رهروان عشق آگاهانه یا ...
عشق پاک، هوس شعلهور، نشانهها (2)
محک تشخیص
چگونه بفهمیم که عاشق مدعی از رهروان عشق آگاهانه است یا هوسبازی لذتجو و خوشخیال که بر اساس توهم و تخیّل پیش آمده است؟
اگر مدعی عاشق آگاهانه باشد، علاوه بر زیباییها و مزایای محبوب، از معایب و نقایص او هم اطلاع دارد. وقتی از او بخواهیم علت دلبستگی و عشقش را بیان کند و ویژگیهای مثبت و منفی محبوب را بشمارد، از تعریف و بیان او میتوانیم حقیقی یا تخیلی بودن عشقش را تشخیص دهیم. اگر علتهایی که ارائه میدهد منحصر در مزایای جسمی و جنسی نبود و علاوه بر آن به معنویات هم توجه داشت و توانست در جنب مزایا و محاسن، معایب چندی هم از محبوب بشمارد، و در شمارش و تبیین محاسن نیز اغراق نکرد، معلوم میشود که عشق او آگاهانه است. وقتی مدعی با علم به واقعیت و حدود محاسن و آگاهی از معایب و نقایص فردی، به او علاقهمند گشته باشد، بعد از وصال در یافتههایش تخلفی نمیبیند و نمییابد که پشیمان گردد.
او در محبوب خود محاسنی بیش از آنچه داشت تصور نکرده بود و از معایب او نیز بیخبر نبود تا پس از ازدواج خلاف آن را بیابد و ایدهآل خیالیاش را با واقعیت مطابق نبیند بلکه چه بسا وقتی با واقع مواجه شود، او را زیباتر و والاتر از آنچه میدانست و معایب و نقایصش را کمتر ببیند و علاقهاش مستحکمتر شود.
اگر محبوب از مدعی عشق توصیف و تصویر خود را بخواهد و آن را همهجانبه و مطابق با واقع ببیند، میتواند به صداقت و واقعبینی او اطمینان یافته و به دوام زندگی با او مطمئن شود.
مطلب دیگر اینکه مدعی عشق چنانچه فقط به جنبههای جسمی و زیباییهای جنسی توجه داشته باشد، این هم عشق نیست بلکه هوس شعلهور است و نمیتواند مبنای زندگی باشد زیرا عشق و علاقه به جسمانیات کمدوام است چون خودِ زیباییهای جسمی کمدوامند و بعد از چند سال کمرنگ میشوند و از بین میروند و عشق مبتنی بر آنها هم به همین منوال.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
چهارپله از خامی تا پختگی
بلوغ های چهار گانه
پسران و دختران در اوایل نوجوانی بالغ می شوند وهر یک از مراحل ثابت وغیر قابل کنترل بلوغ را پشت سر میگذارند . بلوغ عاطفی ، هیجانی ، اخلاقی و اقتصادی از مسایل مهم دوران نوجوانی است که استقلال ، رشد فکری و فلسفه زندگی را نیز با خود همراه می کنند تا نوجوان از خامی کودکی به پختگی جوانی برسد .
در دوران بلوغ تغییرات جسمی درنوجوان پدید می آید که اگر از آنها اطلاع و آگاهی نداشته باشد چه بسا این مساله در مراحل بعدی زندگی آثار سوء و زیانباری بر جای بگذارد . از طرفی تغییرات روحی و روانی نیز در دوران بلوغ پیش می آید از جمله تمایل به گوشه گیری ، احساس دلتنگی و خستگی ، ناسازگاری ، مخالفت های اجتماعی ، تشدید احساسات و عواطف ، فقدان اعتماد به نفس و یا شرم وحیای بیش از حد درک صحیح از تغییرات جسمی و روحی دوران بلوغ از آن نظر حائز اهمیت است که جامعه، مدرسه وبه خصوص خانواده آمادگی لازم را برای برخورد با شرایط حساس و ویژه نوجوانان در این مرحله داشته باشند . در غیر این صورت او به دیگران پناه برده و چه بسا اطلاعات کسب شده از طریق دیگران او را به انحراف بکشاند خوب است در این قسمت با تغییرات دوران بلوغ آشنا شویم .
1. بلوغ عاطفی
برخی افراد گرچه از نظر جسمی بالغ می شوند اما از نظر عاطفی هرگز به بلوغ نمی رسند .
