شرکت میکردهاند، کتابهایی که میخواندهاند و... بودهاند. اینمراقبتها در روحیه و خصلتهای کودک تاثیر میگذارد. اینکه مادر در ایامبارداری یا هنگام شیر دادن، چه صداها و نوارهایی بشنود (ترانه یا تلاوتقرآن یا نوحه و مداحی و...) و چه تصاویر و فیلمهایی ببیند، در چه جلساتیشرکت کند، با چه کسانی معاشرت داشته باشد، در تکوین شخصیتمعنوی فرزند بیاثر نیست. برخی از سفره امام حسینعلیه السلام و اطعام ایامعاشورا و غذاهای نذری، به قصد تبرک استفاده میکنند. این ایمانها وعقیدهها به نوزادهم منتقل میشود.
آنچه در آداب و سنن اسلامی در مورد کودکان و نوزادان است (از قبیل:از خداوند فرزند صالح خواستن، دایه صالح گرفتن برای شیر دادن، توجه بهانتقال اخلاق دایه به فرزند، کام نوزاد را با آب فرات و تربت کربلا برداشتن، هنگام تولد و نامگذاری در گوش او اذان و اقامه گفتن، نام نیک بر او نهادن،از نام ائمه بر فرزندان گذاشتن، یاد دادن قرآن و حدیث اهل بیتبهفرزندان و آموختن نماز و واداشتن به روزه و... ) همه نشان دهنده تاثیراینگونه امور در خلق و خوی کودکان است.
از علیعلیه السلام روایت است که فرمود: من از خدای خود فرزندانی زیباروی وخوش قامت نطلبیدم، بلکه از پروردگارم خواستم فرزندانی به من عطا کندکه مطیع خدا و خائف از او باشند، تا هر گاه به آنان مینگرم که مطیعخدایند، چشمانم روشن گردد. (33) .
امام سجادعلیه السلام نیز در دعای مخصوص فرزندان، بیشتر نکتههایمعنوی و دینی و اخلاقی و صلاح و فلاح و تقوا و بصیرت و اطاعتخدا ومحبت اولیای الهی و دشمنی با دشمنان خدا میطلبد:
«و اجعلهم ابرارا اتقیاء بصراء سامعین مطیعین لک ولاولیائکمحبین مناصحین و لجمیع اعداءک معاندین و مبغضین». (34) .
پس دوران کودکی، فصل تربیت دینی و تربیت ولایی کودکان است ومحبت اهل بیت هم یکی از شاخههای همین «تربیت دینی» است.
من غم و مهر حسین، با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم، دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از بوی حسینی سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
حضور ما در جلسات حسینی و اشک ریختن در سوگ اباعبداللهعلیه السلام وشنیدن حرف و حدیث امامان و اهل بیت، در روح کودکی که در رحم یا درآغوش دارد، تاثیرگذار است.
«... در حسینیه دلمان، مرغهای محبتسینه میزنند و اشکهای یتیمدر خرابه چشم، بیقراری میکنند. سینه ما تکیهای قدیمی است،سیاهپوش با کتیبه درد و داغ. درب آن با کلید «یا حسین» باز میشود وزمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو میشود.
ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبداللهعلیه السلام کردهایم و اشک خود را نذرکربلا، و این «وقفنامه» به امضای حسینعلیه السلام رسیده است. این است کهزیارت، ترجیع بند ایام سال ماست.
صبحها وقتی سفره دعا و عزا گشوده میشود، دل روحمان گرسنهعاطفه و تشنه عشق میشود. ابتدا چند مشت «آب بیداری» به صورتجان میزنیم، تا «خواب غفلت» را بشکنیم. زیارتنامه را که میبینیم،چشممان آب میافتد. «السلام علیک» را که میشنویم، بوی خوش کربلابه مشاممان میرسد. تودههای بغض در گلویمان متراکم میگردد و هوایدلمای ابری میشود و آسمان دیدگانمان بارانی.
سر سفره ذکر مصیبت، قندان دهانمان را پر از حبه قندهای «یاحسین» میکنیم و نمکدان چشممان دانه دانه اشک بر صورتمانمیپاشد. به دهان که میرسد، قند و نمک در کاممان میآمیزد و اینمحلول شور و شیرین، درمان عشق ماست و نمکگیر سفره حسینعلیه السلاممیشویم. این است که تا آخر عمر، دست و دل از حسینعلیه السلام بر نمیداریم.آنگاه جرعه جرعه زیارت عاشورا مینوشیم و سر سفره توسل، «ولایت» رالقمه لقمه در دهان کودکانمان میگذاریم.
غذای ما از عطای حسینعلیه السلام است. الحمدلله... در این خشکسالی دلو قحطی عشق، نم نم باران اشک، غنیمتی است که رواق آینه کاری شدهچشمان ما را شستشو میدهد. خدایا ما را به چشمه کربلا و نهر علقمهتشنهتر کن و معماراشک را برای آبادی دلهایمان بفرست.
امروز بر سردر دلهای ما پرچمی نصب شده که بر آن نوشته است:«السلام علیک یا اباعبدالله». (35) .
