ارزش جلوه دادن محبت اهل بیتعلیهم السلام
وقتی کاری مورد تقدیر و تشویق قرار میگیرد و به عنوان «الگو» مطرحمیشود، در دیگران هم جذبه و کشش ایجاد میکند. ارزشگذاران جامعه،مسؤولان فرهنگی هنری، برگزارکنندگان مسابقات، جایزهدهندگان، اینهاهمه در ارزش به شمار آمدن این محبت نقش دارند. وقتی کسی به خاطرشعر گفتن یا قصه نوشتن یا کتاب خواندن در مورد ائمهعلیهم السلام تشویق شود،هم محبت پیدا میکند و هم به خاطر این پیوند، احساس عزت و سربلندیدارد. چون میداند که این کیف و چادر و کتاب و جایزه را به خاطر اینموضوع جایزه گرفته است و از آن قضیه، خاطره شیرینی به یادش میماندکه در پدید آوردن این جذبه، مؤثر است.
افراد نسبتبه هر چه مورد تشویق و احترام قرار میگیرند، از جملهگرایشهای مذهبی و علاقه به اهلبیت، به آنها علاقه بیشتری پیدامیکنند و اگر بیتوجهی و برخورد سرد ببینند، دلسرد و زده میشوند. دراین زمینه، بخصوص تشویق در حضور دیگران مؤثرتر است. البته بایددقت کرد که تشویق، حالت «رشوه» پیدا نکند.
در جامعه به هر چه بها داده شود، هم نسبتبه آن گرایش پیدا میشودو هم طرفداران، با غرور و افتخار آن را مطرح میکنند. مثلا وقتی از جوانهامیپرسند: درباره چه چیزی شعر میگویید، اغلب میگویند: عشق، بهار، دوستی، زندگی، گل و بلبل و... وقتی از نوجوانان و جوانان پرسیده میشود:چه کتابهایی میخوانید، میگویند: رمان، کتابهای علمی، داستانهایتخیلی و...
گویا سختشان استبگویند که درباره خدا و نماز و ائمهعلیهم السلام شعرمیگوییم یا کتابهای مربوط به اهلبیتعلیهم السلام و کتب دینی میخوانیم. چوناز این جهت مورد تشویق قرار نمیگیرند و با نام اینها آب دهانشان راهنمیافتد و احساس غرور شخصیت و بالیدن و فخر فروختن نمیکنند.
باید شرایطی پیش آورد که اگر کسی درباره اهل بیتعلیهم السلام، شعر گفت،شعر حفظ کرد، حدیثحفظ کرد، کتاب خواند، قصه نوشت، فیلم ساخت،تابلوی هنری کشید، یا حتی نام ائمهعلیهم السلام را داشتیا نام اهلبیتعلیهم السلامراروی فرزند خود گذاشت، احساس افتخار و سربلندی کند و این را ارزشاحساس کند و ارزنده تلقی کند. حب اهلبیت، لطف و موهبت ویژه الهیاست که در دلهای شایسته جای میگیرد. به فرموده حضرت رضاعلیه السلام:
«یهدی الله لولایتنا من احب». (95) .
خدا هر که را دوستبدارد، به ولایت ما راهنمایی میکند.
به قول شهریار:
چه شاعران که هم اهل صفا و مرد رهند ولی «مقام ولایت» به هرکسی ندهند
معمولا اشخاصی که به خاطر مثلا نام علی، مهدی، فاطمه، حسین و...در مناسبتهای ویژه امامان، جایزه میگیرند، نسبتبه این نامها وصاحبان آنها علاقه پیدا میکنند و دیگران هم آروز میکنند که کاشچنین نامهایی داشتند و به مواهب و هدایایی نایل میشدند. به این نکتهباید چنان ظریف عمل شود که شوق داشتن چنین نامهایی در دل ایجادشود، نه آنکه به خاطر نداشتن این اسامی، عقده و بدبینی و احساسحقارت پدید آید و اثر منفی به بار آورد. این محبتباید چنان نفیس وقیمتی معرفی شود که دارنده آن، به داشتنش افتخار کند و آن را کوچکنشمارد. توصیه امام صادقعلیه السلام است که: مودت و دوستی ما را کوچکنشمارید، چرا که از باقیات صالحات است. (96) .