نشانه بلوغ عاطفی یک نوجوان این است که به تدریج رفتارها و واکنش های خام و کودکانه را کنار بگذارد از حقیقت نگریزد و حتی در موقعیت های گوناگون به جای واکنش های هیجانی و کودکانه ، واکنش های منطقی و عاقلانه در پیش گیرد .
مسایلی که نوجوان با آنها درگیر است درابتدای نوجوانی مشکلات خانوادگی ، مدرسه ، تجربه کم ، سلامت جسم و روان و رشد شخصیت، دراواسط نوجوانی مدرسه ، معلمان ، مسایل خانوادگی ، مذهب ، اوقات فراغت ، تفریح ، انتخاب شغل ، پوشش و دراواخر نوجوانی شکست در جنبه های گوناگون زندگی ، جریحه دار کردن احساسات دیگران و تاثیر گذاری بر آنان ، خودشناسی ، مذهب ، رفتارهای والدین ، تعهدات خانوادگی ، توجه به معایب ظاهری و جسمی طی این دوران نوجوان دچار تغییرات عاطفی و هیجانی می شود . ترسویی و کم رویی که مختص اوایل نوجوانی و پیش از آن است پس از 13 تا 14 سالگی کاهش می یابد ، روحیه جنگ طلبی کم می شود اما بدخلقی ، گستاخی و پرخاشگری افزایش می یابد .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
نوجوانی ،دوره طغیان وبی اعتمادی
عوامل موثر در رفع مسائل و مشکلات نوجوانی
1- پشت سرگذاشتن دوران کودکی، تبدیل شدن به یک فرد بالغ و از دست دادن حمایتهای بیقید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون هیچ زحمت و دردسری همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد میکند و جنگ روانی عمیقی در ذهن نوجوان به وجود میآید.
2- برای کسب استقلال، نوجوان علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین طغیان میکند و به خاطر این که به خود و دیگران ثابت کند که بزرگ شده و واقعا مستقل است، گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان میدهد، درگیریهایی ایجاد مینماید و دست به اعمالی میزند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره میکند. مثلا بگو مگو کرده، بحث و مجادله طولانی با والدین انجام میدهد، برخلاف خواست والدین دیر به خانه میآید، از انجام تکالیف درسی خودداری میکند، سیگار میکشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه بزند.
3- عدم اطمینان نسبت به بزرگسالانی که تاکنون به عنوان الگوی همانندسازی بودند و از رفتار و کردارشان تقلید میشد، با شروع دوره ی نوجوانی در نوجوان ایجاد میگردد و در این مرحله نوجوان به گفتههای بزرگسالان و به خصوص والدین اعتماد ندارد و این خود ممکن است موجب به وجود آمدن یک احساس «دوسوگرایی عاطفی» در وی گردد؛ چون هم باید آنها را دوست داشت، به آنها نزدیک شد، از آنها الگو برداری نمود و همانند آنها شد و هم باید از آنان به عنوان تصاویر قدرت (دشمن) دور شد و به آنها اعتماد ننمود.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
روشی برای ایجاد شادابی درنوجوانان
نوجوان امروز با نشاط نیست (1)
از شنبه تا پنج شنبه ، از صبح زود تا نیمه ی شب ، از شرق تا غرب شهر ، همیشه و همه جا ، فقط کار و کار و کار.
فقط فشار روی کلاژ زمان و توقف روی دنده چهار زندگی و فقط سرعت .
به هوای آنکه نکند روزی قطار نامرئی تکنولوژی و مدرنیته ، از ایستگاه های کوچک ذهن مان بگذرد و ما جا بمانیم .
زمانه ی بدی است این هزاره ی سوم . هزاره ی بیماری های روانی را می گویم ، که از طاعون و وبا و جزام هم خطرناک تر است . زمانه ای که مثل همیشه ، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ، اما خواب غفلت و فراموشی ، آنچنان آدمیان را در برگرفته که نه خود را می بینند ، نه آنانی را که به دست ما سپرده شده اند ، تا شکوفای شان کنیم و به آینده بسپاری مشان.
پدر عزیز ! مادر گرامی !
روی صحبت سایت تبیان در این مقاله با شماست . قصد داریم در این مجال کوتاه ، به مسئله ای اشاره کنیم که شاید در گذر روزگارتان به فراموشی سپرده شده باشد .
