جامعیت مفهوم توسعه به نحوی که کلیه ابعاد وجودی انسان را فرا می گیرد.
2- فرهنگ اساس توسعه است.
3- استقلال فرهنگی، عامل اصلی توسعه و وابستگی فرهنگی، عامل اصلی توسعه نیافتگی است.
4-فرهنگ اسلامی، اساس و هدف توسعه فرهنگی است.
5- تربیت و تعالی انسان، شرط توسعه و غایت آن است.
تعریف و مفهوم توسعه از جنگ جهانی دوم تا امروز کاملا تغییر کرده است. برداشت ها و مفاهیم اولیه از فرهنگ، مبتنی بر کمیات اقتصادی بود و شاخص های اقتصادی، مانند میزان تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه، مصرف انرژی، مصرف فولاد و... معرف سطح توسعه یافتگی یا عقب ماندگی بود. اما از دهه هفتاد میلادی به بعد، شاخص های اجتماعی نیز به شاخص های توسعه افزوده گردید. رشد جمعیت، رشد شهرنشینی، دموکراسی، عدالت اجتماعی یا توزیع عادلانه ثروت، دسترسی به وسائل ارتباط جمعی، ثبات سیاسی و بودجه آموزش و تحقیقات، عواملی بودند که به تدریج به عنوان شاخص های توسعه پذیرفته شدند.
بروز حوادث مختلف، در دهه هشتاد میلادی، نظرها را بیش از گذشته متوجه عوامل فرهنگی ساخت و نقایص نظریه های اقتصادی توسعه را آشکارتر نمود. بروز بحران های اجتماعی، انفجار جمعیت، تضادهای قومی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نضج فعالیت های مذهبی و گرایش های دینی در غرب و فروپاشی شوروی سابق، عواملی بودند که متفکران مسائل توسعه را بیشتر متوجه اهمیت و نقش فرهنگ، در فرآیند توسعه و تغییرات اجتماعی ساخت.
حضرت امام خمینی(ره) به عنوان رهبری دینی، عارفی فیلسوف، فقیهی اهل سیاست و عمل، در رهنمودهایی که درباره مسائل اقتصادی و برنامه ریزی های توسعه ارائه کرده است، جامعیت مفهوم توسعه را درنظر داشته اند. ایشان بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پدیدآمدن اوضاع و احوال جدید و ضرورت عزم جدی برای بازسازی و شروع فعالیت های اقتصادی، طی پیامی در یازدهم مهرماه 1367 محورهای عمده و حیاتی، در دهه بازسازی کشور را اعلام فرمودند. بر همین اساس، دهه دوم انقلاب، دهه بازسازی و سازندگی نام گرفت.
در این پیام، محورهای زیر به عنوان کلی ترین پایه های برنامه ریزی آینده کشور، مورد تأکید قرار گرفته است:
- کلیدی بودن سیاست نه شرقی، نه غربی به عنوان رمز عزت و اعتبار کشور
- تأکید بر حفظ ارزش ها و شئون اخلاقی در جامعه
- تأکید بر این که بازسازی منجر به وابستگی نشود
- اصالت و اولویت داشتن خودکفایی کشاورزی، در مقابل بازسازی مراکز صنعتی
- توجه به رفاه مردم با رعایت شعایر و ارزش های اسلامی و انقلابی
- بهادادن به حضور اقشار مختلف مردم در صحنه های بازسازی کشاورزی، صنعت و تجارت
- تأکید بر پیچیده بودن شرایط سیاسی و اقتصادی نظام و لزوم رعایت این شرایط در برنامه ریزی و موضع گیری.
- توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تشویق نیروهای خلاق و سازنده
- همکاری همه جانبه کارشناسان و صاحب نظران با مسئولین اجرایی در بازسازی کشور
- قدرشناسی از ایثارگران
- توجه ویژه به تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور
این منشور بازسازی نشان می دهد که ایشان در شکل فعالیتها و برنامه ریزیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حفظ تأمین رفاه و امکانات زندگی، برای آحاد مردم را به عنوان یک ضرورت، توأمان عنوان داشته اند. این بینش از سوی فردی که سیاستگذار و تعیین کننده اهداف عملی، در برنامه ریزی های کشور است مفهوم جدیدی از توسعه را ارائه می کند.
