چه عواملی ما را در مسیر پیشرفت قرار می دهد؟
عشق به میهن ، تعلق خاطر نسبت به زادگاه ، دلبستگی به آب و خاک و در نهایت دفاع و حمایت از نوامیس وطن ، یک موهبت فطری و طبیعی است و با توجه به همین موهبت الهی است که هر انسان با ایمان و عقل اندیش و آزاده وطنش را دوست دارد و به آن عشق می ورزد. هر ایرانی غیرتمند و خداشناس و آزاده وظایف خویش را نسبت به وطنش می شناسد و در ایفای همین وظایف مقدس از هیچ گونه ایثار و فداکاری دریغ نمی ورزد.
عوامل پیشرفت همه جانبه عبارتند از:
تعیین استراتژی
استفاده از دانش بومی
اهمیت پژوهش
خصوصی سازی یا واگذاری امور تصدی های اقتصادی به مردم
وظیفه شناسی مردم
وحدت
مهرورزی
اعتماد به نفس
نقش آموزش و پرورش
به جز مواردی که اشاره گردید عوامل دیگری از قبیل عزم و اراده ، تعقیب هدف ، افزایش در آمد و ثروت ملی ، عشق و علاقه ، کاردانی و تدبیر ، اصرار در غلبه بر مشکلات، تلاش های پیگیر و بی امان و خستگی ناپذیر ، مجاهدت و مهم تر از همه توکل به خداوند و استعانت از عنایات حضرت سبحان در تحقق پیشرفت های همه جانبه کاملا تاثیرگذار می باشد.
توکل بر خدا
برای پیشرفت کردن و رسیدن به مقصد یکی از مسائلی که بسیار مهم است توکل بر خداست .
انسان با توکل به خدا آرامش پیدا می کنه . نه توکل به خدا به صورت زبانی بلکه به صورت قلبی . فکر نکنید کار آسونیه ... خیلی هم سخته اما کارسازه . وقتی به خدا توکل کنید فکر میکنید همیشه یکی مراقب شماست این خیلی باعث دلگرمیه .
پیشرفت
متاسفانه گاهی اوقات وقتی یک فرد در کار خود متعهد و مسئول است و می خواهد کار در بهترین حالت انجام شود آنقدر اطرافیان با شایعات - تفرقه افکنی - زدن حرف های بی اساس و ... انرژی از فرد می گیرند که شاید فقط ??? یا کمتر از انرژی برای صرف شدن در کار مورد نظر باقی بماند . امیدوارم هر روز کمتر از روز پیش شاهد چنین رفتارهایی باشیم .
توکل و امید به گشایش در کارها
در اینجا به ذکر ابیاتی از مولانا در بیان این مطلب می پردازم که در رسیدن به هدف و پیشرفت در زندگی اصل مهم و بدون انکار ، داشتن توکل به خداوند و امید به گشایش در کارها توسط اوست .
در بخش اول به این نکته اشاره میشود که یک تاجری که قرار است بر کشتی بار نهد حتما به خداوند توکل کرده که این کار را انجام می دهد زیرا او خود نمی داند که در این سفر نجات یافته است یا غرقه .
و در بخش بعد حرف های یک تاجر را بیان می کند که چون توکل به خدا نکرده ، در شک افتاده و می گوید من تا ندام حالم چگونه است و آیا سالم به مقصد میرسم یا خیر ، پس سوار کشتی نمی شوم .
در اینجا مولانا بیان می کند که این شخص هیچگاه بازرگان نخواهد شد زیرا "ترسنده طبع و شیشه جان" است و در کارش نه سودی می کند و نه زیان . اما در بیت بعدی می گوید چرا این شخص هم، زیان کار است زیرا فردی است " محروم و خوار " .
در این ابیات دیدید که چه زیبا و در مثالی روشن مولانا نقش توکل و امید به خدا را در پیشرفت هر فرد بیان کرده است از دست دادن خودباوری ، شجاعت ، ابتکار و خلاقیت و از دست دادن فرصتها از موانع پیشرفت است