مسئله ی اصلی این است که نوجوان امروز ، در اصل و باطن خویش با نشاط نیست . تحقیقات نشان می دهد که نوجوانان در سی سال گذشته روحیه ای شاداب ندارند .اگرچه افسردگی را بیماری فراملی نامیده اند ، اما در ایران به شدت رو به افزایش است .
زمانی نوجوان با نشاط و لبریز از خوشنودی است که از خود احساس رضایت دارد . با خویشتن وجودی اش در ارتباط است .می داند در زندگی چه می کند و از دنیا چه می خواهد .
نوجوان امروز در دوست یابی های خود ضعیف است و از مهارت های ارتباطی خوبی برخوردار نمی باشد . و هم اینان هستند که چون در نوجوانی تطابق با محیط را نمی آموزند ، در جوانی نیز با همسران خود دچار مشکل می شوند . بالتبع عجیب نیست اگر از زبان خبرها بشنویم که آمار طلاق رو به افزایش است.
اکثر نوجوانان دچار اختلالات رفتاری شدیدی هستند . پرخاشگری و وازدگی در آنان بیداد می کند . جملاتی مانند : نمی خواهم ! نمی شود ! ممکن نیست ! روزی نیست که از دهان آنان بیرون نیاید . دید آنان نسبت به خود و محیط منفی است و این چنین نگرشی در دراز مدت ، آنان را دچار افسردگی و سرماخوردگی روانی می کند و درصد افت تحصیلی را بالا می برد .
همه ی این عوامل ما را برمی انگیزد تا بکوشیم با القای روحیه ای شاداب به نوجوانان ، آنان را از بیماری افسرگی برهانیم .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
عفتزایی عشق و آلودهدامنی هوس
عشق پاک عفتزاست. عاشق صادق هم خود باحیا، عفیف و پاکدامن است و هم حیا، عفت و پاکدامنی محبوب را میطلبد، بر عکس هوس شعلهور که پردهدر گستاخ، فحشاطلب و آلودهدامن بار میآورد. قرآن داستان عشقهایی را بیان میکند که بعضی ناب و پاکاند و بعضی هوس شعلهور تا راهنمای موقتطلبان باشد.
دختر شعیب(ع) و موسی(ع)، عاشقان پاکدامن
موسی(ع) جوانی است رعنا، بلندقامت، باحیا، پاکدامن، قوی و نیرومند که با یک ضربه مشت، ظالمی را از صفحه روزگار محو کرده است.
این جوان رعنا که مطلوب هر دختر جوانی است، از سرزمین ظلم و ستم فرعونی فرار کرده و به سرزمین شعیب(ع) وارد شده و کنار چاه آب زیر سایه درختی آرمیده است که میبیند مردانی چوپان برای آب دادن گوسفندان خود به سوی چاه هجوم آورده و با پر کردن آبشخورها، گوسفندانشان را سیراب میکنند و آن طرفتر دو دختر جوان، باحیا، عفیف و رعنا در کناری جلوی گوسفندان خود را گرفتهاند و نمیگذارند به سوی آبشخورها هجوم آورند. موسی(ع) از این همه عفت و حیا و پاکدامنی در کنار آن رعنایی به تعجب میافتد و نزد آنان میآید و احوالشان را جویا میشود. آنان با لحن عفیفانه و معصومانه ی خود وی را آگاه میکنند که پدرشان شعیب پیامبر، پیر و از کار افتاده است و برادر یا مرد دیگری در خانوادهشان نیست که چراندن و چوپانی گوسفندان را عهدهدار شود.
از اینرو خود مجبورند این وظیفه را عهدهدار شوند و چون نمیخواهند از حریم عفاف و پاکی خارج شوند و به هم نشینی و اختلاط گناهآمیز با مردان تن دهند، در چرانیدن و آب دادن گوسفندان همیشه از چوپانان مرد کناره میگیرند و به هنگام آب دادن صبر میکنند تا آنان دور شوند آنگاه بر آبشخور وارد میشوند. موسای جوان به این همه حیا، عفاف، پاکدامنی و احساس مسئولیت عشق میورزد و فتوّت، جوانمردی و ظالمستیزیاش او را به دفاع از این دختران مظلوم وا میدارد.
دختران شعیب هم این جوان رعنا، قوی، بلندبالا، چهارشانه، باحیا، مؤمن و پاکدامن را متفاوت با مردان اطراف خود میبینند و مشاهده میکنند که چگونه به دفاع از آنان همه چوپانان را از آبشخور کنار میزند و دلو سنگینی را به تنهایی از چاه بالا میکشد و گوسفندان را سیراب میکند.