ریشههای حب اهل بیت، در دوران خردسالی و شیرخوارگی نیرومیگیرد و در جوانی و بزرگسالی میوه و برگ و بار میدهد. آری...
به جام جان نریخت مهر دیگری از آن دمی که دل شد آشنای تو
این مرحله، به مراقبتها و رفتارهای والدین در دوران شیرخوارگی ونوزادی فرزندان مربوط میشود.
اما... اینک ماییم و کودکان و نوجوانان موجود در جامعه و ضرورت واهمیت تربیت ولایی و دینی آنان.
در اینکه چگونه میتوان جوانان و نوجوانان را «محب آل محمد» ودوستدار اهلبیتعلیهم السلام بارآورد، راههای مختلفی وجود دارد. برخی از اینراهها جنبه ذهنی و تئوری دارد، یعنی طرح موضوعات و مباحثی که نتیجهآن ایجاد کشش و جذبه نسبتبه خاندان پیامبر است. عمدتا بیان فضایلو مناقب و مقامات و شرح حال و سیره اولیاء الهی، حتی ذکر شمایل واوصاف ظاهری آنان، از این بخش است. بعضی حتی از راه تصاویر وعکسهای منسوب به پیامبر و امامان، به آنان علاقه پیدا میکنند و تصویر،گذرگاه و معبری برای ورود به دنیای زیبا و دوستداشتنی اولیای دینمیشود. برخی هم جنبه عملی و کاربردی است، یعنی اجرای برنامهها یاتوجه به نکات اجرایی و کاربردی که نتیجه آن جای گرفتن محبتاهلبیتعلیهم السلام در دل کودکان و جوانان است و این کار، عمدتا از سوی پدرانو مادران، اولیاء و مربیان، برنامهسازان، مسؤولان فرهنگی و تربیتی کشورو چهرههای مورد توجه و علاقه نسل نوجوان در جامعه است.
اینک برخی از این راهها و شیوهها برشمرده میشود:
2- پیوند با آب فرات و خاک کربلا
استفاده از نمادها و سمبلهایی که به نوعی ارتباط با اهل بیت دارد، اینرابطه را تقویت میسازد. «عاشورا» برجستهترین مظهر خط ولایت نسبتبه این خاندان است.
«شهادت» و «عطش» نیز دو جلوه مهم عاشوراست.
«آب فرات» یادآور تشنگی امام و اهل بیت او و وفای عباسعلیه السلام است و«تربت» سیدالشهدا، خاک آمیخته به خون «ثارالله» است و این دو،فرهنگ عاشورا و حب اهل بیت را با خود دارند.
در تعالیم شیعه، از سنتهای مؤکد مذهبی، برداشتن کام نوزاد هنگامتولد، با تربتسیدالشهدا و آب فرات ستیعنی اندکی از این یا آن، به کامنوزاد مالیدن، یا در دهان او چکاندن.
این کار، هم پیوند دادن نوزادان از همان بدو تولد با این خاندان وعاشوراست، هم نشان عشق والدین به ایجاد این رابطه است، هم تاثیرطبیعی این «آب و خاک» در سرشت و طینت و خلق و خوی فرزندان است.همچنان که طبق احادیثبسیار، خداوند در تربتسیدالشهدا «شفا» وخاصیت درمانی قرار داده است، (36) اثر ایجاد محبت و امنیت هم در اینتربت و آن آب نهاده است. پس، از راههای عملی، یکی هم عمل به اینسنت دینی است. اثر ایجاد محبت در روایات مربوط به آن هم بیان شدهاست. امام صادقعلیه السلام فرمود:
«حنکوا اولادکم بماء الفرات». (37) .
کام نوزادان خود را با آب فرات بردارید.
امام صادقعلیه السلام به سلیمان بن هارون بجلی فرمود:
«ما اظن احدا یحنک بماء الفرات الا احبنا اهل البیت». (38) .
گمان نمیکنم که کسی با آب فرات، کام نوزاد را بردارد مگر آنکه ماخاندان را دوستبدارد.
آن حضرت، فرات را نهری بهشتی میداند که به خدا ایمان آورده استو روزی یک قطره از بهشت در آن میچکد. و نیز فرمود:
«من شرب من ماء الفرات وحنک به فهو محبنا اهل البیت». (39) .
هر کس از آب فرات بنوشد، یا کام کودک را با آن بردارد، یقینا دوستدار ماخاندان خواهد بود.
علیعلیه السلام فرمود:
«ان اهل الکوفة لو حنکوا اولادهم بماء الفرات لکانوا شیعةلنا». (40) .
اگر کوفیان، اولاد خودرا باآبفرات، کام برداشته بودند، شیعه ما میشدند.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
«ما احد یشرب من ماء الفرات و یحنک به اذا اولد الا احبنا،لان الفرات نهر مؤمن». (41) .
هیچ کسی نیست که از آب فرات بنوشد، یا وقتی فرزند آورد، کام او را باآب فرات بردارد، مگر آنکه دوستدار ما شود، چرا که فرات، نهریمؤمن است.