مهر تو را به عالم امکان نمیدهم این گنج، پربهاست، من ارزان نمیدهم
وقتی از رسانهها، تلویزیون، مسابقات و گزارشها، «الگو» معرفیمیشود، تاثیرگذار است و همان الگوی مطرح شده، محبوب دلها میشود،خواه یک فوتبالیستباشد، یا آوازخوان، یا حافظ قرآن، یا مخترع، یا نقاشو شاعر و هرکس در هر زمینه و موردی مورد تشویق و تکریم قرار گیرد،همان «جهت»، مورد توجه مخاطبان اینگونه برنامهها واقع میشود.تشویق یک هنرپیشه، گرایش به هنر را افزایش میدهد، تشویق یکحافظ قرآن، علاقه به قرآن و قرائت و حفظ، پدید میآورد و بزرگداشتیکدانشآموز موفق در المپیادهای علمی، گرایش علمی جوانان را بالا میبرد.
چهرهها، شعرها، شاعران و شخصیتهای علمی، ادبی و هنری که حتیدر کتب درسی کودکان و نوجوانان مطرح میشود، محبت و علاقهمیآفریند. از این رو در گزینش اینگونه چهرهها نیز باید دقت کرد، چونمعرفی یک شاعر ولایی و انقلابی، نوعی الگو دادن است و گرایشهایمذهبی و اهلبیتی میآورد.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
«یا معشر الشیعة! ... علموا اولادکم شعر العبدی فانه علیدین الله». (97) .
ای گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدی» را بیاموزید، چرا که او بر دینخداست.
این توصیه امام صادقعلیه السلام که شیعیان شعر عبدی کوفی (98) را بهبچههایشان یاد بدهند، بزرگترین تشویق و الگودهی است. شعر عبدی، ازفضیلتهای اهل بیتعلیهم السلام، موج میزد. «سید حمیری» که از شاعران متعهدشیعه است میگفت: هر کس حدیثی بگوید از فضایل علیعلیه السلام و اهلبیتعلیهم السلام که من آن را در شعرم نگفتهام، این اسبم را به او میبخشم!
ابوطالب، پدر حضرت علیعلیه السلام از موحدان و مؤمنان به پیامبر اکرم بود ودر وصف او اشعاری سروده است. نقل است که حضرت علیعلیه السلام دوستمیداشت که شعرهای ابوطالب نقل و تدوین گردد و فرمود: آنها را یادبگیرید و به فرزندانتان هم بیاموزید، چرا که ابوطالب، بر دین خدا بود و درشعر او دانش بسیاری است:
«کان امیرالمؤمنینعلیه السلام یعجبه ان یروی شعر ابیطالب وانیدون وقال: تعلموه وعلموه اولادکم، فانه کان علی دیناللهوفیه علم کثیر». (99) .
این نیز نمونه دیگری در الگودهی فرهنگی و ادبی و توجه به محتوا ودرونمایه مثبت و سازنده شعر و شاعر است که در انتقال به فرزندان بایدمورد توجه قرار گیرد.
دختر ابو الاسود دوئلی وقتی فهمید که خلیفه، عسل را فرستاده تامحبت اهل بیتعلیهم السلام را از دل آنها بیرون کند، آنچه را خورده بود، پس آورد،و نخواستبا خوردن عسل، مهر آل علی را از دستبدهد. (100) .
معلمان در این مسائل خیلی میتوانند خط دهی داشته باشند و بهگرایشها و الگوگیریهای نوجوانان هتبدهند. حتی اگر یک دختر و پسرغیر متعهد، به خاطر اینکه اسمشان مهدی یا زینب و فاطمه است جایزهبگیرند، همین تاثیر ضمنی در ایجاد محبت میکند. اگر اهدای جوایز، درسالروز مناسبتهای دینی و اهلبیتی انجام گیرد، بخصوص ولادتهایمعصومین، در ایجاد زمینههای گرایش مؤثر است.