به طور طبیعی موسای جوان به این دختران ارزشمند علاقهمند میگردد و آن دختران نیز چنین جوان رعنا، قدرتمند و جوانمردی را همان مرد ایدهآل رؤیاهای خود مییابند ولی هیچ کدام از دو طرف عجله نمیکند و حریم عفت و حیا را لکهدار نمیکند و علاقه مکنون قلبی خود را آشکار نمیکند اما رسیدن به آرزوی قلبی خود را از خدا میطلبند و خداوند هم آن چنان که وعده داده، آرزوی بندگان مؤمن خود را برآورده و نیازهای طبیعی آنان را به بهترین وجه برآورده میگرداند.
این سخن موسای جوان بعد از روانه کردن دختران است که متضرعانه به درگاه خدا عرض حاجت میبرد:
«رَبِّ اِنی لِمَا اَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خیرٍ فقیرٌ؛
پروردگارم، من به خیری که از جانب تو باشد نیازمندم.» (قصص، 24)
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
ایثارگری عشق و سلطهجویی هوس
عشق پاک، عاشق را محبّ معشوق و طالب سعادت، آسایش و کمال او بار میآورد و گرچه وصال محبوب غایت آرزوی اوست ولی حاضر است برای رضای محبوب حتی از این وصال چشم بپوشد و هر چه دارد در راه محبوب ایثار کند و فقط به تمنای وصال بسنده نماید. او محبوب را نه برای خواهش دل خودش، بلکه برای کمالاتی که در او هست میطلبد و میخواهد در کنار وی و به کمک او راه بندگی را بپوید و با انس و آرامش حاصل از همسری او، در بندگی کوشاتر باشد. ولی هوسبازانِ مدعی عشق، در پی جستن رضای دل و کام خویش هستند نه کامدادن به محبوب.
«جوهر عشق، رنج بردن برای چیزی و پروردن آن است. عاشق نسبت به معشوق احساس مسئولیت میکند و آماده ایثارگری است ولی مدعی عشق به جای احساس مسئولیت نسبت به معشوق در پی سلطهجویی و تملک اوست. در آنجا که احترام است، استثمار نیست.»(1)
چه زیبا گفته است شاعر:
ای کاش که معشوق ز عاشق طلب جان میکرد
تا که هر بیسر و پایی نشود یار کسی
داستان زیر میتواند معیاری برای شناسایی محبت صادقانه از خواهش نفسانی باشد.
گفتهاند مردی فقیر و مؤمن به مردی مؤمن و ثروتمند ارادت داشت زیرا او را در ایمان صادق میدانست. روزی به حاجت نزد دوست ثروتمندش رفت و دوست ثروتمند که بارها از وی ابراز ارادت دیده بود، در مقام امتحان وی برآمد و با اینکه میتوانست خواسته وی را برآورد، ولی اجابت نیازش را رد کرد. مدتی گذشت و در ارادت مرد فقیر نسبت به خود خللی ندید. دو بار دیگر نیز تقاضا و عرض حاجت دوست فقیرش را به عمد رد کرد ولی در دوستیِ وی خللی مشاهده نکرد. بعد از بار سوم روزی به او گفت: ای دوست، سه بار به من عرض حاجت کردی و هر سه بار تو را جواب رد دادم با اینکه میتوانستم خواستهات را برآورده سازم و خودت هم بر توانایی من عالم بودی ولی در این مدت و با وجود این سه بار نامهربانی من، در دوستی تو نسبت به خود خللی و نقصانی نیافتم. علت چه بود؟
مرد فقیر جواب داد: من تو را نه برای خودم بلکه برای صفات متعالیات که میشناختم دوست میداشتم و لذا اجابت نکردن تو خواستههای مرا، در آن محبت خللی ایجاد نمیکرد. اگر تو همین گونه بارها هم مرا رد کنی باز هم تو را به خاطر کمالات وجودیات دوست خواهم داشت.
اگر عشق ناب و پاک و ناشی از شناخت و مبتنی بر کمالات نفسانی باشد، به هیچ وجه نه از بین میرود و نه نقصان مییابد هر چند که از محبوب نامهربانیها ببیند و چنین عاشقی ایثار و فداکاری و جلب رضایت محبوب را بسیار بیشتر از وصال وی دوست میدارد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
مشکل توست،حلش کن !
