موانع پیشرفت
خواف بزرگ در قبل از اسلام و نیز تا قرن هشتم هجری که سند تاریخی در دست است بطور متناوب و یا در بعضی سنوات شامل شهرستان فعلی تربت حیدریه و شهرستان کنونی خواف و قسمتی از نقاط مرزی که فعلا جزء افغانستان است ، بوده و حدود آن را از مشرق به بادغیسات هرات و از جنوب به بیابان متصل به فراه (در افغانستان فعلی) و از شمال به نیشابور و از مغرب به گناباد در قهستان نوشته اند . در وصف مردم خواف نوشته اند که در عهد پادشاهان غزنوی ،سلجوقیان و خوارزمشاهیان و تیموریان بزرگانی از خواف به امور سیاست و قضاوت و امور مهم دولتی منصوب شده بودند به طوری که آثار باستانی به جا مانده از زمانهای گذشته نشان از تأثیر سیاستمداران خوافی بر پادشاهان بوده است تا این بناها را ایجاد می کردند . خواف فعلی که با افغانستان و شهرهای تایباد و رشتخوار و قاین هم مرز است حدود یک دهم خواف قدیم است( جمعیت فعلی شهرستان خواف یکصد هزار نفر می باشد). از لحاظ آب و هوایی ،طبیعتی گرم و بدون باران دارد به طوری که بارندگی آن به طور متوسط از میلی متر تجاوز نمی کند . همچنین بادهایی که به باد راست تابستانی یا همان روزه سیستان مشهور است در خواف نیز می وزد . (ابراهیم زنگنه ، ) در این مقاله سعی می شود عوامل و موانع توسعه در شهرستان خواف در پرتوی نظریات توسعه که متناسب با شهرستان باشد بیان شود . توسعه جریانی چند بعدی است که در خود تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی – اجتماعی را به همراه دارد . توسعه علاوه بر بهبود در میزان تولید و درآمد ،شامل دگرگونی در ساختهای نهادی ،اجتماعی و همچنین ایستارها و وجهه نظرهای عمومی مردم است . توسعه در بسیاری از موارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز در بر می گیرد . (ازکیا، ، ص ) و هدفهای اساسی زیر را پیگیری می کند . دسترسی بیشتر مردم به امکانات تداوم بخش زندگی چون خوراک ، مسکن و بهداشت بالا رفتن سطح زندگی با افزایش درآمد ، ایجاد زمینه اشتغال ، آموزش بهتر گسترش دامنه انتخاب های اقتصادی و اجتماعی افراد و ملت ها با رهانیدن آنها از قید بردگی و وابستگی (کلانتری )