در احادیثشفاعت آمده است که روز قیامت، حضرت زهراعلیها السلام شیعیانرا شفاعت میکند. آنان که مورد شفاعت قرار گرفتهاند، از خدا میخواهندکه منزلت و قدرشان آن روز معلوم گردد. به آنان خطاب میشود: برگردید وبنگرید، هرکس به خاطر محبت فاطمهعلیها السلام شما را دوست داشته، یا به شماطعام و لباس داده و آب نوشانده، یا از آبروی شما دفاع کرده، دست او رابگیرید و وارد بهشتسازید. (101) این نیز نشان دهنده ارزش این محبت واثربخشی آن در قیامت است.
8- تعظیم و تکریم و تعریف
جوانان، به خاطر حالت الگوگیری از مربیان، حتی از حالات و رفتار آنانهم سرمشق میگیرند و نکته میآموزند. حالات و حرکات معلم و مربی بهصورت «آموزش غیرمستقیم» در شاگردان اثر میگذارد. مقام معظمرهبری آیةالله خامنهای در دیدار با معلمان فرمود:
«عزیزان من! معلمان و معلمات عزیز! شماها در سر کلاس، نه فقطدرسی که میدهید، بلکه نگاهی که میکنید، اشارهای که میکنید،لبخندی که میزنید، اخمی که میکنید، حرکتی که انجام میدهید،لباسی که میپوشید، بر روی دانش آموز اثر میگذارد. ما به خودمان کهمراجعه میکنیم، عمیقترین احساسات و عواطف و حالات خودمان را اگرریشهیابی کنیم، در انتهای خط یک معلم را مشاهده میکنیم. معلماست که ما را میتواند شجاع یا جبان، بخشنده یا بخیل، فداکار یاخودپرست، اهل علم و طالب علم و فهم و فرهنگ، یا منجمد و بسته وپایبند به تفکرات جامد بار بیاورد. معلم است که میتواند ما را متدین،باتقوا، پاکدامن، یا خدای ناکرده بیبند و بار، بار بیاورد. معلم چنیننقشی دارد. این ارزش معلم است، این تاثیر معلم است». (102) .
نحوه برخورد اولیاء، معلمان و مربیان با اهل بیتعلیهم السلام در حضورفرزندان و جوانان، به آنان هم یاد میدهد. نام ائمهعلیهم السلام را با تکریم و احترامیاد کردن، همراه اسمشان درود و صلوات فرستادن، به احترام نام امام زمان«عج» برخاستن و دستبر سر نهادن، روز میلاد ائمهعلیهم السلام را جشن گرفتن وبزرگ داشتن، روز وفاتشان حریم نگهداشتن و حرفهای خندهدار وبرخوردهای شاد نداشتن، در غم و اندوهشان حالت غم داشتن، تاثیرگذاراست. در اینگونه مسائل، کوچکترها به بزرگترها نگاه میکنند. این حالت،خصلتشیعه است:
«شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا، یفرحون لفرحنا و یحزنونلحزننا».
شیعیان ما از اضافه سرشت ما آفریده شدهاند. با شادی ما شد میشوندو برای اندوه ما اندوهگین میشوند.
حتی کیفیت نام بردن و لحن ما در این مساله، مؤثر است. یک وقتمیگوییم: «امام رضا گفت» و یک وقت میگوییم، «حضرت امام رضاعلیه السلامفرمودند». این دو با هم خیلی فرق دارد. اگر هنگام شنیدن نام پیامبرصلی الله علیه وآلهیا یکی از معصومینعلیهم السلام، زیر لب صلوات بر آنها بفرستیم، این هم نوعیتکریم است و در دیگران تاثیرگذار. اگر بزرگترها، معلمان، مربیان، با شوقو ابتهاج و اظهار شیفتگی از ائمه حرف بزنند و از اهلبیت و محبت آنانسخن و داستان بگویند، مؤثر است. گوینده و تبلیغکننده باید عقیدهاشهم همان باشد که میگوید و با عقیده و باور و شوق و علاقه حرف بزند. اینحالتبه شنوندگان و مخاطبان هم منتقل میشود. انتقال حس و حالت ازگوینده به شنونده و تماشاگر بدیهی است.
در احادیث مکرر، آمده است که هنگام شنیدن نام محمدصلی الله علیه وآله بر او درودبفرستید. خود امامان نیز اینگونه عمل میکردند و با شوق و احترام از اهلبیتیاد میکردند و این احساس به مخاطبین هم منتقل میشد. وقتی«دعبل»، شاعر اهل بیت، قصیده معروف خویش را برای امام رضاعلیه السلام درخراسان خواند، چون به آنجا رسید که از امام زمانعلیه السلام و ظهور و قیام او درآینده یاد میکند، حضرت دستبر سر گذاشت و به نشان تواضع در برابرنام مهدیعلیه السلام، ایستاد و برای فرج آن حضرت دعا کرد. (103) .
