" عبادت به جز خدمت خلق نیست " ، سعدی
نظر استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب انسان کامل درباره این سوال را بدانید:
عدهای با گفتن این سخن میخواهند ارزش عبادت را نفی کنند ، ارزش زهد را نفی کنند ، ارزش علم را نفی کنند ، ارزش جهاد را نفی کنند ، این همه ارزشهای عالی و بزرگی را که در اسلام برای انسان وجود دارد ، یکدفعه نفی کنند .
میگویند : میدانید " انسانیت " یعنی چه ؟ یعنی خدمت به خلق خدا .
مخصوصا بعضی از این روشنفکرهای امروز خیال میکنند به یک منطق خیلی خیلی عالی دست یافتهاند و اسم آن منطق خیلی عالی را انسانیت و انسان گرائی میگذارند .
انسان گرائی یعنی چه ؟ میگویند : یعنی خدمت کردن به خلق ، ما به خلق خدا خدمت میکنیم .
میگوئیم : باید هم به خلق خدا خدمت کرد ، اما خود خلق خدا چه میخواهد باشد ؟ فرض کنیم شکم خلق خدا را سیر کردیم و تنشان را پوشاندیم ، تازه ما به یک حیوان خدمت کردهایم .
اگر ما برای آنها ارزش بالاتری قائل نباشیم و اصلا همه ارزشها منحصر به خدمت به خلق خدا باشد و نه در خود ما ارزش دیگری وجود داشته باشد و نه در دیگران ارزش دیگری وجود داشته باشد ، تازه خلق خدا میشوند مجموعهای از گوسفندها ، مجموعهای از اسبها .
شکم یک عده حیوان را سیر کردهایم ، تن یک عده حیوان را پوشاندهایم . البته اگر انسان ، شکم حیوانها را هم سیر کند به هر حال کاری کرده است ، ولی آیا حد اعلای انسان این است که در حیوانیت باقی بماند و حد اعلای خدمت من این است که به حیوانهایی مثل خودم خدمت کنم و حیوانهایی مثل خودم هم حد اعلای خدمتشان این است که به حیوانی مثل خودشان که من باشم خدمت کنند ؟ نه ، خدمت به انسان ارزش والائی است ، ولی انسان به شرط انسانیت .
همیشه این حرف را گفته ایم : لومومبا انسان است ، موسی چومبه هم انسان است ، اگر بنا باشد فقط مسئله ، مسئله خدمت به خلق باشد ، خوب موسی چومبه یک خلق است و لومومبا هم یک خلق دیگر ، پس چرا میان اینها تفاوت قائل میشوید ؟ چه فرقی است میان ابوذر و معاویه ،
اگر حساب خدمت به خلق است ؟ آیا به هر دو باید خدمت کرد ؟
پس اینکه انسانیت یعنی خدمت به خلق و هیچ ارزش دیگری ندارد ، باز یک نوع افراط دیگری است .
نوشته: علی صدیقی