آن حضرت، در مورد کام برداشتن نوزادان با تربتسیدالشهدا هنگامتولد، چنین دستور داده است:
«حنکوا اولادکم بتربة الحسین، فانها امان». (42) .
فرزندان خود را با تربتحسینعلیه السلام کام برگیرید، چرا که مایه ایمنیاست.
البته در روایات، تاکید شده است که این بهرهگیری درمانی از تربت،وقتی است که انسان به این نکته باور داشته باشد که خداوند در تربت آنحضرت، این نفع و خیر را قرار داده است. (43) .
سنت آمیختن آب یا شربتبه تربتسیدالشهدا و نوشیدن و نوشاندنآن به دیگران جهت درمان، زمان ائمه هم رواج داشته است. (44) امروز نیزمیان معتقدان و شیفتگان این مکتب، رایج است. (45) .
3- استفاده از علاقه به محبوبیت
هر کس دوست دارد مورد علاقه و محبت دیگران باشد و مورد توجهقرار گیرد. در جذب افراد، اظهار علاقه خیلی مؤثر است، بخصوص آنطرفی که انسان مورد علاقه او باشد اگر شخصیتی معروف، مهم و معتبرباشد، مورد رغبتبیشتری است. تا چه رسد به اینکه آن طرف، خدا وحضرت رسولصلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام باشند. باید چنین القا کرد که رشتهمحبت و علقه ولایی با اهلبیتعلیهم السلام موجب میشود انسان محبوب خدا ورسول خدا صلی الله علیه وآله گردد و چه موهبتی بالاتر از این؟ طرح این مساله کهائمهعلیهم السلام دوستدارانشان را دوست دارند، ایجاد محبت میکند. روایت دراین زمینه بسیار است، از جمله این حدیث:
کسی به محضر امام علیعلیه السلام رسید و گفت: السلام علیک یاامیرالمؤمنین و رحمةالله و برکاته، کیف اصبحت؟ سلام (و رحمت وبرکات خدا) بر تو ای امیر مؤمنان. چگونه صبح کردی و چگونهای؟
حضرت سر بلند کرد و پاسخ سلامش را گفت و فرمود:
«اصبحت محبا لمحبنا و مبغضا لمن یبغضنا» (46) .
صبح کردم، در حالی که دوستدار دوستدارمان هستم و دشمن کسی که باما دشمنی دارد.
طرح مساله حب متقابل و رضایت طرفینی میان خدا و بنده یاپیامبرصلی الله علیه وآله و امت، کارساز است. قرآن هم نمونههایی دارد، همچون:«رضی الله عنهم و رضواعنه»، (47) «فسوف یاتی الله بقوم یحبهم ویحبونه». (48) که در مورد اهل ایمان و عمل صالح و متعهدان به دین و ثابتقدمان در راه خداست.
با طرح اینکه خدا چه کسانی را دوست میدارد؟ و پاسخ این که محباناهل بیت را، و نتیجهگیری این که پس محبوب خدا شدن هم در سایهمودت اهلبیت است، علاقهها را به این خاندان میافزاید.
هم دوست داشتن برگزیدگان افتخار است، هم محبوب آنان بودنارزش است. در زیارت «امینالله»، در حرمهای ائمه معصومین از خداوندچنین درخواست میکنیم:
خدایا! دل و جان مرا شیفته اولیای برگزیدهات قرار بده و مرا در زمین وآسمانت محبوب گردان:
«محبة لصفوة اولیاءک، محبوبة فی ارضک و سماءک». (49) .
دوستی با اهلبیتعلیهم السلام انسان را با این خانواده همخون و همدلمیسازد و عضو این خانواده الهی میگرداند. همچنان که سلمان فارسی رارسول خداصلی الله علیه وآله از این دودمان دانست و فرمود: «سلمان منا اهل البیت» (50) «سلمان از ما خاندان است».
چنین تعبیری را پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله درباره ابوذر غفاری هم فرموده است وامام صادقعلیه السلام نیز درباره فضیل بن یسار (51) و یونس بن یعقوب (52) فرمودهاست که اینان از ما خاندان هستند.
این موهبتبزرگی است که انسان از خاندان پیامبر محسوب شود.محبت اهلبیت، چیزی است که این امتیاز را برای دوستدار میآورد. بهاین دو حدیث توجه کنید (که یکی محبت و دیگری تقوا و عمل صالح رازمینهساز عضویت در مجموعه اهلبیت میداند):
امام باقرعلیه السلام: «من احبنا فهو منا اهل البیت» (53) «هر که ما را دوستبدارد از ما خاندان است».
امام صادقعلیه السلام: «من اتقی منکم و اصلح فهو منا اهل البیت». (54) «هر کس از شما که تقوا پیشهکند و در پی صلاح و اصلاح باشد، او از مااهلبیت است».
توجه به این نکته مهم است که محبتبه تنهایی، بدون تقوا و صلاح واصلاح، چندان کارساز نیست و محبت واقعی به همان همسویی میکشد.