فرهنگ، اساس توسعه است
یکی از آراء جامعه شناسی مارکسیستی، تفکیک و طبقه بندی حیات اجتماعی و فردی انسان به زیربنا و روبنا می باشد. در این طبقه بندی، زیربنای اجتماعی، عبارت از شیوه های تولید، روابط تولیدی، ابزار تولید، مالکیت و نیروهای تولیدی و در واقع، اقتصاد است، و روساخت یا روبنا عبارت از فلسفه، حقوق، مذهب، هنرها، و بطور کلی تر، فرهنگ می باشد. در این طبقه بندی چنین فرض شده است که فرهنگ یک جامعه، محصول زندگی اقتصادی است. دین، فلسفه و هنر تابعی از صنعت، کشاورزی، تجارت و محصول ساده ای ناشی از فرایند تولید کالا و خدمات در جامعه است. این نظریه راهنمای بسیاری از تئوریهای توسعه بوده و بسیاری از تغییرات اجتماعی با توجه به این پیش فرض تبیین شده است.
حضرت امام خمینی(قدس ره) با استناد به تعالیم عالیه اسلام، فرهنگ را اساس جامعه می داند و ضمن پذیرش نیازهای مادی و اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیین کننده و امور دیگر را تابعی از آن می داند:
«بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه از بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ غرب باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند، و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.»1
ایشان در جایی دیگر فرهنگ را مایه سعادت و شقاوت جامعه می دانند و می فرمایند: «فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های ملت است، اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایی که تربیت می شوند به این تربیت های ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کند...»2
«درباره فرهنگ هر چه گفته شود کم است و می دانید و می دانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک کشور پیدا شود... دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی برهمه غلبه می کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف می کشاند3.
حضرت امام خمینی(قدس سره) که ریشه تمامی معضلات جامعه را در بیماریهای فرهنگی می دانستند، کراراً گوشزد می کردند که آفات فرهنگی سموم کشنده ای هستند که سیاست و اقتصاد جامعه را مسموم می کنند. چنین بینشی، ایشان را بیش از هر چیز، به آسیب شناس فرهنگی در جامعه اسلامی سوق می داد، به همین دلیل در تمامی سخنرانیها و آثارشان نوعی جهت گیری آگاهانه در راستای تبیین و توضیح مسائل فرهنگی، مشهود است. ایشان غربزدگی، استعمارفرهنگی، جهل فرهنگی و بسیاری از آفات فرهنگی دیگر را از موانع اصلی دستیابی به الگوی جامع توسعه می دانند:
«فرهنگ مسموم استعمار، تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده و فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در می آورد و هر روز با نغمه تازه، با اسامی فریبنده، جوانان ما را منحرف می کند.»4
«عمده این است که فرهنگ یک فرهنگ بشود. یک فرهنگی از آن غربزدگی بیرون بیاید.»5
توطئه ها و تهاجمات فرهنگی از دیگر موضوعاتی است که حضرت امام خمینی(قدس سره) از آن به عنوان مانع توسعه و اساس عقب ماندگی جامعه یادمی کنند:
«تردیدی نیست که جهانخواران، برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند.»6
«و یک باب هم این فسادهایی است که پیش آورده اند، این هم یک مسئله ای نیست که خیال شود از باب اتفاق حاصل شده، تمام این مراکزی که برای فحشاء و خوشگذرانی درست کرده اند همین طوری درست نشده است، در مجلاتشان در رسانه های گروهی، چه سمعی و چه بصری، تبلیغات کردند و کلاً در خدمت اینها بودند. رادیو و تلویزیونشان مشغول بود که این جوان ها را از بازار، از بیابان که مشغول خدمت بودند، از ادارات، به آن مراکز فساد بکشانند، از دانشگاهی یک موجود فساد بسازند از دانشگاهی یک موجود فاسد درست کنند7.
جهل فرهنگی و ناآگاهی از مواریث و سرمایه های فرهنگی، یکی دیگر از موانع توسعه و توسعه فرهنگی در جامعه اسلامی است که حضرت امام خمینی(قدس سره) فراوان به آن اشاره نموده اند و از اندیشمندان ملل مختلف خواسته اند که مردم را نسبت به حفظ اصالتهای خود آگاه سازند:
«آن چیزی که وظیفه همه ما مسلمین است، وظیفه علمای اسلام است، وظیفه دانشمندان مسلمین است، وظیفه نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما»8.
پی نوشت:
1- صحیفه نور، ج15، ص.16
2- صحیفه نور، ج1، ص.273
3- صحیفه نور، ج17، ص.203
4- صحیفه نور، ج1، ص156تاریخ 19/11/.1349
5- صحیفه نور، ج8، ص.126
6- صحیفه نور، ج15، ص.267
7- صحیفه نور، ج11، ص119 تاریخ 6/10/.1358
8- صحیفه نور، ج6- ص.219