12 توصیه برای والدین جهت کاهش مشکلات شخصیتی نوجوانان و جوانان (1)
1- مسائل و مشکلات مشترک و همانند در نوجوانان و جوانان نباید این تصور را پیش آورد که علل و عوامل آن مسائل نیز مشترک و همانند است.
بنابراین برای کمک به نوجوانان و جوانان در حل مشکلات شخصیتیشان باید عوامل پیدایش آنها را جستجو نمود و ریشهیابی کرد، سپس براساس آن علتها به درمان پرداخت.
2- رعایت مساله بهداشت روانی بسیار اهمیت دارد. کارهای ارجاعی به نوجوانان نباید آنقدر دشوار باشد که نتوانند از عهده آن برآیند، و با آنان طوری بر خورد نشود که به ناامیدی و سرخوردگی کشیده شوند.
به خواستهای معقول آنها توجه شود و نیازهای طبیعی آنها ارضاء گردد، شخصیت آنها باید مورد توجه قرار گیرد و از طرد شدنشان جلوگیری شود، محیط خانوادگی آنها را نیز باید اصلاح کرد و به خواب، استراحت، تفریح و غذای کافی آنها توجه کرد.
3- نوجوانان و جوانان را باید متوجه این امر نمود که آنها خود مسوول حل مسائل و مشکلات خودشان هستند و والدین و مربیان فقط وظیفه کمک و راهنمایی دارند. باید نیرو و استعداد خودشان را برای حل مسائلشان به کمک گرفت، تا به اعتماد به نفس برسند.
4- اصولا مطرح نمودن مسائل شخصیتی نوجوانان و جوانان نباید آنچنان باشد که در آنها ایجاد اضطراب و ترس نماید و این تصور برایشان به وجود آید که آنها یک ناراحتی و بیماری خطرناکی دارد و یا یک شخص غیرطبیعی و غیرمادی هستند، به طوری که همه اطرافیان متوجه آنها شدهاند و برای درمانشان تلاش مینمایند؛ بلکه باید از طرق غیرمستقیم نوجوانان را به وجود مشکلات سنی خود متوجه کرد و به آنها فهماند که همه ی مردم در سنین نوجوانی و جوانی دارای مشکلات مشابه میباشند و همه آن مسائل و مشکلات نیز قابل حل است و حتی اگر مشکلی هم وجود داشته باشد که قابل حل نباشد ، چندان غیرطبیعی نیست و هیچگونه خطری برای آنها ندارد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
روابط نامرئی درارتباط دختر و پسر
ارتباط دختر و پسر و شرایط آن(3)
برای مطالعه ی قسمت قبل اینجا کلیک کنید.
در مقالات قبل راجع به انگیزه ها ی برقراری ارتباط با جنس مخالف واثرات زیان بار ارتباط ناصحیح به اختصار صحبت کردیم وحالا نوبت می رسد به بحث اصلی که همان پیشگیری از به وجود آمدن چنین رابطه ای ست .
علل و عوامل گوناگونی در بروز رفتارهای نادرست در روابط دختران و پسران نقش دارند که میتوان بهطور کلی این عوامل را به سه دسته زیر تقسیم کرد:
1- نوجوان و افکار غیرواقعی او
2- خانواده و شیوههای برخورد آنان با نوجوان
3- شیوههای برخورد جامعه با نوجوان
1- نوجوان و افکار او
انسان در زندگی خویش پیوسته تجربیات تازهای کسب و شناختهای نادرست خویش را تصحیح میکند. سنین میانسالی و پس از آن، به انسان این امکان را میدهد که به واقعیات ذهنی خویش واقف شود و بپذیرد که آنچه را او میداند و میشناسد، تمامی واقعیت نیست. به این لحاظ است که انسان در میانسالی، اساسا با احتیاط سخن میگوید و با احتیاط عمل میکند.