از امام صادقعلیه السلام درباره حضرت قائمعلیه السلام پرسیدند که آیا او متولد شدهاست؟ حضرت فرمود: نه، ولی اگر من او را دریابم، در طول حیاتم خدمتگزاراو خواهم بود. (104) .
امام باقرعلیه السلام چون از آن حضرت یاد کرد، خطاب به راوی (ام هانیثقفیه) فرمود: خوشا به حال تو، اگر او را دریابی، خوشا به حال کسی که او رادریابد و دیدار کند. (105) .
امامان، نسبتبه نام حضرت رسول و حضرت فاطمه، با احترام وتقدیس یاد میکردند. رسول خداصلی الله علیه وآله دست فاطمه زهراعلیه السلام را میبوسید،به احترام او برمیخاست، او را در جای خودش مینشاند، بر دستان و دهاناو بوسه میزد و بارها میفرمود: پدرت به فدایت، پدر و مادرم به فدایت. (106) .
امام کاظمعلیه السلام فرمود: در خانهای که نام محمد، احمد، علی، حسن،حسین، فاطمه باشد، فقر وارد نمیشود. (107) .
سکونی در دیدار با امام صادقعلیه السلام وقتی به آن حضرت خبر داد کهخداوند به او دختری عطا کرده است، حضرت پرسید: او را چه نامیدهای؟گفت: فاطمه. امام فرمود: آه، آه. سپس دستبر پیشانی خویش نهاد...آنگاه به او توصیه کرد: حال که نامش را فاطمه نهادهای، به او ناسزا مگو و اورا مزن. (108) .
نامگذاری فرزندان به نامهای خاندان پیامبر و توجه دادن به آثار وبرکات دنیوی و ثواب اخروی این نامها و توصیه اهل بیتبه اینگونهنامگذاری و نقشی که این نامها در شکل دادن به شخصیت فرزندان دارد،در ایجاد این رابطه و محبت مؤثر است. (109) .
در سالهای اخیر نسبتبه برخی از مناسبتها مثلا ایام فاطمیه یا روززن، در مورد حضرت فاطمهعلیها السلام بیش از گذشته، کار فرهنگی و تبلیغی وگرامیداشت انجام شده است، یا نسبتبه امام زمانعلیه السلام. این است کهمیبینیم به همین تناسب، محبتحضرت فاطمهعلیها السلام و حضرتمهدی«عج» و گرایش به این دو نسبتبه گذشته بیشتر شده است،بخصوص در میان جوانان. گرایش به عزاداری برای امام حسینعلیه السلام و شورروزافزون ایام عاشورا نیز ریشه در همین تکریمها و ترویجها دارد. برخوردامام راحل و مقام معظم رهبری با این مساله، مایه پرشوری این تعظیمشعائر در میان مردم و جوانان شده است.
کسانی که به هر نحو و جهتی مورد توجه افراد و بویژه جوانان درجامعهاند و حرفها، طرفداریها، موضعگیریها و یادکردنهایشان برایدیگران الگوست و افراد را به سمت و سویی خاص سوق میدهد، اگر ازاهلبیت، یاد کنند و با شور و شوقی و احترام و تعظیمی نام ببرند در دیگرانتاثیر میگذارد. مثلا آنکه یک چهره علمی، سیاسی، ادبی، عرفانی، هنری،ورزشی و... است و مورد توجه عامه و جوانان است، وقتی از دین، نماز،شهید، اسلام، قرآن، اهلبیتیاد کند و با احترام برخورد کند، در افرادی کهبه این الگوها و چهرهها دل بستهاند و دنبالهرو اینهایند، محبت ایجادمیکند. همچنان که در بعد منفی هم اثر منفی دارد. اگر چهرههای یادشده، مثلا از یک شخص، از یک جنس و کالا، از یک مکتب و مرام، از یکسنت و مراسم، از غرب و اروپا، از فلان کتاب و فلان شاعر و فلان برنامهتلویزیونی و فیلم سینمایی و... تعریف کنند یا خود را طرفدار آن جلوهدهند، در بعد تبلیغی و گرایش به سوی آنها مؤثر است. پس باید از اینجنبه و حس تقلیدپذیری کودکان و نوجوانان که به دهان و رفتار دیگراننگاه میکنند و الگو میگیرند، در مسیر اهلبیتعلیهم السلام استفاده مثبت کرد و ازحالت «همانند سازی» که در بحث الگوها مطرح است، برای جذب آنان بهمعصومین و اهلبیت، بهره گرفت.
