یکی از تلاشهای حضرت علی (ع) در راستای ارزشهای عقلانی رواج علم و علم گرایی در جامعه بود گذشته از توجه اساسی به علم حضرت سعی می کرد که بینش علمی کلی را در بین عموم مردم و زندگی روزمره آنها به وجود آورد امام (ع) در نصیحت به مردم می فرماید:
«پس به سوی کشتزار دانش بشتابید پیش از آنکه بوته آن خشک شود و پیش از آن که به خود پردازید و فرصت گرفتن علم از منبع آن و اهل آن از دست رود.» (1)
در جای دیگر امام (ع) همین مفهوم را قابل درک تر و ملموس تر برای مردم بیان کرده تا بفهماند که علم باید با زندگی عجین گردد و اینکه انسان در تمام مراحل زندگی بشدت به آن نیازمند است. امام (ع) می فرماید:
«تعجب می کنم که مردم وقتی شب غذایی جلویشان می گذارند چراغ روشن می کنند تا بینند چه چیزی در شکم خود داخل می کنند ولی به غذای روح اهتمام نمی ورزند به اینکه به وسیله علم چراغ خردهایشان را روشن کنند تا از پیامدهای جهالت در امان بوده و اعمال و اعتقاداتشان از گناهان مصون بماند.» (2)
یکی از مهمترین موانع رشد توسعه و کمال سنتهای غلط و خرافاتی است که در جان مردم رسوخ کرده و جامعه دست به گریبان آن هاست هدف امام علی (ع) زدودن این خرافات و پایه گذاری زندگی مردم بر اساس عقل و علم بود. هنگام حرکت امام (ع) و سپاهانش به سوی نهروان یکی از منجمین گفت: من بر اساس علم ستاره شناسی می گویم که ترس این وجود دارد که اگر در این هنگام حرکت کنی به مقصود خود نرسی امام (ع) ضمن رد اینگونه افکار فرمود:
«هر که تو را راستگو پندارد قرآن را دروغ انگارد... ای مردم از اخترشناسی روی بتابید جز آنچه بدان راه دریا و بیابان را یابید که این دانش به غیب گویی می کشاند ـ و غیب را جز خدا نداند ـ منجم چون غیبگوست و غیبگو چون جادوگر و جادوگر چون کافر است و کافر در آذر. به نام خدا به راه بیفتید.» (3)
اگر چه ممکن است پیشگوییهای نجومی در مواردی صحیح باشند ولی امام (ع) نمی خواهد جامعه را دچار اینگونه مسائل کند که جز فلاکت و بدبختی و سودجویی دروغگویان چیزی به دنبال نخواهد داشت. امام (ع) علم نجوم را تا جایی که موجب رشد فهم و آگاهی بشر و استفاده های معقول و علمی باشد جایز می داند.
از دیگر برنامه های حضرت علی (ع) در جهت رشد و تعالی فرهنگ جامعه حاکم نمودن عقل منطق مفاهمه و گفتمان بین افراد و گروههای مخالف و متعارض بود. از دیدگاه حضرت علی (ع) توهین دشنام اهانت تهمت و... اعمال زشتی است که نسبت به هیچکس حتی دشمنان خدا و قرآن جایز نیست. امام (ع) معتقد است که حتی با دشمن خود نیز باید برخورد منطقی داشته باشیم. باید عیوب خیانتها جنایتها و بدیهای او را با استدلالات عقلی در جامعه بیان کنیم و اگر این دشمن از خودمان (هم وطن یا مسلمان) بود باید دعا کنیم که خدا او را هدایت کرده و خون ما و آنان را حفظ نماید. امام علی (ع) در جنگ صفین شنیدند که گروهی از یارانش به معاویه و شامیان دشنام می گویند حضرت خطاب به آنان فرمودند:
«من خوش ندارم شما دشنامگو باشید لیکن اگر کرده های آنان را باز گوئید و حالشان را فرایاد آرید به صواب نزدیکتر بود و در عذرخواهی رساتر. و به جای دشنام بگوئید خدایا ما و آنان را از کشته شدن برهان و میان ما و ایشان سازش قرار گردان و از گمراهی شان به راه راست برسان تا آنکه حق را نمی داند بشناسد و آن که برای دشمنی می رود و بدان آزمند است باز ایستد.» (4)
از دیگر نمونه های تلاش امام (ع) در جهت بالا بردن سطح شعور و آگاهی جامعه این بود که حضرت می خواست برای شناخت حق و باطل و تشخیص راه درست و غلط ابزار سنجش و معیارهایی به دست مردم بدهد که عقلی بوده و مردم بتوانند در بحرانها و در مشتبه شدن حق و باطل راه درست را بشناسند.
پس از خلافت حضرت علی (ع) طلحه و زبیر که از اصحاب بزرگ پیامبر بودند به همراه عایشه همسر پیامبر(ص) در جبهه مقابل حضرت علی (ع) قرار گرفتند. این امر بر بسیاری از مردم مشتبه گردید چون سران هر دو جبهه از یاران نزدیک پیامبر(ص) و سابقین در اسلام بودند وقتی «حارث ابن حوط رانی» این مساله را برای امام (ع) مطرح کرده و پرسید: آیا ممکن است طلحه و زبیر به راه باطل بروند امام (ع) بدون اینکه مستقیما بر حقانیت خود استدلال کند معیاری به او نشان داد که نه فقط برای حارث بلکه برای تمام زمانها و تمام انسانها راهنما و راهگشاست.
امام (ع) انسان ها را از قید و بند افراد و کیش شخصیت آزاد کرده و توجه همه را به ارزشی بالاتر جلب می نماید. حضرت فرمود:
«ای حارث راستی امر بر تو مشتبه شده است. به درستی که حق و باطل با مردم شناخته نمی شوند بلکه حق را بشناس تا اهلش را بشناسی و باطل را بشناس تا مرتکب آن را بشناسی.» (5)
یعنی میزان حق و باطل است و افراد به آنها سنجیده می شوند نه اینکه از روی اشخاص راه درست و نادرست تشخیص داده شود. (6)
پاورقی:
1 ـ نهج البلاغه خطبه 105
2 ـ فرمان بهزیستی سید احمد فقهی ص 3
3 ـ نهج البلاغه خطبه 79
4 ـ نهج البلاغه خطبه 206
5 ـ تاریخ یعقوبی ترجمه محمد ابراهیم آیتی ج. 2 ص 133
6 ـ توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی (ع) ص 158 ـ 154