در سنین نوجوانی ما شاهد شکل دیگری از این مسئله هستیم. نوجوان به دلیل غلبه «خودمحوری شناختی» بر ذهنش، نمیتواند به آسانی در خصوص وجود یا فقدان شاخه های دیگری از واقعیت و با احتمال خطا بودن اندیشه خود، فکر کند. به سخنی دیگر نوجوان به آسانی نمیتواند از ذهن خویش خارج شود و ذهن دیگران را نیز در نظر بگیرد. به همین لحاظ است که در مورد اندیشه و باور خود مطلق عمل میکند و باور خود را تقریبا بهطور مطلق، درست میپندارد. همین مسئله باعث میشود که کمتر به عواقب عمل خویش و وقایعی که ممکن است در آینده، به وقوع بپیوندند، بیندیشد. به همین دلیل باید به لحاظ تربیتی مراقبت بیشتری نسبت به افکار و اندیشههای نوجوان اعمال کرد.
باید از طریق برقراری روابط صمیمانه از طرف اولیای خانه و مدرسه با او، و نیز گفت وشنود زیاد با وی، در جریان محتوای فکری او قرار گرفت و بدون موضعگیری سریع و ناپخته در مقابل افکار نادرست وی، از طریق ارائه شواهد جانبی، نوجوان را به این فکر کشاند که در مورد باورهای خویش بیشتر تامل و افکار نادرست خود را اصلاح کند.یکی از منابع بسیار مهم در تغذیه فکری نوجوانان، وجود افکار رایج بین آنان است. افکاری که معمولا در گفتگوهای خصوصی و گاه به صورت حرفها و مسائل پیش پا افتاده، ولی در عین حال قطعی، بین نوجوان رد و بدل میشود. این افکار معمولا به اطلاع مربیان، پدران و مادران نمیرسد. به این لحاظ برای آنان «نامرئی» است. این افکار درسهای نامرئی است که به شکل غیررسمی بین نوجوانان رد و بدل میشود و از طریق گفت و شنودهای مکرر، آنها را میآموزند و ماحصل آنها را به صورت راهنمای عمل، مورد استفاده قرار میدهند.
دست اندرکاران تعلیم و تربیت باید به اهمیت محتوای دروس نامریی و نیز نحوه شکلگیری و انتقال آنها در بین نوجوانان و میزان تضاد آنها با آموزشها و دروس رسمی و مرئی واقف باشند. باید پیوسته بدانند دروس نامرئی در مدرسهای به نوجوانان منتقل میشود که دیوار و کلاس بخصوصی ندارد. یعنی مدرسه هم نامرئی است.
شاید ارائه مثالهایی در این زمینه، بتواند در انتقال دقیقتر مطلب ما را یاری کند. نوجوان دختری ممکن است در جمع دوستانش بشنود که کسی میگوید: «فلانی خیلی بیعرضه است، جرئت نمیکنه از یه پسر یه نامه قبول کنه» این جملهها به سادگی و به آسانی بین نوجوانان رد و بدل میشود و بدون هیچگونه استدلالی به دیگران منتقل میشود. که ملاک با عرضه بودن و یا ملاک بالا پریدن این است که دوست پسر و یا دوست دختر داشته باشی.
«دروس نامرئی» ضرورتا محتوایی منفی ندارد. چه بسا عناصری مثبت و سازنده نیز در مدرسه نامرئی به نوجوانان منتقل شود. انتقال ارزشهایی در زمینه با غیرت بودن، خوش خلق بودن شجاع بودن و بسیاری ارزشهای دیگر در لابلای دروس نامرئی منتقل میشود.در مورد روابط دختران و پسران نیز باورها و عقایدی وجود دارد که در مدرسه نامرئی منتقل میشود و چارچوب عمل نوجوانان را میسازد. و با تاسف باید بگوییم که اکثر باورهای نوجوانان در مورد جنس مخالف و وظیفهای که در قبال آن دارند، از طریق مدرسه نامرئی به آنان منتقل میشود.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
تولد دوم در زندگی
روزگار جوانی (1)
دوره نوجوانی دوران تحول، تغییرات، تجلی شکلگیری شخصیت و یا دوره «تولد دوباره» انسان است.
دوره نوجوانی «دوران منفی» ، «دوره زندگی تشنج انگیز» و «دوره طوفان و فشار» است.
دوره نوجوانی دوره «نشاط و شادابی» ، «دوره هدایت و هویتیابی» و «دوره مسئولیتپذیری» است.
دوره نوجوانی «نقطه عطف زندگی انسان» است.
دوره نوجوانی برزخی است که حد فاصل بین کودکی و بزرگسالی است. نوجوان از یکسو در حال گسیختن پیوندهای خود با دوران کودکی و از سوی دیگر شیفته ی دستیابی به استقلال دوره جوانی و بزرگسالی است ولی به طور کامل نه این است و نه آن و خود نیز در این کشمکش اسیر است.