مثلا دیدن عکس امام امت در حال بوسیدن حرم و ضریح، ایجادمحبتبه صاحب حرم میکند، چون عمل امام برای دیگران الگو وتاثیرگذار است.
یا ذکر این نکته که علامه طباطبایی روزه خود را با بوسه زدن بر ضریححضرت معصومهعلیها السلام افطار میکرد، و وقتی تابستانها به مشهد مشرفمیشد، وقتی از او تقاضا میکردند در اطراف مشهد، جای خوش آب وهواتری اقامت کند، قبول نمیکرد و میفرمود: ما از پناه امام هشتم جایدیگر نمیرویم،.
بیان این که حضرت امام قدس سره وقتی قم بود، پیوسته هر غروب حضرتمعصومهعلیها السلام را زیارت میکرد و در ایام اقامت در نجف، هر شب به زیارتحرم مولا مشرف میشد،.
بیان حالتهای خاص علامه امینی در هنگام زیارت و حالتشوقی کهبه اهلبیتعلیهم السلام و علیعلیه السلام داشت و با چشمی اشکبار و شور و حالیتماشایی حضرت امیرعلیه السلام را زیارت میکرد،.
یا اشاره به اینکه آیةالله بروجردی به آستانه حضرت معصومه سفارشکرد که اسم مرا هم جزو خدام افتخاری حضرت معصومهعلیها السلام بنویسید،(هماکنون نیز برخی از مراجع تقلید در قم، جزو خدام افتخاری اینآستانهاند و در جلسات خدام افتخاری شرکت میکنند).
یا اینکه به شیخ انصاری گفتند شما آستان حضرت ابوالفضل راببوسید، تا مردم به کار شما نگاه کنند و ادای احترام بیشتر به آن حضرتکنند و تشویق شوند، فرمود: من آستان حضرت ابوالفضل را نه به خاطراینکه آستان اوست، بلکه به خاطر اینکه جای پای زوار آن حضرت استمیبوسم و افتخار میکنم... ذکر اینگونه نمونهها در دل افراد دیگر هم اثرمیگذارد و محبت میآفریند.
حضرت امام خمینیقدس سره که محبوب دلها و الگوی همه است، در مقدمهوصیتنامه خویش، با تعبیر مکرر «ما مفتخریم که...» به پیروی از مذهبشیعه، به داشتن نهجالبلاغه، ادعیه حیاتبخش ائمه، مناجات شعبانیه، دعای عرفه، صحیفه سجادیه، صحیفه فاطمیه، امامت ائمه دوازدهگانه،وجود امام باقر، جعفری بودن مذهب و... مباهات و افتخار میکند. وقتیشخصیت عظیمی همچون امام، با افتخار از ائمه و مذهب و ادعیه و صراطشیعه و. .. یاد میکند، در ذهن شیفتگان او نیز تاثیر میگذارد و این محبتبه دل آنان نیز نفوذ میکند (ما مفتخریم که باقرالعلوم، بالاترین شخصیتتاریخ... از ماست، ما مفتخریم که ائمه معصومین... ائمه ما هستند، مامفتخریم که مذهب ما جعفری است...).
اینگونه یادکرد بزرگان و چهرههای محبوب، از بزرگان دین و اهل بیت،محبت میآفریند.
طبعا زبان و بیان خاص مربوط به نوجوانان و جوانان، چه در سخنها وچه در نوشتهها باید مراعات شود و افق فکر و سطح معرفت کودکان در نظرگرفته شود، چه در برنامههای رادیویی و تلویزیونی، چه در صبحگاهها ومراسم جشن و عزا، در خانهها، مدارس و مساجد و هیئتها.