بیشک نوجوان پس از گذر از دوران حساس، و هیجان آمیز بلوغ به تدریج با نرمی و آرامش به کانون گرم و پرعطوفت خانواده علاقمندتر می شود و محبت و جوشش و دلبستگی و همدلی خود را بیش از بیش به خانواده ابراز میکند.
خوشبخت والدینی که تا پایان دوران نوجوانی، با صبر و شکیبایی و سعه صدر و انعطافپذیری منتظر آرامش فرزند نوجوان خود باقی میمانند.
معمولاً ما والدین با توجه به طرز تفکر و برداشت خود افکار و رفتار نوجوان را ارزیابی میکنیم، در صورتیکه بهتر است به دورانی که خود نوجوان بودهایم برگردیم و احساسات، عقیدهها و آرمانها و آرزوهایی را که داشتیم به خاطر بیاوریم. در این صورت توفیق آنرا خواهیم یافت که مسائل را از دید نوجوان خود نگاه کنیم تا بتوانیم با او ارتباط مناسبتری برقرار کنیم.
تعریف نوجوانی
دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است. تقریباً از یازده سالگی آغاز میشود و تا هیجده سالکی ادامه مییابد. دورهای است آکنده از تعارض و نوسان بین وابستگی و استقلال. نوجوانی دورهای است شبیه به رویا که در آن هر حادثه و اتفاقی ممکن است رخ دهد. در این دوره اضطرابها، دلهرهها، کابوسها، ترسها، در هم شکستن ارزشها و در هم آمیختن تفکرات یا خیالپردازیها امری عادی تلقی میشود.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )
به دنبال هوایی تازه تر
روزگار جوانی (2)
در مقاله ی قبل به 6 مورد ازدلایلی که نوجوانان ، برای لجبازی و سرکشی های خود می آورند اشاره کردیم . در این مقاله به ذکر 8 نیاز یک جوان و ویژگی جوانان می پردازیم .
نیازهای نوجوانی
1- نیاز به امنیت خاطر:
نوجوان در این دوره بیش از هر زمانی نیازمند آرامش درونی برای تحصیل و فعالیت میباشد و هر چه خانه و مدرسه و جامعه بتوانند آرامش روحی او را فراهم نمایند رشد و بالندگی مطلوب او را تامین نمودهاند.
2- نیاز به عدالت:
روحیه ی غالب نوجوان در این دوره ، عدالت خواهی و آرمان گرایی است و در مقابل کوچکترین تبعیض و ظلمی که احساس کنند واکنش نشان داده و اعتراض میکنند.
3- نیاز تعلق به گروه:
نوجوان میزان لیاقت خود را با توجه به تعلق گروه میسنجد . حتی برای عضویت در گروه خاص و مورد علاقه ی خود حاضر است به کارهای خطرناک دست بزند. در این دنیای متغیر، نوجوان با تعلق به گروه احساس آرامش میکند.
4- نیاز به هویتیابی:
بخشی از شخصیت را به نام هویت میشناسیم ، و نوجوان مایل است با کشف پاسخ به این سوال که من کیستم؟ و برای چه زندگی میکنم؟ هویت و شخصیت خود را بشناسد و بشناساند.5- نیاز به معنویت:
معنویت و ایمان به خدا داربست وجودی نسل نوجوان است و گرایش به دین و ابعاد اخلاقی نیز از این مقوله است.
6- نیاز به موفقیت و عزت نفس:
برای درک صحیح و تقویت موفقیت و عزت نفس در نوجوان بهتر است او را با رفتار خودش مقایسه کرد نه با دیگران ؛ و این موفقیت برای او همانند آب گوارایی خواهد بود در صحرای سوزان .
7- نیاز به تکریم و محبت:
نوجوان بیش از بزرگسالان نیازمند تکریم و محبت از سوی دیگران (به ویژه والدین) میباشند تا همواره روانی شاد و دلی با نشاط داشته باشد.8- نیاز به نوجوئی:
نوجوان کنجکاوانه به دنبال کشف پدیدههای جدید است و از رفتارهای عادی و یکنواخت همیشگی گریزان است و همواره به دنبال هوای تازهتری میگردد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدحسین ( دوشنبه 89/2/13 :: ساعت 8:43 صبح )